پس از شهادت مرتضی، محمود تاب و تحمل ماندن نداشت و زمانی که به چهره فرزندانش نگاه می‌کرد به یاد همرزم شهید خود می‌افتاد و سال‌ها در جبهه‌های نبرد و در میادین مین برای مقابله با دشمن مین می‌کاشت و برای پیشروی رزمندگان مین خنثی می‌کرد.
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه

 

شهید بکایی


 محمود بکایی معاون گردان تخریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. محمود در تیرماه سال ۴۲ در روستای «کویه‌سفلی» این شهرستان متولد شد و پس از طی مقاطع ابتدایی و راهنمایی برای ادامه تحصیل به رودسر رفت و با گسترش انزجار مردم ایران پیام مظلومیت اسلام و تدارک انقلابی عظیم توسط امام راحل موجب هوشیاری محمود و برادرش مرتضی شد.


زندگی نامه


مرتضی زودتر از برادرش از طریق بسیج وارد عرصه نبرد با دشمن شد و پس از یک سال محمود در مسیر برادر بزرگش گام گذاشت و همراه او همسنگر روزهای جهاد در راه خدا شدند. پس از شهادت مرتضی با وجود آنکه محمود متأهل شده بود اما با وفا به عهدی که با شهدا و امام (ره) بسته بود در لباس بسیج وحشت را در دل دشمنان اسلام انداخت.

«محمود بکایی» بسیجی مخلص و بی‌ادعای که باپبروزی انقلاب اسلامی ایران وبه دنبال فرمان امام خمینی( رض)ایشان نیزبه عضویت بسیج مستضعفین درآمدودرفعال کردن هرچه ببشترفعالیت درکانون بسیج نقش بسزایی داشت ومدتی نیز بعنوان فرمانده پایگاه مقاومت بسیج روستای کویه سفلی رابعهده داشت.

محمود در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و پدر سه فرزند شد.  محمود بکایی بارها و بارها به میدان رزم در غرب و جنوب کشور عزیمت کرد و حتی شهادت برادر بزرگوارش آقا مرتضی نیز مانعی برای حضورش در جبهه نشد و با همت والای خود بعنوان معاون گردان تخریب در لشکرویژه ۲۵ کربلا به مصاف با دشمن پرداخت.

او باالاخره در خرداد ۱۳۶۷ در کربلای شلمچه درحین طراحی با همرزمانش برای انهدام پل براثر اصابت ترکش خمپاره شلیک شده توسط بعثیون به دیدار پروردگارش شتافت.


روایت مادر از فرزندان شهیدش


مادر شهیدان مرتضی و محمود بکایی درباره فرزندانش روایت می‌کند: «پس از درگذشت پدر، پسرانم محمود و مرتضی با تمام وجود تلاش کردند تا برادر و خواهرانشان از هر نظر احساس کمبود نکنند و علاوه بر اینکه در سنگر دفاع از میهن بودند وجودشان کانون خانواده را نیز گرم می‌کرد. زمانی که پسر بزرگم مرتضی به جبهه رفت مسئولیت نگه‌داری خانواده به‌عهده برادرش محمود گذاشته شد تا با خیالی آسوده به نبرد با کفر بپردازد و مدتی بعد محمود نیز که توان ماندن در پشت جبهه را نداشت از من اجازه رفتن گرفت و با شناختی که از او داشتم مخالفتی نکردم.

همواره تکیه کلام محمود و مرتضی این بود که ما برای سربلندی اسلام و دفاع از شرف و عزت مملکت خود به جبهه می‌رویم و از من می‌خواستند برای آنها دعا کنم تا مانند امام حسن و امام حسین (ع) شهید شوند.

 پس از شهادت مرتضی محمود تاب و تحمل ماندن نداشت و زمانی که به چهره فرزندانش نگاه می‌کرد به یاد همرزم شهید خود می‌افتاد و سال‌ها در جبهه‌های نبرد و در میادین مین برای مقابله با دشمن مین می‌کاشت و برای پیشروی رزمندگان مین خنثی می‌کرد. آخرین باری که محمود به مرخصی آمد خرداد سال ۶۷ بود و هنگام خداحافظی به تمام اعضای خانواده‌اش سفارش کرد تا پشتیبان انقلاب و امام باشند و هرگز فرائض دینی و راه شهدا را سبک نشمارند.»

روایت یکی از همرزمان شهید بکایی


همچنین یکی از همرزمان شهید محمود بکایی می‌گوید: نیروهایی که در گردان تخریب بودند روحیات شدید عرفانی و روحانی داشتند و محمود یک ارتباط قلبی فوق‌العاده با رزمندگان تخریب‌چی داشت. وقتی خبر شهادت برادرش مرتضی را شنید برای خدمت در جبهه‌ها مصمم‌تر شد تا اینکه من در سال ۶۴ قبل از عملیات والفجر به شدت مجروح و سپس اسیر شدم و در زمان اسارت بیشتر اوقات دلتنگ همرزمانم در واحد تخریب می‌شدم.  زمانی که سال‌ها از اسارت عراقی‌ها آزاد شدم با شنیدن خبر شهادت محمود سخت متاثر شدم و من همواره شرمنده خون پاک شهدا هستم.

یادداشت شهید


این یاداشت ساعاتی قبل شهادت توسط محمود به نگارش در آمده است


منبع: ایسنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۴۳
اعظم سادات سرآبادانی

 

راهیان نور
دوکوهه...پادگان عشق من ...یادگار آخرین وداعم با رقیه،یادگار آخرین نگاهها،یادگار آخرین التماس دعا و آخرین حلالیت طلبی...تاحالا دوکوهه رو برای حاج همت و حاج احمد دوست داشتم و حالا دو کوهه برای من یادگار رقیه ست...

دوباره ایام اردوی راهیان نور رسیده...حال و هوای دانشگاه دوباره عوض شده...همه دارن آماده میشن که برن...نام نویسی،قرعه کشی،ثبت نام...وحالا همه مهیا شدن که آخر این هفته عازم جنوب شن...

دلم بدجوری گرفته.. 4 سال این موقع ها من هم آماده بودم که برم؛با عشق دنبال کارا می رفتیم،روز وشب نداشتیم تا اردو تمام شه...ولی امسال...من از غافله جا موندم...شوقی برا رفتن نداشتم..به بهانه کنارکشیدن از کارها...نمی دونم چرا؟ انگیزه ای برا رفتن ندارم...به حال بچه ها غبطه می خورم...خوش به حالشون یه بار دیگه هم مناطق رو می بینن...دلم از همین حالا دیوونه جنوب شده...مرز خسروی،تنگه مرصاد،قلاویزان،مهران،دوکوهه،فتح المبین،خرمشهر،اروند،شلمچه،طلائیه،هویزه،دهلاویه،فکه، چزابه...حتی پادگان میشداغ....

هرسال یه جوری بود...یه سال دوکوهه قشنگترین خاطره هامو داشت، یه سال شلمچه خیلی حال می داد، یه سال اروند بهترین منطقه بود، یه سال طلائیه، یه سال فکه ، یه سال هم...

یادش بخیر! چه روزایی بود...10 روز فقط متعلق به شهدا باشی،به خاطر اونا کار کنی، برا شهدا حرف بزنی،سعی کنی مثل اونا بشی، به یادشون تشنگی رو تحمل کنی،فقط تصویر شهدا جلوت باشه..تمام دغدغه ت گفتن از شهدا باشه،از مناطق عملیاتی.....

دوکوهه

الان که به کارنامه  4 ساله ام نگاه می کنم میبینم چه دوستای خوبی که توی این اردوها پیدا کردم...ولی...حتی یادش هم آتیشم میزنه...یادرقیه...دوستی که تا بود قدرشو ندونستیم ولی وقتی رفت تازه فهمیدیم کی بود...این روزا بدجوری دلم برا رقیه تنگ شده...کسی که به اصرار ما اومد جنوب ولی بی اجازه ما از بینمون رفت...نذاشت حداقل اردو تمام شه..داغش رو به دلمون گذاشت ورفت...اونی که دعوتش کرده بود خودشم بردش...تمام مدت اردو رفتنی بودنش هویدا بود ولی ما قادر به درکش نبودیم،وقتی رفت تازه فهمیدیم که باید میرفت..قفس دنیا بدجوری براش تنگ شده بود...رفت و هرساله ما رو داغدار کرد...دوکوهه برای ماهم یادآور یه وداع شد...آخرین وداع با رقیه..حتی آخرین دیدارمون...آخرین سلاممون..آخرین خداحافظیمون..آخرین...

...نمی دونم از کجا بنویسم...از دوکوهه و شبهای مهتابیش..از شلمچه وغروب سرخش...از طلائیه و 3 راه شهادتش...از اروند و شلاق موجهاش..از دهلاویه و معراج عارف عالمش...از فتح المبین و دشت شقایقش...از فکه و شهدای گمنامش...از مرزخسروی و بوی کربلاش...از تنگه مرصاد و کوههای استوارش...از....

دوکوهه...پادگان عشق من ...یادگار آخرین وداعم با رقیه،یادگار آخرین نگاهها،یادگار آخرین التماس دعا و آخرین حلالیت طلبی...تاحالا دوکوهه رو برای حاج همت و حاج احمد دوست داشتم و حالا دو کوهه برای من یادگار رقیه ست...

دوکوهه

عقربه ساعت،ساعت آخر شب رو نشون میده که میرسیم دوکوهه...بازمنم و یه شب دیگه دوکوهه...مقرمون مثل 2سال پیش همون ساختمون گردان مقداده با این تفاوت که این بار طبقه آخر هستیم نزدیک پشت بام؛خستگی،رنگ گرسنگی رو از بچه ها گرفته، خیلی ها ترجیح دادند شام نخورده بخوابند...خیلی سرگردونم نمی دونم کجا برم؟ بوی محوطه قدم میزنم...دلم میخواد تاصبح راه برم،دلم میخواد کنار این ساختمونا تا صبح بشینم..عقربه ساعت 2نیمه شب رو نشون میده و من هنوز سرگردونم...یکی ازم آدرس حوض وحسینیه رو میگیره،باهاشون راهی میشم،اکثر پلاکاردها و تابلوهای اطراف حوض رو کندن...با اصرار بچه ها از خلوت بودنش استفاده می کنیم و وضو میگیریم...انگار قطره ای از زلال کوثر با آبش عجین شده بود،دلم می خواست بهترین نمازم رو با این وضو بخونم...داخل حسینیه میشم..خیلی تغییر کرده،تصنعی شده...دنبال یه جای دست نخورده میگردم.بی اختیار میرم طرف مقرمون،6 طبقه میرم بالا،یه طبقه هم رووش...میرم پشت بام...از اینجا چقدر دوکوهه زیباست؛همه جا معلومه از سردر تا اونطرف حسینیه...دوکوهه دوباره خلوت شده..هوا کمی مه آلوده..دلم میخواد فریاد بزنم؛از نزدیکترین نقطه دوکوهه به آسمون،آسمونیای دوکوهه رو صدا بزنم؛صدای آسمونیای اینجا رو بشنوم...باد تندی شروع به وزیدن می کنه...باد دلمو با خودش میبره...

اردوی راهیان نور

صدای اذان منو به خودش میاره...بعد از نماز خستگی کل اردو به وجودم رخنه میکنه...آفتاب کم کم داره طلوع میکنه...دلم میخواد طلوع خورشید دوکوهه رو از نزدیک ببینم...دیگه تمام دوکوهه روشن شده...اطراف دوکوهه هویدا شده..حتی ریل قطار ،همون قطاری که دیشب چندین بار صداشو شنیده بودم...یاد این گفته شهید آوینی میافتم«دیگرقطارها هم دوکوهه را نمی شناسند دیگر در دوکوهه توقف نمی کنند حتی لحظه ای حتی برای سلام دادن...»

ساعتی بعد اعلام رفتن می کنند...می دونم این آخرین باریه که میام دوکوهه ولی دلم نمی خواد اخرین وداعم باشه...از توی اتوبوس چشممو به ساختموناش می دوزم...وقتی پرده اشک از چشمم کنار میره دیگه دوکوهه نیست...دوکوهه هم تمام شده....

 

 

 

منبع: وبلاگ دو کوهه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۴۶
اعظم سادات سرآبادانی

 

شهید نظری از معدود ایرانی‌های لشکر زینبیون بود که به عنوان یک فرمانده، رزمنده‌های مدافع حرم پاکستانی را در جبهه مقاومت اسلامی همراهی کرد.
زمان تقریبی مطالعه : 12 دقیقه

 

تشییع شهید


همسر شهید مدافع حرم اکبر نظری می‌گوید: «اکبر سابقه حضور در جبهه را داشت، فرمانده گردان بود، اما وقتی موسم دفاع از حرم رسید دوباره رخت رزم پوشید و رزمنده شد.» شهید نظری از معدود ایرانی‌های لشکر زینبیون بود که به عنوان یک فرمانده، رزمنده‌های مدافع حرم پاکستانی را در جبهه مقاومت اسلامی همراهی کرد. برای آشنایی بیشتر با این رزمنده دوران دفاع مقدس و فرمانده زینبیون در جبهه مقاومت با خانم شهناز نظری همسرش به گفت‌و‌گو نشستیم که ماحصلش را پیش رو دارید.

همسر شما هم یک پاسدار بود، این موضوع چقدر در انتخاب شما تأثیر داشت؟ یا برعکس تردیدی در شما ایجاد نکرد؟
وقتی ما ازدواج کردیم، جنگ تمام شده بود. اولین سالگرد عملیات مرصاد حدود هشت سالی از سپاهی شدنش می‌گذشت، ولی در پاسخ به سؤال شما که از معیار ازدواج پرسیدید باید بگویم من آرزویم بود که با پسرعمویم حاج اکبر ازدواج کنم. ما وقتی از تهران رفتیم کرمانشاه، آنجا از من خواستگاری کردند و همانجا عقد کردیم و به تهران آمدیم. من همسرم را از پیش انتخاب کرده بودم. در آن زمان آرزوی هر دختری بود که همسری مثل اکبر داشته باشد.

مگر چه ویژگی‌هایی داشتند که می‌گویید آرزویتان وصلت با ایشان بود؟
همسر من پاسدار بود، مؤمن بود، ایمان خیلی بالایی هم داشت. در این ۲۸ سالی که زندگی مشترک داشتیم، ندیدم اصول و اعتقاداتش را زیر پا بگذارد. از همان اول ازدواج مقید بود و چارچوب‌های دینی و اخلاقی را رعایت می‌کرد. همیشه می‌گفت: شما اصل دین را رعایت کن خدا توفیق عمل به فروعات دین را به شما می‌دهد. تأکید می‌کرد هیچ وقت از دین و رهبر نباید جلوتر حرکت کرد، به بچه‌ها هم همیشه همین سفارش‌ها را داشت. به عنوان مثال می‌گفت: نماز واجب است، حضور در هیئت‌های مذهبی مثل عزاداری‌ها مستحب. اینطور نباشدکه شما شب به هیئت و مراسم بروید، اما نماز صبح را که واجب است نخوانید. حاج اکبر از آرزوی شهادت می‌گفت.

دعا می‌کردید که به این آرزویش برسد؟
اوایل نه. همسرم بعد از پایان جنگ علاقه زیادی نداشت که در سپاه بماند. می‌گفت: من برای جهاد رفتم سپاه و الان کار برای من نیست که انجام بدهم. بعد از سه یا چهار سال یعنی سال ۷۱ یا ۷۲ بود که از سپاه بیرون آمد تا اینکه امریکا به عراق حمله کرد و او در زمان جنگ امریکا و عراق دوباره دعوت به کار شد، اما بعد از مدتی بازنشسته شد، به همان دلیلی که گفتم. بازنشستگی پیش از موعد گرفت تا زمانی که جنگ سوریه پیش آمد، که این بار به عنوان داوطلب بسیجی به سوریه رفت.

از فعالیت‌های جهادی شهید بگویید. منظورمان حضورشان در دفاع مقدس است
چون ازدواج ما بعد از پایان دفاع مقدس بود سختی دوران جنگ را احساس نکردم و از آن دوران ایشان تنها خاطراتی را شنیده‌ام، اما سختی‌های زندگی من مربوط به بیماری‌ها و جانباز بودن همسرم بود. ایشان مجروحیت شیمیایی و اعصاب و روان داشت. جانباز ۳۵ درصد بود. خودش از اول جنگ از ۱۶ سالگی وارد سپاه شد و در مسائل سیاسی شهر با شهید سعید جعفری همکاری داشت. ابتدا برای اعزام جبهه به دلیل سن کمش موافقت نکردند و او در واحد اطلاعات مشغول به کار شد و با آقای فلاحیان که در کرمانشاه بودند همکاری می‌کرد. در پاکسازی خانه‌های تیمی منافقین نقش مؤثری داشت. سال ۶۰ هدف ترور دو نفر از منافقین قرار می‌گیرد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. دوست همراهش به نام آقای خسرو فتاحی هم از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد، این اولین عملیات ناموفق منافقین تا آن زمان در کرمانشاه بود. کار همسرم در کرمانشاه مورد تحسین قرار می‌گیرد، برای همین به تهران دعوت می‌شود. مدتی هم به همدان می‌رود. بعد از پایان کارشان در همدان به مشهد مأمور می‌شود. همسرم می‌گفت: در مشهد ۱۴۰ خانه تیمی در عملیات‌های تن به تن و خانه به خانه (به قول خودشان جنگ شهری) را پاکسازی می‌کنند. از مشهد به زاهدان منتقل می‌شود و در آنجا با قاچاقچیان در مرز‌های سیستان و بلوچستان مبارزه می‌کنند. حدود هفت ماه در زاهدان می‌ماند و با همان گروهی که با آقای فلاحیان بودند دو ماه به بندرعباس می‌روند و در پایان این مأموریت‌های موفقیت‌آمیز دوره‌ای به کرمانشاه برمی‌گردند.
از سال ۶۱ که در جبهه حضور داشت همیشه مسئولیت داشت؛ مسئول محور، دسته، فرمانده گردان و مسئول عملیات تیپ رسول اکرم (ص) بود، و در عملیات‌های والفجر، کربلای ۴ و ۵ و بیشتر عملیات‌هایی که در غرب کشور بود حضور داشت. جزو اولین گردان‌هایی بودند که از ورود منافقین به کشور در تابستان ۶۷ آگاه شدند و به بقیه اطلاع دادند و در جریان عملیات مرصاد هم از دو ناحیه دست و پا مجروح شد.

وقتی همسرتان برای حضور در جبهه مقاومت و مبارزه با تکفیری‌ها قصد اعزام به سوریه را داشت مخالفتی نداشتید؟
همسرم آرزوی شهادت داشت و بسیار به شهیدان ابراز ارادت می‌کرد. همیشه با من در این مورد صحبت می‌کرد و اینکه خیلی دلش برای دوستان شهیدش تنگ شده است. همسرم در عملیات نصر ۷ فرمانده گردان بود. می‌گفت: ما یک گروه ضربت در گردان خودمان داشتیم که از مخلص‌ترین و کارآمدترین رزمندگان در آن حضور داشتند و در عملیات نصر ۷، ۳۷ نفر از این بچه‌ها را از دست دادیم. می‌گفت: اکثر دوستانم موقع شهادت سرشان روی پاهایم بود و همیشه از عملیات نصر ۷ یاد می‌کرد و می‌گفت: بچه‌های نصر ۷ مثل شهدای کربلا شهید شدند، آن‌ها تشنه و غرق در خون بودند. هر وقت همسرم نبود یا از او خبر نداشتیم، در قطعه شهدای نصر ۷ پیدایش می‌کردیم. همسرم هم در شادی‌هایش و هم در ناراحتی‌هایش به یاد دوستان شهیدش بود. یادم است که شب عروسی دخترمان دیدم همسرم نیست. ساعت ۲ نصف شب بود، خیلی دنبالش گشتیم. یکی از دوستانش گفت: من می‌دانم کجا رفته و با هم رفتیم و دیدیم که در گلزار شهدای نصر ۷ نشسته است. دوست داشت که به دوستانش بپیوندد و آرزویش شهادت بود و همیشه در منزل ما از دوستان شهیدش یاد می‌کرد و حتی ضرب‌المثلش از شهدا بود. با یکی از دوستان شهیدش به نام سیدمجید کلوشادی عقد اخوت بسته بود و آنقدر از شهید سیدمجید صحبت می‌کرد که بعضی وقت‌ها می‌خواست فرزندان را تنبیه کند، آن‌ها پشت من پنهان می‌شدند و می‌گفتند بابا جان سیدمجید با ما کار نداشته باش و وقتی بچه‌ها نام سیدمجید را می‌آوردند، رها می‌کرد. در وصیتنامه‌اش نوشته بود که اگر به امید خدا شهید شدم من را زیر پای شهدای نصر ۷ به خاک بسپارید. آنقدر که به شهدا علاقه داشت و آرزوی شهادت داشت چطور می‌توانستم مخالفت کنم و نگذارم به آرزویش برسد.

اولین باری که به جبهه مقاومت اسلامی اعزام شد کی بود و چند بار عازم سوریه شدند؟
اولین بار از طریق عراق رفت؛ چون بازنشسته بود نمی‌گذاشتند برود و از کرمانشاه برای اعزام خیلی سخت می‌گرفتند. نزدیک به دو سال تلاش کرد ولی موفق نشد. هر دفعه یک چیز را بهانه می‌کردند؛ مثلاً سنش را بهانه می‌کردند. این بود که اسفند ۹۴ به عراق رفت و از آنجا برای یک دوره ۲۰ روزه عازم سوریه شد. وقتی برگشت بعد از مدتی دوباره پیگیر اعزام شد و این بار اجازه اعزام دادند و دو بار دیگر به مأموریت رفت و برگشت و در اعزام سوم به درجه شهادت نائل آمد.

از اوضاع سوریه برای شما صحبت می‌کرد؟
بله خیلی صحبت می‌کرد، به ویژه با دخترم خیلی در این مورد صحبت می‌کرد، چون دخترم و دو تا پسرهایم خیلی پدرشان را برای رفتن تشویق می‌کردند. وقتی صحبت از سوریه می‌شد بچه‌ها پدر را تشویق می‌کردند که از اوضاع آنجا برایشان صحبت کند. اتفاقاً پسرهایم هم تمایل داشتند به سوریه بروند، وقتی همسرم رفت به پسر‌ها اجازه رفتن ندادند. دخترم هم پدر و هم برادرانش را تشویق به رفتن می‌کرد در حالی که من برای رفتن پدرشان هم مردد بودم. دفعه اول که رفت، بچه‌ها خیلی دلتنگی می‌کردند و دخترم گفت: من دیگر نمی‌توانم دوری پدر را تحمل کنم و به پدر می‌گفت: شما دینتان را ادا کرده‌اید؛ یک بار رفته‌اید و برگشته‌اید، بگذار بقیه بروند. پدرش در پاسخ گفت: من اصلاً کاری به اسلام و مسلمان بودن ندارم. من با انسانیت کار دارم. اگر کسی برای سوریه کاری از دستش بربیاید و انجام ندهد باید به انسانیت خود شک کند. این یک کار انسانی است، جدا از اینکه یک تکلیف دینی هم است. وقتی می‌بینی که زن و کودک مسلمان سوری را قتل عام می‌کنند، شما اصلاً فرض کنید که آن‌ها مسلمان نیستند، انسان که هستند، اگر کاری از کسی بربیاید و انجام ندهد، باید به انسانیت خود شک کند. همسرم با چنین اعتقادی رفت. همسرم اول می‌گفت: من بروم برای شهادت ولی وقتی یک بار رفت و آمد، گفت: نه ما باید برویم و وظیفه و کار خودمان را انجام بدهیم و اگر در این راه توفیق شهادت نصیبمان شد که چه بهتر.

شهید نظری از فرماندهان لشکر زینبیون پاکستان بود؛ این رزمندگان را چگونه توصیف می‌کرد؟
از شجاعت آن‌ها خیلی تعریف می‌کرد، از ایمان و اخلاص آن‌ها می‌گفت، اما من شرمنده هستم که می‌خواهم این مورد را هم بگویم که بالاخره در هر جمعی آدم خوب و بد هست. همسرم می‌گفت: در لشکر هم همه جور آدم داریم، اما اکثریت مطلق آنان خیلی عالی هستند و به‌شدت راضی بودند و از شجاعت آن‌ها تعریف می‌کرد. می‌گفت: زینبیون نعره حیدری دارند. وقتی تیپ زینبیون می‌خواست عملیات کند، هیچ چیز جلودار آن‌ها نمی‌شد، آنقدر با شجاعت می‌جنگیدند که همه حیرت می‌کردیم. درباره ایمانشان صحبت می‌کرد و می‌گفت: نماز خواندن ما در مقابل نماز آن‌ها هیچ نبود. می‌گفت: من وقتی عبادت آن‌ها را می‌دیدم از خودم خجالت می‌کشیدم. بچه‌های زینبیون را خیلی دوست داشت، من شنیدم وقتی همسرم مجروح می‌شود خود بچه‌های پاکستانی داوطلب می‌شوند تا بروند و پیکر مجروح او را بیاورند و حتی هنگام انتقال او، دو نفر از بچه‌های پاکستانی شهید می‌شوند. من وقتی با چند نفر آن‌ها صحبت می‌کردم می‌گفتند که حاج اکبر برای ما فقط فرمانده نبود مثل یک دوست هم بود. می‌گفتند ما سه ماه با ایشان زندگی کردیم، در این سه ماه مانند یک دوست با ما رفتار کرد. بچه‌های زینبیون را مانند فرزندان خود می‌دانست. الحق هم مانند بچه‌های خود مراقب نیروهایش بود. حاج اکبر با همه بچه‌ها رابطه صمیمانه برقرار می‌کرد. بچه‌ها دوست داشتند جانشان را بدهند تا پیکر مجروح همسرم دست داعش نیفتد.

همسرتان کجا و چگونه به شهادت رسید؟
شاید باورتان نشود؛ همسرم عملیاتی که انجام داد مثل عملیات نصر ۷ بود که در دوران دفاع مقدس انجام گرفت. تاریخ عملیات هم خیلی نزدیک به تاریخ عملیات نصر ۷ بود؛ دو یا سه روز اختلاف دارد. عملیات نصر ۷ که در ایران انجام داد، در عید قربان بود و این عملیات هم دو یا سه روز مانده به عید قربان انجام گرفت. نحوه عملیات هم به شکل عملیات نصر ۷ بود. طراح عملیات هم خود شهید بود. ایشان و حسین مروی‌خانی که در دوران دفاع مقدس با هم بودند و من می‌گفتم این دو نفر جا مانده از عملیات نصر ۷ هستند، در گرمای ظهر (اتفاقاً عملیات نصر ۷ هم تنها عملیاتی بود که در روز انجام شد، چون دشمن منتظر اجرای عملیات در شب بود ولی آن‌ها در ظهر عملیات را انجام دادند) عملیات را شروع کردند. هر دو نفر با لب تشنه به شهادت رسیدند. همسرم از ناحیه پا تیر می‌خورد، چون همیشه خودش به عنوان فرمانده جلو می‌رفت و معتقد بود فرماندهی موفق است که خودش جلوتر از نیروهایش باشد. طبق آن چیزی که ما در فیلم دیدیم و دوستانش گفتند خیلی جلوتر از نیروهایش بود، تیر تک‌تیرانداز دشمن به پای همسرم اصابت می‌کند و او به نیرو‌ها نمی‌گوید که تیر خورده است. بعد از مدتی وقتی خونریزی زیاد می‌شود به صورت سینه‌خیز به عقب برمی‌گردد که این بار گلوله‌ای به پهلویش می‌خورد و زخم عمیقی برمی‌دارد و به شهادت می‌رسد. طبق وصیت خودش پیکرش را در گلزار شهدای کرمانشاه پایین پای شهدای نصر ۷ به خاک سپردیم.

شهید در وصیتنامه‌اش چه توصیه‌ای داشت؟
دو یا سه صفحه وصیتنامه دستنویس داشت؛ مشخص بود که باعجله نوشته شده است و به شکل رسمی نبود. ولی یک صفحه درباره مسائل خصوصی بود و یک بخش وصیت عمومی همسرم که در رابطه با همه بود، تأکید روی حفظ حجاب داشت. مخصوصاً برای فرزندانش. به دقت در انتخاب همسر تأکید داشت که همسران پاکدامن و باعفت بگیرند. تأکید شدیدی به پیروی از ولی فقیه داشت و نوشت که خیر دنیا و آخرت ما در پیروی از ولایت فقیه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۱۱
اعظم سادات سرآبادانی

نگاهی به برخی بیانات رهبری درباره دفاع مقدس

رهبر معظم انقلاب بالغ بر 150 هزار کلمه درباره صحبت درباره دفاع مقدس دارند که همین باعث شده است پایگاه اطلاع رسانی منتسب به ایشان بخش دفاع مقدس را راه بیندازد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی به موضوع دفاع مقدس و ارزش های آن اهمیت زیادی می دهند و مسئولان پایگاه اطلاع رسانی ایشان به تازگی در افتتاح بخش دفاع مقدس این سایت خبر دادند که آیت الله خامنه ای بالغ بر 150 هزار کلمه درباره دفاع مقدس صحبت کرده اند، این اهمیت نزد ایشان را می توان از پیام هایی که هرسال در ابتدای هفته دفاع مقدس هم می دهند احساس کرد. مقام معظم رهبری غالبا در هر فرصتی که پیش می آید درباره اهمیت دفاع مقدس صحبت می کنند. نگاهی به بیانات مختلف رهبر انقلاب در محافل گوناگون از سال 68 به بعد (زمانی که ایشان سکان رهبری انقلاب و فرماندهی کل قوا را پذیرفتند) نشان می دهد طی این 30 سال یکی از موضوعاتی که ایشان همواره برآن تأکید داشتند صبت کردن درباره دفاع مقدس است و در این میان البته فراموش نشدن آن توسط جوانان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.

به همین سبب خبرگزاری مهر به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس در قالب گزارشی نگاهی به پیام های رهبر انقلاب درباره این مناسبت انداخت (لینک) و امروز که هفته دفاع مقدس به پایان می رسد و بخش دفاع مقدس پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای راه اندازی شد در قالب گزارش دیگری نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباه دفاع مقدس و اهمیت آن پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید: 

دفاع مقدس یک افتخار است

رهبر انقلاب یکبار در دهه هفتاد در دیدار با اعضای ستاد برگزاری مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس درباره اهمیت این مناسبت سخنرانی کردند و با اشاره به اینکه جنگ تحمیلی افتخار ملت ایران است، فرمودند: «در مقایسه‌ با جنگ‌هایی‌ که‌ در دنیا جنبه‌ ملی‌ و میهنی‌ دارد، هنوز قدرشناسی‌ لازم‌ و شایسته‌ای‌ از 8 سال‌ دفاع‌ مقدس‌ ملت‌ ما صورت‌ نگرفته‌ است‌. واقعیت‌ جنگ‌ تحمیلی‌ تنها به‌ حمله‌ یک‌ کشور علیه‌ کشوری‌ دیگر خلاصه‌ نمی‌شد بلکه‌ مساله‌ اصلی‌، تحمیل‌ یک‌ جنگ‌ بین‌المللی‌ علیه‌ ملتی‌ بود که‌ از یک‌ آرمان‌ و حقیقت‌ مقدس‌ دفاع‌ می‌کرد و دلیل‌ آن‌ هم‌ در این‌ است‌ که‌ عارف‌ترین‌، الهی‌ترین‌، معنوی‌ترین‌ و محبوب‌ترین‌ فرد در کشور ما یعنی‌ امام‌ راحل‌ و عظیم‌الشأن‌، فرمانده‌ این‌ جنگ‌ بود.

رهبر انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ بروز و رشد استعدادهای‌ مردم‌ در میدان‌ جنگ‌ اشاره‌ کردند و ضمن‌ تأکید بر ضرورت‌ انعکاس‌ حقایق‌ معنوی‌ در گزارش‌ جنگ‌ فرمودند: روح‌ شجاعت‌، فداکاری‌، تضرع‌ به‌ درگاه‌ پروردگار و روح‌ مناعت‌ در مقابل‌ دیگران‌ از خصوصیات‌ بارز ملت‌ ماست‌ که‌ باید در گزارش‌ جنگی‌ مطرح‌ شود و هنرمندانی‌ که‌ بتوانند حقایق‌ و ریزه‌کاریهای‌ میدان‌ جنگ‌ را با قلم‌ هنرمندانه‌ خود گزارش‌ کنند کار فوق‌العاده‌ای‌ را انجام‌ داده‌اند.» (لینک)

دفاع مقدس یا جنگ بین المللی تمام عیار

در فراز دیگری از سخنرانی های آن جلسه رهبر انقلاب این چنین گفتند: «... شما ملاحظه بفرمایید که در دنیا، با جنگهایی که جنبه‌ی ملی و میهنی دارند، چه می‌کنند! در این جنگهای دوران اخیر منهای جنگ روسیه و ژاپن که جنگی طولانی بود جنگ طولانیِ هشت ساله‌ای سراغ نداریم. هشت سال با ملتی بجنگند، آن هم در آن ابعاد و با آن وسعت! یعنی در حقیقت، یک جنگ بین‌المللی علیه یک کشور! واقعاً این‌طور بود. حتّی نیرو هم آوردند. از مصر نیرو نیاوردند؟! از کشورهای مختلف عربی نیرو نیاوردند؟! از روسیه شوروی سابق فرماندهان و استراتژیستها را به آن‌جا نبردند و برایشان کار درست نکردند؟! به اعتقاد من، از سرداران بزرگ غربی هم کسانی را بردند و از آنها استفاده کردند. وقتی قضیه‌ی «فاو» اتّفاق افتاد یعنی آنها فاو را از ما گرفتند شکل کار نشان می‌داد که این کار، کار عراق و کمک کارهای معمولی‌اش نبود. چون روسها که همیشه آن‌جا بودند. روسها از سال 60 حضورشان محسوس شد. در ادامه‌ی عملیات بیت المقدّس در جنگ رمضان وقتی به آن پنج ضلعیها برخورد کردیم، همه گفتند که این کار عراق نیست؛ کار روسهاست. معلوم بود کار خودشان نبود. کار بیگانه‌ها و کار روسها بود. روسها از سال 60 آن‌جا بودند. قضیه‌ی فاو در سال 64 پیش آمد. این چند ساله، اینها کجا بودند که ما فاو را گرفتیم؛ همان پنج ضلعیها را گرفتیم. پیدا بود که آن، یک فکر و یک نفس جدید بود. معلوم بود آمده بودند منطقه؛ نقشه‌ی منطقه و کالکهای عملیاتی را نگاه کرده و گفته بودند: «چرا از این‌جا حمله نمی‌کنید؟» یعنی پیدا بود، یک دید تازه در قضیه بود و درست هم فهمیده بودند. حرکت کردند و آمدند؛ ما را در شمال مشغول کردند؛ خودشان آمدند جنوب و کار را تمام کردند. یعنی این کار، کار صدّام و صدّامیها نبود.
غرض این‌که، از همه‌ی کشورهای ذی‌نفع و ذی‌دخل، به نحوی، در این جنگ دخالتهایی صورت گرفت. بعضی با نیرو، بعضی با فکر، بعضی با ماهواره، بعضی با سلاح، بعضی با پول و با تبلیغات. این، یک جنگ بین المللی علیه ما بود. ما هم واقعاً هشت سال مقاومت کردیم؛ به طوری که دشمن یک قدم نتوانست جلو بیاید. مگر این شوخی است؟! شما به مرزهای بین المللی نگاه کنید! می‌بیند مرزهای بین المللی، همانی است که بوده. این، کم چیزی است مگر؟! آن‌وقت یک کشور، برای این جنگ ارتش جدیدی هم تشکیل بدهد. یعنی ما غیر از یک ارتش مرتّب، منظّم و مجهّز، یک ارتش جدید تشکیل دادیم که عبارت بود از «سپاه» و وارد این میدان شد. و بعد، نیروهای مردمی به تعداد بی‌شمار آمدند و قدم به میدان جنگ گذاشتند و بعضاً به سرداران برجسته‌ای تبدیل شدند. اینها چیز کمی نیست! وقتی به اطراف این قضیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم واقعاً یک چیز فوق‌العاده است...» (لینک)

ایران دفاع می کند اما فکر اشغال هم ندارد

رهبر معظم انقلاب یکبار در یک مراسم نظامی با حضور نیروهای مسلح در استان فارس با تقدیر از جانفشانی این نیروها در دوران دفاع مقدس اهمیت دفاع مقدس را در این دانست که طی این جنگ تحمیلی هشت ساله به دنیا ثابت شد ایران خوی تهاجمی ندارد. در بخشی از این دیدار ایشان فرمودند: «... ما امروز با اقتدار ملت ایران در عرصه‌های جهانی اثبات کردیم که ملت ایران و ایران اسلامی هیچ تهدیدی برای کشورهای همسایه و دیگران نیست. به ما تهاجم شد، ما قدرتمندانه دفاع کردیم، اما هرگز فکر تجاوز، فکر حمله، فکر اشغال در ذهن ملت ایران و مسئولان کشور خطور نکرده است، لکن نیروهای مسلح باید نیرومند باشند. دنیا، دنیای تجاوزگری است؛ دنیای محکومِ سیاست سلطه است. انگیزه‌ی سلطه‌طلبی در سلطه‌گران عالم، در نظامهای مستکبر، به همه‌ی ملتها هشدار میدهد که ساخت درونی خود و آمادگیهای لازم را برای تقویت این ساخت به وجود بیاورند وتقویت کنند. بهانه‌های کوچک برای ابرقدرتها، آن‌جائی که بتوانند و جرأت بکنند، راه را به سوی تجاوزهای بزرگ هموار میکند.» (لینک)

آزادسازی خرمشهر شبیه به معجزه

یک دسته از سخنرانی های مهم رهبر انقلاب درباره دفاع مقدس صحبت هایی است که ایشان در جمع خانواده های جانبازان، شهدا و ایثارگران انجام داده اند. در یکی از این جلسات (نزدیک به سالگرد آزادسازی خرمشهر) رهبر انقلاب درباره اهمیت دفاع مقدس این گونه گفتند: «... واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله کرد، هدفگیری دقیقی کرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدفگیری بود. هدف آنها به طور خلاصه این بود: با خود فکر کرده بودند با پیروزی انقلاب، ایران اوّلاً نیروی مسلّحی ندارد که از مرزها دفاع کند؛ ثانیاً سامان اداری و اجتماعیِ درستی ندارد تا بتواند به دفاع از کشور و منافع ملی بپردازد؛ ثالثاً در دنیا انقلاب طرفداری ندارد. یک طرف آمریکا بود، دشمنِ پر از حقد و کینه علیه انقلاب -چون انقلاب سلطه آمریکا را بر این کشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و کینه بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند- یک طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت که در دهها مسأله با هم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یکدیگر اتّحاد کلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه وجود کمک و از آن دفاع میکردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق کمک کردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانک دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیکوپتر دادند، موشک دادند. اروپای شرقی نیز که آن روز زیر سیطره حکومت شوروی و وابسته به آن بود، هرچه عراق میخواست، به او داد. بنابراین یک طرف عراق بود با حمایت آمریکا و شوروی و ناتو و ورشو -که همان پیمان اروپای شرقی و کشورهای بلوک کمونیست بود- و همچنین دولتهای عربی منطقه که پول و سلاح و امکانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بیدریغ در اختیار او قرار میدادند؛ یک طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.» (لینک)

رزمندگانی که موقعیت شناس بودند

در جلسه ای مشابه ایشان در جمع خانواده های ایثارگر کرمانشاهی هم فرمودند: «خدای متعال را سپاسگزارم که این توفیق را امروز داد که در این مجلسِ دارای عظمت معنوی شرکت کنم. برای من در سفر به شهرهای مختلف، یکی از مهمترین و باعظمت‌ترین دیدارها، دیدار با خانواده‌ی معظم شهیدان و ایثارگران و جانبازان است. علت این است که در مسئله‌ی ایثار، عظمتی نهفته است که هیچ جامعه‌ای بدون دارا بودن یک چنین نقطه‌ی مهم و تعیین‌کننده‌ای نخواهد توانست به عزت و عظمت دست پیدا کند. ما در قضیه‌ی شهادت شهیدان و مجاهدت ایثارگران و جانبازان معمولاً جوانب محدودی را میبینیم و مشاهده میکنیم؛ در حالی که خود عمل و حرکت ایثار در جامعه که منجر به شهادت یا جانبازی میشود، معانی متعددی دارد؛ جهات مختلفی دارد که هر کدام از اینها درخور بررسی است. یکی از این جهات، فرصت‌شناسی و پاسخگوئی به نیاز لحظه‌هاست. ممکن است احساس مسئولیت در کسانی باشد، اما در لحظه‌ی نیاز، این مسئولیت را نه تشخیص بدهند و نه عمل کنند؛ این خیلی تفاوت دارد با آن حرکت و اقدامی که درست در لحظه‌ی نیاز اتفاق میافتد و انجام میگیرد. جوانان شجاع و باغیرت و مؤمن و فداکاری که نیاز کشور را احساس کردند و به سراغ خطر رفتند و به استقبال خطر شتافتند، اینها این امتیاز برجسته را دارند که نیاز را در زمان خود فهمیدند و به آن پاسخ گفتند. این یک بعد بسیار مهمی است، این برای ما درس است...» (لینک)

شرط خسارت نخوردن از دشمن چیست؟

سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) هم همواره فرصت مناسبی است که رهبر انقلاب درس هایی را از دوران دفاع مقدس برای مردم تبیین کنند. در یکی از این مراسم آیت الله خامنه ای به بیان هدف اصلی انقلاب و نقش آفرینی بازیگران اصلی آن می پردازند و این گونه صحبت می کنند: «... دو نکته اساسی در حرکت امام بزرگوار بود که همین دو نکته، سرمایه ارزشمند این انقلاب بود و هست: یکی این است که هدف این انقلاب، اسلام است. دوم این که سربازان این انقلاب و لشکر این انقلاب، مستضعفان و پابرهنگان و همچنین قشر جوانند. این انقلاب را، پابرهنگان به پیروزی رساندند. این جنگ طولانیِ تحمیلیِ هشت ساله را جوانان این مملکت به نتیجه رساندند. امروز هم جوانان، در راه خدا و در راه اسلامند. امروز هم اگر خطری این انقلاب را تهدید کند، اوّلین کسانی که به میدان خواهند آمد، همین جوانانند؛ جوانان حوزه‌ها، دانشگاهها و جوانان سراسر کشور و قشرهای مختلف... اسلام عزیز، اسلام ناب، اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را وقف آن کرده بود و این ملت در راهش این همه فداکاری کرد، کارایی خود را نشان داده است. ملت ایران، هم در به وجود آوردن این انقلاب، هم در جنگ تحمیلی و دفاع از کشور در مقابل دشمنان متجاوز و هم در دوران سازندگی، نشان داد که این اسلام کارآمد است و میتواند کشور ویرانه‌ای را بسازد؛ و ان‌شاءاللَّه در میدانهای دیگری که باقی است - در زمینه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی - اسلام عزیز کارایی خود را نشان خواهد داد.»

سپس رهبر انقلاب راه آینده انقلاب را این گونه مشخص می کنند: «... ملت باید از اسلام جدا نشود و نخواهد شد. همه مسؤولان، در خدمت اسلام و کمربسته اسلامند. دعای حضرت بقیةاللَّه به این مردم و این ملت، همواره پایدار خواهد بود. اسلام از این کشور دفاع خواهد کرد. دنیا و آخرت ملت ایران، به برکت اسلام تأمین خواهد شد. این خیل عظیم میلیونی مردم، بخصوص جوانان عزیز، سربازان اسلام و در راه اسلامند. مادامی که اسلام در میان شما حاکم است و مادامی که این وحدت کلمه عظیم، بحمداللَّه بر شما حکمفرماست، آمریکا، صهیونیست و دشمنان شکست‌خورده و روسیاه، نخواهد توانست با این ملت کاری بکنند و خسارتی بزنند.» (لینک)

یک درس زندگی از دفاع مقدس

رهبر انقلاب یکبار هم در جمع سپاهیان درباره دفاع مقدس و مناسبت هفته دفاع مقدس سخنان مهمی را ایراد کردند، در فرازی از این سخنرانی این طور آمده است: «... درباره هفته دفاع مقدّس - که در آستانه آن هستیم - لازم میدانم مطلبی را مطرح کنم و آن این است که اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت میدهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر میشوند: «انّ فی ذلک لعبرة»، «فاعتبروا یا اولیالابصار» و ... این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد... این جنگ هشت ساله با مقدّمات و مؤخّراتش که تا امروز هم ادامه دارد، یکی از آن صحنه‌های عبرت است. به این صحنه عبرت نگاه کنیم. قبل از انقلاب، زندگی مردم ایران هم خودش یک صحنه عبرت بود که آن صحنه امروز هم در نقاطی از دنیا وجود دارد: حکومتهایی فاسد، مردمی گرفتار، دنیا و آخرتی فنا شده، دستی گشاده از سوی دشمنان و بدخواهان و لاشخورهای بین المللی در زندگی یک ملت و آفاقی بسته و تیره و تار برای انسانهایی که در آن جا زندگی میکنند و نه دنیا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعیت ما این گونه بود و امروز هم در دنیا بعضی از کشورها این طورند. از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد. یکی از این استفاده‌ها، همان ایستادگی در میدان جنگ هشت ساله بود.» (لینک)

رزمندگان هم شبیه جوانان امروز بودند

رهبر انقلاب در جمع جوانان نخبه علمی کشور هم از یاد دفاع مقدس و مناسبت ویژه آن یعنی هفته دفاع مقدس غفلت نمی کنند، در جلسه ای با حضور این جوانان در حالی که خود آنها اهمیت مناسبت هفته دفاع مقدس را گوشزد کرده اند، آیت الله خامنه ای این طور صحبت کردند: «... از این‌که برخی از دوستان به هفته‌ی دفاع مقدس - که در آن قرار داریم - اشاره کردند، خوشحال شدم. فرزندان عزیز من! مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلیهایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند - یعنی سربازان مهاجم بعثی عراق - متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. ما والفجر هشت را که حرکت نشدنی و باور نکردنی است، داشتیم؛ درحالیکه ماهواره‌های امریکایی برای عراق - لابد این موضوع را شنیدید و مطلعید - کار میکردند؛ اطلاعات به آن کشور میدادند؛ یعنی دائماً قرارگاههای جنگی رژیم بعثی با دستگاههای خبری امریکایی و با ماهواره‌هایشان مرتبط بودند و آن ماهواره‌ها نقل و انتقال و تجمع نیروهای ما را ثبت میکردند و بلافاصله به آنها اطلاع میدادند که ایرانیها کجا تجمع کرده‌اند و کجا ابزار کار گذاشته‌اند. حتماً میدانید که اطلاعات در جنگ، نقش بسیار مهم و فوق‌العاده‌یی دارد؛ اما زیر دید این ماهواره‌ها، ده‌ها هزار نیرو رفتند تا پای اروندرود و دشمن نفهمید! با شیوه‌های عجیب و غریبی که میدانم شماها چیزی از آنها نمیدانید - البته آن‌وقت برای ماها روشن بود، بعد هم برای مردم آشکار شد؛ منتها متأسفانه معارف جنگ دست‌به‌دست نمیشود؛ یکی از مشکلات کار ما این است؛ لذا شماها خبر ندارید - اینها با کامیون، با وانت، به شکل‌های گوناگون، مثل این‌که گویا هندوانه بار کرده‌اند، توانستند دهها هزار نیروی انسانی را با پوششهای عجیب و غریب و در شبهای تاریکی که ماه هم در آن شبها نبود، به کناره‌ی اروندرود منتقل کنند و از اروندرود که عرض آن در بعضی از قسمتها به دو، سه کیلومتر میرسد، این نیروهای عظیم را عبور بدهند به آن طرف؛ از زیر آب و با آن وضع عجیبی که اروند دارد که شماها شاید آن را هم ندانید. اروند دو جریان دارد: یک جریان از طرف شمال به جنوب است که آن، جریان اصلی اروند است و رودخانه‌ی دجله و فرات هم در همین جریان به اروند متصل میشوند و با هم به طرف خلیج‌فارس میروند؛ جریان دیگر، عکسِ این جریان است و آن، در مواقع مدّ دریاست. در این مواقع، آب دریا به قطر حدود دو، سه یا چهار متر از طرف دریا، یعنی از طرف جنوب، می‌آید به طرف شمال؛ یعنی دریا سرریز میشود در رودخانه. با این حساب، یعنی اروند دو جریان صدوهشتاد درجه‌یی کاملاً مخالف همدیگر دارد. به‌هرحال، با یک چنین وضع پیچیده‌یی - آن زمان ما در جریان جزئیات کار قرار میگرفتیم و آن دلهره‌ها و کذا و کذا - رزمندگان اسلام توانستند به آن‌جا بروند و منطقه‌یی را فتح کنند و کار شگفت‌آوری را انجام دهند. این کار، کار همین دانشجوها و همین جوانان و همین نخبه‌هایی بود که در بسیج و در سپاه بودند. آنها یک مشت جوان مؤمن بودند که در برهه‌ی بسیار حساسی آن کار را انجام دادند که اگر آن کار را نمیکردند، امروز بخشی از کشور شما هم رفته بود و حکومتی هم که در ایران بود، حکومت شکست‌خورده‌ی ضعیفِ تحقیرشده‌ی ذلیلی بود که ناچار بود هرچه دیگران میگویند - نه بزرگها و گردن‌کلفت‌های دنیا، بلکه این خرده‌ریزه‌های دور و اطراف حتی - تحمل کند. امروز یک کشور عزیز، قدرتمند و یک ملت سربلند و دولتی مقتدر در کشور شماست که تصمیم‌گیرهای دنیا ناگزیرند و اقرار میکنند که نظر جمهوری اسلامی را باید در مسائل مهم و حساس جهانی ملاحظه و رعایت کنند. این به برکت آن فداکارییی است که آن جوانها کردند؛ به یاد آن جوانها باشید.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۱۲
اعظم سادات سرآبادانی

 

دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در چهل سالگی


پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 مهمترین رویداد سیاسی قرن در منطقه و جهان بود. این رخداد عظیم حاوی دستاوردهای بزرگی برای ملت ایران است که این دستاوردها همچنان در حال رویش و ثمردهی است. این پژوهش درصدد است دستاوردهای انقلاب اسلامی را از منظر رهبر انقلاب اسلامی دسته بندی و ارائه کند. برای این منظور بیانات امام خامنه ای در خصوص دستاوردهای انقلاب از ابتدای سال 1368 تاکنون استخراج و در یک تقسیم بندی موضوعی، ارائه شده است.

دستاوردها در نگاهی کلی:
1- معرفت های سه گانه:
1-1- معرفت دینی
1-2- معرفت سیاسی 
1-3- معرفت اخلاقی

2- مسائل اصولی سه گانه نظام و انقلاب:
2-1- استقلال:
2-1-1- اقتصادی
2-1-2- فرهنگی
2-1-3- سیاسی
2-1-4-امنیّتی
2-2- پیشرفت:
2-2-1- علمی
2-2-2- فنّاوری
2-2-3- ‌اخلاقی
2-2-4- مادّی
2-2-5- معنوی
3-2- عدالت محوری:
3-2-1- تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی 
3-2-2- ارزش مطلق بودن عدالت
3-2-3- مبارزه با فساد و ظلم
3-2-4- پیشرفت در زمینه عدالت با وجود فاصله داشتن با عدالت آرمانی
3-2-5- رسیدن ضریب جینی پیش از انقلاب از حدود 50 به 38، در سال ۹۴ 
3-2-6- رسیدن عددِ ۴۶ درصد قشر فقیر پیش از انقلاب به ۹/ ۵ درصد در سال ۹۳

3- مولفه های هفت گانه قدرت:
3-1- پیشرفت علمی 
3-2- پیشرفت در نظامیگری
3-3- پیشرفت در سازندگی
3-4- داشتن عزّت بین‌المللی و زیرسلطه نبودن
3-5- وجود استقلال و آزادی
3-6- اعتماد به ‌نفس ملّی با نیروی ایمان
3-7- سپاه و بسیج و جهاد و حرکت های عمومی

* دستاوردهای داخلی:
1- حاکمیت اسلام و ارزش های دینی و معنوی:
1-1- نظام دین مدار
1-2- نظام مبتنی بر تعالیم و هدایت اسلامی
1-3- توحید با معنای عمیق و دقیق و همه جانبه آن
1-4- توجه به کرامت انسان
1-5- اهتزاز پرچم اسلام در کشور
1-6- ایجاد جو قرآنی در کشور
1-7- زایل کردن افسانه جدایی دین از سیاست
1-8- تبدیل نماز جمعه به سنتی پایدار
1-9- رونق گرفتن رسوم و سنت های دینی 

2- مردم سالاری دینی (تبدیل نظام طاغوت‌سالار به نظام مردم‌سالار با الهام از اسلام):
2-1- مردم را در همه‌ امور زندگی، صاحب رأی و تصمیم قرار دادن
2-2- حکومت مردمی به جای حکومت فردی
2-3- تصمیم گیری مردم در مسائل کشور
2-4- نقش آفرینی مردم در مسائل منطقه
2-5- اعطای مردمسالاری حقیقی متکی به ایمان
2-6- دست به دست شدنِ قدرت اجرایی در بهترین شکل و با شیرین‌ترین وضع
2-7- احساس مسئولیت مردم و خروج از وضع بی توجهی به آینده
2-8- آشنا کردن ملت با حقوقشان
2-9- آوردن مردم پای صندوق های رای
2-10- برگزاری پیوسته و بموقع انتخابات 
2-11- حکومت انتخابی به جای موروثی
2-12- فضای انتقاد و تذکر و اصلاح به جای فضای امنیتی
2-13- آوردن هنر و معارف میان مردم

3- پیشرفت همه جانبه و ایجاد انقلاب علمی و رشد و توسعه علم و فناوری در کشور:
3-1- قطب پزشکی و درمان بودن ایران
3-2- رتبه‌ علمی بالا در دنیا:
3-2-1- سهم حدود 2 درصدی تولید علم ایران 
3-3- صاحب رأی در مسائل منطقه 
3-4- دانش بالا در زمینه‌ هسته‌ای 
3-5- دانش بالا در زمینه‌ نانو 
3-6- دانش بالا در زمینه‌ زیست‌فنّاوری 
3-7- دانش بالا در زمینه های مربوط به فضای مجازی 
3-8- پیشرفت در زمینه‌ امنیّت و دفاع
3-9- پیشرفت در زمینه‌ کشاورزی
3-10- پیشرفت در زمینه‌ سلامت 
3-11- پیشرفت در زمینه‌ راه‌های مواصلاتی
3-12- پیشرفت در فنّاوری رادار و صنایع هوافضا
3-13- پیشرفت در علوم زیستی
3-14- ساخت داروهای نوترکیب و رادیوداروهای مهم
3-15- صنعت بسیار مهمّ سلّول های بنیادی
3-16- شبیه‌سازی
3-17- ساخت ابررایانه‌ها
3-18- ایجاد زیرساخت های فنی و مهندسی و صنعتی
3-19- شتاب جمهوری اسلامی در پیشرفت، سیزده برابرِ متوسّطِ جهانی
3-20- پیشرفت در خودباوری و خودکفائی 
3-21- گسترش روحیه تحقیق و شکوفایی استعدادهای انسانی
3-22- گسترش امید و نشاط

4- نهادینه سازی آزادی اسلامی در کشور:
4-1- وجودداشتن آزادی فکر
4-2- وجودداشتن آزادی بیان 
4-3- وجودداشتن آزادی انتخاب 

5- اقتدار، امنیت، عزت ملی و هویت بخشی:
5-1- نجات کشور از شر حکومت استبدادی و سلطنتی موروثی
5-2- ایستادگی در مقابل همه توطئه های ۴۰ سال اخیر 
5-3- افزایش اعتبار و احترام ایران در منطقه و جهان 
5-4- پیروزی در ۸ سال جنگ تحمیلی در مقابل جبهه وسیع دشمنان 
5-5- حفظ تمامیت ارضی کشور
5-6- رفع تحقیرشدگی تاریخی
5-7- اعتماد به نفس ملی و از بین رفتن خودکم بینی
5-8- حفظ عزّت ملی در برابر سیاست توسعه‌طلبی و انحصارطلبی‌ آمریکا
5-9- حفظ هویت ملی
5-10- پایان دادن به دوران ذلت دویست ساله منتهی به انقلاب
5-11- غلبه‌ بر همه‌ چالش های امنیتی
5-12- بی نظیر بودن امنیت ایران در منطقه‌ غرب آسیا
5-13- تبدیل ایران به قدرت موشکی اوّل منطقه
5-14- نجات کامل ایران از منجلاب سلطه:
5-14-1- رهایی رسمی انقلاب ایران از یوغ سلطه به لحاظ جهان‌بینی، فکر، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، و همه‌ شئون مدیریّت کشور
5-14-2- مقاومت انقلاب در برابر نظام سلطه با وجود ترور، جنگ، کودتا، تبلیغات، تحریم و ...
5-14-3- هویت بخشی و آرمان بخشی انقلاب و جلوگیری از هضم‌شدن در هاضمه‌ سیاست جهانی و نظام سلطه 
5-15- شکل گیری هویت ایرانی - اسلامی

6- افزایش آگاهی سیاسی مردم و توجه به حقوق زنان: 
6-1- اعطای نگرش عمیق به ملت و باز شدن راه اندیشه
6-2- رشد سیاسی زنان 
6-3- مقابله با تضییع حقوق زن (سوغات غرب برای ایران زمان رضاخان)
6-4- دفاع از حقوق زن ایرانی
6-5- نشان دادن عظمت زن مسلمان در میدان های سیاسی و فرهنگی 
6-6- احیای کرامت زن (از مصادیق استقرار عدالت در نظام اجتماعی ایران)
6-7- تقویت جایگاه زن و استیفای حقوق شرعی و قانونی بانوان در سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه
6-8- اعتلای منزلت و جایگاه اجتماعی زنان و فرصت‌های عادلانۀ آنان و تأکید بر نقش مقدس مادری

7- دستاوردهای اقتصادی:
7-1- تقویت زیرساخت‌های کشور (راه‌های ارتباطی، سدها، نیروگاه‌ها، بنادر و ... ) 
7-2- افزایش صادرات غیرنفتی
7-3- - دو برابر شدن سرانه‌ ناخالص ملّی نسبت به دوران پیش از انقلاب
7-4- رشد اقتصادی
7-5- رشد انرژی
7-6- کاهش واردات 
7-7- در رده هجدهم بودن شاخص تولید ناخالص داخلی ایران در میان دویست و چند کشور

8- افزایش ظرفیّت جوانان و دانشجویان: 
8-1- وجود ده میلیون جوان فارغ‌التّحصیل دانشگاهی
8-2- وجود بیش از چهار میلیون دانشجوی مشغول به تحصیل (۲۳ برابر اوّل انقلاب)
8-3- بانشاط و زنده بودن محیط دانشجویی:
8-3-1- داشتن نگاه ها و گرایش های مختلف
8-3-2- انگیزه قوی
8-3-3- داشتن احساس هویت اثرگذار

9- ظهور سرداران بزرگ و رشید دفاع مقدس 

10- زنده کردن روحیّه‌ کارهای بزرگ:
10-1- تشکیل جهاد سازندگی
10-2- تشکیل سپاه و بسیج 

* دستاوردهای خارجی:
1- توسعه‌ نفوذ کشور در منطقه وسیع غرب آسیا و شمال آفریقا
2- اثرگذاری در مسائل عمده منطقه 
3- اهتزاز پرچم عزّت و اقتدار ملّت ایران در منطقه

4- تاثیرگذاری بر دیگر ملت ها و انقلاب ها:
4-1- بلندکردن پرچم اسلام و اعتلای جهاد و شهادت
4-2- محدود نشدن به تشکیل نظام جمهوری اسلامی:
4-2-1- عوض کردن تاریخ و گشودن راهی جدید در مقابل بشر
4-3- حرکت اسلامی و آزادیخواهانه مردم مصر 
4-4- قیام مردم تونس
4-5- قیام مردم لیبی
4-6- درس گرفتن فلسطینیان از انقلاب کبیر اسلامی

5- شکستن هیبت استکبار

6- ایجاد سه موج اسلام‌خواهی در دنیا :
6-1- گرایش به اسلام 
6-2- شکست نظام مارکسیستی
6-3- مأیوس شدن از لیبرالیزم غربی، لیبرال دموکراسی غرب و اقتصاد کاپیتالیستی

7- استقلال سیاسی
8- ترویج جرئت مقابله با قدرت های دنیا
9- در هم شکستن خط کشی سلطه گر و سلطه پذیر
10- بیداری دنیای اسلام
11- معرفی ارزش های اسلامی و احکام الهی به دنیا
12- رونق دین و دینداری در دنیا
13- شکل گیری هویت اسلامی برای ملت های مسلمان
14- برافراشتن پرچم اخلاق و معنویت در دنیا
15- سخن گفتن از عدالت و مظلومیت در منبرهای عظیم جهانی
16- زنده شدن امیدها در دل جوامع
17- شکستن کمر تکفیری‌ها در منطقه
18- خنثی کردن نقشه‌های آمریکا در منطقه 
19- کمک عقلانی و منطقی به کشورهای منطقه

20- آشکار کردن ظلم استکبار:
20-1- ظلم استکبار در ایجاد داعش و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردن از آن
20-2- رسوا کردن ادعاهای آنها درباره حقوق بشر
20-3- رسوا کردن ظلم آنها به فلسطینیان
20-4- رسوا کردن ظلم آنها به مردم یمن
20-5- رسوا کردن تصمیم آمریکایی ها به خشکاندن ریشه مقاومت در غرب آسیا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۹:۵۷
اعظم سادات سرآبادانی

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از بسیجیان، ضمن تبیین اساس تشکیل بسیج به عنوان یک نهاد تبدیل کننده تهدیدها به فرصت ها و تشریح گسترده فعالیت ها و خدمات شجره طیبه بسیج در عرصه های مختلف جنگ سخت و نرم، به حرکت پرشکوه ملت بزرگ ایران در یک هفته گذشته اشاره کردند و با تشکر عمیق از این حرکت قدرتمندانه تأکید کردند: ملت ایران با این حرکت، توطئه وسیع، بسیار خطرناک و برنامه‌ریزی‌شده دشمن را نابود کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان ضمن تبریک هفته بسیج، به حرکت عظیم و پر شُکوه ملت ایران در یک هفته گذشته اشاره کردند و گفتند: من تکریم و تعظیم عمیق خود را به ملت بزرگ ایران ابراز می کنم. ملت ایران با این حرکت، یک بار دیگر حقیقتاً اقتدار و عظمت خود را نشان داد.
حضرت آیت الله خامنه ای، اتفاقات اخیر را یک توطئه عمیق، وسیع و بسیار خطرناک خواندند و افزودند: دشمنان برای طراحی این توطئه، هزینه بسیاری کرده بودند و مترصد فرصتی بودند تا در یک بزنگاه آن را با استفاده از اقدامات تخریبی و آدم کُشی و شرارت، انجام دهند و تصور کردند قضیه بنزین فرصت مورد نظر آنها است و لشکر خود را وارد میدان کردند اما ملت ایران با نمایش پرشکوه خود، حرکت دشمن را نابود کرد.
ایشان حرکت ملت ایران در میدان را مهمتر و بالاتر از اقدامات نیروی انتظامی، سپاه و بسیج در مواجهه سخت دانستند و تأکید کردند: حرکت عظیم ملت ایران که از زنجان و تبریز آغاز و حتی به برخی روستاها هم رسید و تهران نقطه پایانی آن بود، یک تودهنی به استکبار و صهیونیسم جهانی بود و آنها را وادار به عقب نشینی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دشمنان اصلی ملت ایران معنا و پیام این حرکت عظیم مردمی را متوجه می شوند، افزودند: این یک هفته حقیقتاً اوج شکوه و عظمت ملت ایران بود و خداوند متعال را شاکریم و از مردم عزیز هم سپاسگزاریم.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان به تبیین جایگاه و گستره اعضا، فعالیتها و خدمات سازمان بسیج پرداختند و گفتند: تشکیل بسیج مستضعفین یک ابتکار بی‌بدیل از جانب امام بزرگوار بود که مبتنی بر اندیشه انقلاب و اسلام شکل گرفت و اکنون بسیج شاید بزرگترین شبکه مردمیِ فرهنگی، اجتماعی و نظامی در دنیا باشد.
ایشان خاطرنشان کردند: هنر امام(ره) این بود که این پدیده بی‌نظیر را از دل کوچه پس کوچه‌های شهرها و از متن مردم شکل داد.
رهبر انقلاب اسلامی، تشکیل بسیج را مصداق بارز تبدیل تهدید به فرصت خواندند و گفتند: در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و بعد از ماجرای لانه جاسوسی و تحقیر امریکا، آنها علاوه بر تهدید زبانی، اقدام به تهدید عملی و اعزام ناوهای خود به خلیج فارس کردند و جمهوری اسلامی نیز در آن زمان از امکانات نظامی و دفاعی مناسب برخوردار نبود اما امام(ره) کمتر از یک ماه بعد از ۱۳ آبان، در پنجم آذر سال ۱۳۵۸ فرمان تشکیل بسیج را دادند و عملاً آن تهدید را تبدیل به فرصت کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه ای با اشاره به اینکه اقدام امام(ره) یک قدرت‌نمایی بزرگ در مقابل امریکا بود، افزودند: اگر آن زمان در مقابل تهدید امریکا جا زده می شد، معلوم نبود سرنوشت کشور چه می شد. بنابراین حقیقت و منطق اصلی بسیج، رفع تهدیدها و تبدیل تهدیدها به فرصت است.
ایشان سپس به موضوع تهدیدهای فرارو و اینکه چرا نظام اسلامی همواره با تهدیدها مواجه است، پرداختند و خاطرنشان کردند: نظام اسلامی برگرفته از مبانی و ارزشهای اسلامی است و اسلام نیز پرچمدار صریح عدالت و آزادی است و از طرف دیگر، نظام سلطه اساساً مخالف آزادی و عدالت است، بنابراین نظام اسلامی به‌طور طبیعی در معرض تهدیدهای سلطه گران و جبهه استکبار قرار دارد.
رهبر انقلاب اسلامی با بیان نمونه هایی از ضدیت نظام سلطه با آزادی و عدالت در امریکا و اروپا و دیگر کشورها، افزودند: نظام سلطه همواره با استقلال ملتها مقابله کرده و آن را مورد توهین قرار داده است و در این زمینه هیچ ابایی از بیان نیت خود ندارد، همانطور که امریکایی‌ها صراحتاً می گویند برای نفت سوریه وارد شرق فرات شده اند و یا اینکه بدون اجازه وارد پایگاه نظامی خود در عراق می شوند و هیچ اعتنایی به دولت و پایتخت این کشور نمی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، اسلام را نقطه مقابل این تفکر سلطه گرانه دانستند و تأکید کردند: اسلام صراحتاً و بدون رودربایستی از عدالت و آزادی دفاع، و با ظلم و بی عدالتی مقابله می کند، همانگونه که نظام جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب و در اوج درگیریها با امریکا، با اقدام شوروی سابق در تجاوز به افغانستان مخالفت کرد.
ایشان در جمع بندی این بخش از سخنانشان گفتند: تفکر اسلامی در هر قالبی که بروز کند، نظام سلطه به صورت قهری با آن مقابله خواهد کرد، چه برسد به اینکه تفکر اسلامی در قالب یک نظام و قدرت سیاسی مستقر با ملتی بزرگ و نیروهای مسلح و توانایی های علمی بروز کند که در چنین شرایطی، تهدیدها و دشمنی ها بسیار بیشتر خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: نظام سلطه و امریکا در چهل سال گذشته هر آنچه توانایی آن را داشتند، برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی انجام داده اند اما این شجره طیبه روزبه‌روز مقتدرتر و مستحکم تر شده و آن را به رخ دشمن کشیده است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: واژه «مقاومت» با چنین مبنا و منطقی معنا پیدا می کند و این واژه در دوران معاصر در جبهه مقاومت بروز پیدا کرده و این حرکت عظیم اسلامی با منطق مقاومت توانسته است گریبان نظام سلطه را محکم بگیرد.
ایشان واژه «مقاومت» در عبارت «نیروی مقاومت بسیج مستضعفین» را برگرفته از چنین تفکری دانستند و گفتند: مستضعفان بر خلاف آنچه که امروز به اشتباه به افراد آسیب پذیر و فرودست می گویند، به معنای انسان هایی است که پیشوایان بالقوه عالَم بشریت و خلیفه الله در زمین هستند، بنابراین مقاومت نیازمند بنیه معنوی است و این بنیه معنوی در ماهیت حرکت به‌ویژه حرکت رو به جلو جوانان تأثیرگذار خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان ویژگی‌های جوانی که می تواند پیشران حرکت کشور به سوی تمدن نوین اسلامی باشد، افزودند: چنین جوانی، با انگیزه، با ایمان، با خرد، اهل کار و ابتکار، متوکل به خدا، دارای اعتماد به نفس و قدردان توان خویش است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه بسیج در واقع، مجموعه ای با چنین ویژگی هایی است، خاطرنشان کردند: مجموعه ای گسترده و با عظمت همچون بسیج در ایران و یا نمونه های دیگر آن در برخی کشورها، بیش از مجموعه های دیگر در معرض دشمنی نظام سلطه است همانگونه که با حشدالشعبی در عراق و حزب الله در لبنان مخالفت و مقابله می شود.
ایشان نظام سلطه را دشمن همه ملت ایران دانستند و در عین حال گفتند: اما این دشمنی تأثیر ندارد و پیروزی ملت ایران و بسیج و جریان انقلابی تضمین شده است زیرا خداوند متعال می‌فرماید اگر ملتی در مسیر جهت گیریها و اهداف الهی حرکت و با این حرکت خداوند را یاری کند، خداوند هم آنها را نصرت خواهد کرد و با یاری خداوند هیچ جریان معارضی توانایی غلبه نخواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی، بسیج را برخوردار از دو جلوه «مجاهدت در عرصه دفاع سخت» و «دفاع در جنگ نرم» دانستند و افزودند: در عرصه دفاع سخت، معجزه بسیج در دوران دفاع مقدس خود را نشان داد و پس از آن نیز در هر حادثه‌ای، بسیج در میدان حضور داشت.
ایشان با اشاره به حضور مؤثر بسیج در عرصه دفاع و جنگ نرم از جمله عرصه‌های «علم»، «فرهنگ و تبلیغات دینی» و «سازندگی و خدمت‌رسانی» افزودند: در عرصه پهناور بسیج، نام‌آوران و الگوهای درخشانی از جمله حسین فهمیده، بهنام محمدی، محسن حججی و ابراهیم هادی تا همت، باکری، خرازی، کاظمی، زین‌الدین، صیاد و بابایی و همچنین شهدای هسته‌ای و شهیدانی مانند چمران و آوینی و شخصیتی همچون کاظمی‌آشتیانی حضور دارند که باید با زنده کردن و بازآفرینی این الگوها، آنان را به جوانان معرفی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به گذشت ۴۰ سال از تشکیل بسیج و ایجاد فرصتی مناسب برای استفاده از تجربه‌های اندوخته شده، چند توصیه خطاب به بسیجیان بیان کردند: ۱- بسیج در همه میادین دفاع سخت، نیمه‌سخت و نرم آماده‌به‌کار باشد و در همه محله‌های کشور در مقابل حوادث گوناگون راهبرد و تاکتیک آماده داشته باشد. ۲- در هیچ زمینه‌ای غافلگیر نشوید و سعی کنید در همه محله‌ها حضور داشته باشید. ۳- در جنگ نرم عکس‌العملی رفتار نکنید البته باید پاسخ دشمن را داد اما همیشه مانند شطرنج‌بازی ماهر یک قدم از دشمن جلو باشید و کنشی عمل کنید. ۴- ارتباطات خود را با مساجد تقویت کنید چرا که بسیج متولد مساجد است. ۵- با مجموعه‌های همسو با اهداف بسیج در دانشگاهها و خارج از آن، هم‌افزایی و همکاری کنید. ۶- بسیج در عین گستردگی چابک باشد و اسیر پابندهای رایج اداری نشود.
رهبر انقلاب اسلامی در هفتمین توصیه خود یعنی «اطلاع دادن خدمات بسیج به مردم» به بیان چند آمار افتخارآمیز از خدمات این نهاد مردمی پرداختند و گفتند: ۱۱ هزار هسته گروههای جهادی در سراسر کشور عهده‌دار ۴۰ هزار پروژه خدمت‌ هستند که نیمی از آنها را نیز تحویل داده‌اند، بسیج دانشجویی نهضت مسئله‌محوری و نقش‌آفرینی تخصصی را که بارها بر آن تأکید کرده بودیم با چهار هزار و ۵۰۰ دانشجو آغاز کرده است، ۱۲ هزار صندوق قرض‌الحسنه در محلات به همت بسیج تشکیل شده است، بسیج عشایر و بسیج زنان در جشنواره مالک اشتر حائز مقام برتر شده‌اند، بسیج اساتید در ۴۰ سالگی انقلاب و در اقدامی بهنگام با انتشار نامه‌ای مستدل و مفصل به امضای ۹۰۰ استاد بسیجی به نوشته عده‌ای از افراد ناامید و فروپاشیده پاسخ داد، بسیج وزارتخانه‌ها با تشکیل میزهای خدمت در نمازهای جمعه به مردم نزدیک شده‌اند و بسیج کشاورزی با ۳۰ هزار مهندس، تولید پنج محصول از اقلام اساسی از جمله گندم، جو و ذرت را عهده‌دار شده‌اند.
ایشان با تأکید بر ضرورت اطلاع‌رسانی هنرمندانه از خدمات بسیج افزودند: با بیان این واقعیت‌ها، معلوم خواهد شد که بسیج همچنانکه در دفاع از امنیت مردم و مقابله با اشرار و تخریبگران و آتش‌زنندگان اموال عمومی و خصوصی و خانه های مردم در میدان حضور دارد، در میدان خدمت نیز افتخارآفرین است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان تأکید کردند: بسیج به همان دلیل که برای مردم و کشور بسیار مهم است، به‌شدت در معرض توطئه و نفوذ دشمن قرار دارد تا این حرکت عظیم را از درون دچار مشکل کنند، البته بی‌شک بسیج در این مبارزه و مقابله به حول و قوه الهی پیروز خواهد شد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، سردار سرلشکر پاسدار سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنانی با اشاره به نگرانی نظام سلطه از تکثیر الگوی الهام‌بخش انقلاب اسلامی گفت: بسیج قلب نیروی نرم کشور است و مبنای حرکت آن در گام دوم انقلاب برای غلبه بر تهدیدها، گسترش فعالیتهای فکری، فرهنگی و جهادی در سطح جامعه است.
همچنین سردار سرتیپ پاسدار سلیمانی رئیس سازمان بسیج مستضعفین در گزارشی از فعالیتها و برنامه‌های بسیج از جمله تقویت بنیه دفاعی، کمک به کاهش آسیبهای اجتماعی، گسترش گروهها و خدمات جهادی و مقابله با جنگ اقتصادی گفت: تشکیل بسیج مستضعفان در برخی کشورهای دیگر، نویدبخش ظهور بسیج امت واحده در قالب تمدن نوین اسلامی است و بسیجیان ایران، پرچمدار آزادی قدس شریف و نابودی رژیم صهیونیستی خواهند بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۹:۴۰
اعظم سادات سرآبادانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراسم پایانی سی و ششمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم صبح امروز (دوشنبه) با شرکت اساتید برجسته و قاریان بین المللی و همچنین قرآن‌پژوهان و میهمانان شرکت کننده در این مسابقات، در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم، فهم قرآن و عمل به آن را تأمین کننده سعادت بشر در دنیا و آخرت دانستند و با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های امت اسلامی و بشریت به علت عمل نکردن به معارف قرآنی است، گفتند: امروز به لطف الهی در جمهوری اسلامی، اقبال مردم بویژه جوانان به معارف قرآنی و تمسک به این معارف روز به روز در حال گسترش است و همین تمسک به قرآن مایه سعادت، قوت و عزت نظام اسلامی خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای با قدردانی از دست‌اندرکاران برگزاری مسابقات بین المللی قرآن، تلاوت قرآن و انس با آن را مقدمه فهم و معرفت قرآنی و همچنین تعمیق معنویت در قلب و ذهن انسان برشمردند و افزودند: بسیاری از کج‌روی‌ها، بدفهمی‌ها، ناامیدی‌ها، خیانت‌ها، دشمنی‌ها و تسلیم شدن در برابر طواغیت، به‌علت دوری از قرآن، و معنویت و معرفت ناشی از آن است.
ایشان با تأکید بر اینکه عمل به قرآن زمینه‌ساز عزت، رفاه، پیشرفت، قدرت، انسجام، سبک زندگی شیرین در دنیا و تأمین‌کننده سعادت آخرت است، خاطر نشان کردند: متاسفانه برخی سران کشورهای اسلامی به دستورات قرآنی عمل نمی کنند و به‌جای آنکه «اشداءُ علی الکفار» باشند، نوکر و دنباله‌رو آمریکا و صهیونیست ها هستند و به‌جای «رحماءُ بَینَهُم»، زمینه‌ساز اختلافها و جنگها همچون جنگ سوریه، یمن و کشتار مردم مسلمان شده اند.
رهبر انقلاب اسلامی، لازمه عمل به قرآن را یاد خداوند و تقوای الهی دانستند و با اشاره به شهدا به‌عنوان انسان هایی که در مرتبه عالی تقوا قرار دارند، گفتند: شهدای ما درس های زیادی را به ملت ایران دادند که نمونه بارز آن، پدیده کم نظیرِ حرکت عظیم مردمی برای کمک به مناطق سیل زده است.
حضرت آیت الله خامنه ای، امدادرسانی و کمکهای مردمی به مناطق سیل زده گلستان، مازندران، ایلام، لرستان و خوزستان را شبیه حرکت جوانان در دوران دفاع مقدس خواندند و افزودند: این حرکت عجیب مردمی که این روزها شاهد هستیم، همانند روحیه فداکاری و شوق و ذوق جوانان در دهه شصت است.
ایشان، این روحیه را نتیجه آموزه‌ها و درسهای قرآنی برشمردند و با اشاره به دشمنی ها با جمهوری اسلامی ایران، تأکید کردند: اگر چه دشمنی ها و حجم و شدت آن بیشتر از گذشته به نظر می رسد اما این اقدامات و توطئه ها، نَفَس های آخر دشمنیِ دشمنان با جمهوری اسلامی است.
ایشان در پایان تأکید کردند: هرچه آنها نسبت به ملت ایران شدت عمل بیشتری به خرج دهند و سخت‌تر بگیرند و هرچه از پایبندی ملت ایران به معارف قرانی عصبانی شوند، اما این ملت در مقابل، قوی‌تر و قدرتمندتر خواهد شد و تمسک خود را به قرآن بیشتر خواهد کرد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام خاموشی نماینده ولی فقیه و رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه با بیان گزارشی، گفت: سی و ششمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم با شعار «یک کتاب، یک امت» و با هدف ایجاد فضای انس میان مسلمانان، زمینه‌سازی جهت ایجاد هویت اسلامی واحد در سایه آموزه‌های قرآن و ایجاد فضای وحدت‌بخش میان ملت‌های مسلمان در شهرهای تهران و قم برگزار شد.
وی با اشاره به فعالیت‌های انجام‌شده در این دوره از مسابقات، افزود: در رویداد بزرگ قرآنی امسال ۳۲۹ نفر از اهالی قرآن از ۶۷ کشور جهان شامل مسابقه‌دهندگان، داوران، مهمانان ویژه و جمعی از اساتید و فعالان قرآنی حضور داشتند.
در ابتدای این دیدار تعدادی از اساتید و برگزیدگان مسابقات بین‌المللی قرآن کریم، آیاتی از کلام‌الله مجید را تلاوت کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۶
اعظم سادات سرآبادانی

 

ششمین جشنواره ملی تولیدات فرهنگی هنری مدرسه عشق، با رویکردی متفاوت از دوره های پیشین این جشنواره؛ فصل جدید خود را با تغییراتی در  بخش های جشنواره ونحوه داوری ها با هدف هویت بخشی به پایگاه های مقاومت بسیج آغاز کرده است. عنوان «مدرسه عشق» برگرفته از کلام گهربار امام راحل عظیم الشأن(ره) در خصوص بسیج می باشد. طرح جشنواره فرهنگی هنری سالانه مدرسه عشق که در آستانه برگزاری ششمین دوره آن قرارگرفته ایم، فرصتی در جهت دیده شدن و ایجاد نشاط و پویایی در فعالیت های پایگاه های مقاومت این شجره طیبه است.

مهم ترین ویژگی ششمین دوره ی جشنواره تولیدات فرهنگی هنری مدرسه عشق در خصوص آثار منتخب خواهد بود که صرفاً آثار تولیدی پایگاه های مقاومت بسیج در این دوره به رقابت گذاشته خواهند شد به این معنی که صرفاً آثار متعلق به پایگاه داوری می شوند.

                                                      


اهداف جشنواره:

  • ایجاد شورونشاط بسیجیان در فعالیت های فرهنگی پایگاه های مقاومت بسیج
  • نقش آفرینی در تولیدات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی.
  • معرفی ابتکارات و خلاقیت های بسیجیان در خلق آثار فرهنگی هنری.
  • هویت بخشی به فعالیت های فرهنگی پایگاه های مقاومت بسیج
  • شناسایی مهارت های فرهنگی هنری پایگاه های مقاومت بسیج
  • شبکه سازی بسیجیان در تولیدات فرهنگی هنری جبهه انقلاب اسلامی
  • ایجاد رقابت سالم در تولید و خلق آثار فرهنگی هنری و خودجوش پایگاه ها.
  • جریان سازی و الگوسازی فعالیت های فرهنگی شاخص در سطح کشور

بخش های جشنواره:

1 - هنرهای تصویری

  • تیزر (داستانی، آرم استیشن، اطلاع رسانی، لوگو موشن)
  • طرح فیلم کوتاه و بلند
  • کلیپ های کوتاه (موبایلی، گزارشی و ...)
  • مستند کوتاه و بلند
  • فیلم نامه ( فیلم نامه کوتاه و بلند)

2 - هنرهای تجسمی

  • پوستر (طراح گرافیکی و کاریکاتور )
  • اینفوگرافیک
  • سیر نمایشگاهی
  • چهره نگاری و تصویرسازی (دیجیتال و غیر دیجیتال)
  • خوشنویسی ( نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث، سیاه قلم و ... )
  • عکس جمعی در برنامه ها و مناسبت ها(با محوریت 13آبان، راهیان نور، اربعین، محرم، روز قدس و ... )
  • عکس هنری
  • تزئینات و فضاسازی ( دکور و فضاسازی در پایگاه ها و مساجد )

3 - نشر دیجیتال و مکتوب

  • نشریات ( روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، فصل نامه، ویژه نامه، گاهنامه، بروشور، بولتن های فرهنگی و ...)
  • کتاب (صوتی و چاپی) با محوریت رمان، داستان، کودک و شعر
  • رسانه های دیجیتال پایگاهی ( وبلاگ، وب سایت، تولید محتوا در بستر کانال های مجازی )

4 - حوزه سرود و موسیقی

  • سرود پایگاهی (ترک)
  • آواها و موسیقی انقلابی ( پادکست، ترک صوتی و ... )
  • همخوانی، تواشیح، ابتهال
  • فتوکلیپ و نماهنگ ( آرشیوی و تولیدی )

5 - پویانمایی ( پویاگران انقلاب )

  • موشن گرافیک
  • کمیک موشن
  • کمیک استریپ
  • انیمیشن (داستانی و ... )
  • ایده و فیلم نامه پویانمایی

6 - حوزه اجرا (اجراهای پاتوقی)

  • تئاترهای پایگاهی و مسجدی
  • تعزیه ، نقالی و پرده خوانی
  • تئاتر خیابانی و میدانی
  • اجرای سرود در پارک ها و پاتوق های جمعی
  • استنداپ
  • مجری گری و خبرنگاری
  • دکلمه
  • قصه گویی
  • عروسک گردانی

7 - حوزه شعر و ادبیات

  • شعر و ترانه ( غزل، قصیده، مثنوی، دوبیتی، رباعی و ... )
  • متن ادبی، دل نوشته، خاطرات پایگاهی
  • داستان کوتاه R11 نمایشنامه

8 - بخش ویژه ( فعال ترین پایگاه ها)

  • همایش ها، یادواره های شهدا و نشست های فرهنگی گفتمان محور
  • گروه های جهادی فرهنگی
  • مسابقات فرهنگی
  • برنامه آبروی محله
  • کلاس های آموزشی و توانمندسازی
  • گویش های محلی (تولیدات هنری با گویش های محلی جهت استکبارستیزی به صورت طنز و ...)
  • نوآوری، ابتکارات و ایده های جدید پایگاهی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۴
اعظم سادات سرآبادانی


یکی از فوائد مهمّ قرآن خواندن شناختن خداوند بزرگ است. یکی از مهمترین راه‌های شناخت هرکسی شنیدن سخنان اوست. صفات زیبای خداوند متعال در پس آیات قرآن کاملاً پیداست.

لینک تلگرامی: اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۵۰
اعظم سادات سرآبادانی


امام زمان

جناب عبدالعظیم حسنی به امام جواد (علیه السلام) گفت : من امیدوارم که تو همان قائم از اهل بیت باشی که زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است . آن حضرت در پاسخ او فرمود:«ای ابوالقاسم !هریک ازما قائم به امرخدا و هدایت کننده به سوی دین می باشد، اما آن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را از اهل کفر پاک می گرداند، همان است که ولادتش برمردم مخفی شده است و از نظرها غایب خواهد شد».


در این مقاله دو موضوع مهدویت در قرآن و لقب قائم آل محمد را بررسی می کنیم:

آیا مهدویت در قرآن کریم مطرح شده است؟

1- قرآن، منبع اصلی همه معارف وقوانین اسلامی است ودر حقیقت،به منزله قانون اساسی همه قوانین اسلامی است. همان گونه که در قانون اساسی هرکشور ، اصول واهداف ومسۆولیت های ارگان ها ونهادها به صورت کلّی وبدون شرح وتوضیح کامل ثبت شده وشرح وتبیین آن به عهده قانون های عادی است، درقرآن نیزبرخی ازمعارف اسلامی به صورت کلّی ومجمل بیان شده وتقسیر وتوضیح آن برعهده پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نهاده شده است . در مورد مهدویت نیز چنین است.

ریشه اصلی این تفکّر، قرآن است که درچند آیه، نابودی ستم راپیش بینی کرده و پیروزی پارسایان، صالحان ومستضعفان رانوید داده وفرجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان، نیکوکاران حاکم خواهند شد. در تفسیر این آیات، روایات فراوانی از پیامبر وائمّه-علیهم السلام– نقل شده است که بنا بر آنها ،حکومت امام مهدی (علیه السلام) درآخرالزمان همان حکومت مستضعفان وصالحان است که درقرآن، بشارت به آن داده شده است.

خداوند درسیصد وشصت وپنج آیه که در هشتاد سوره آمده است، به صورت کلّی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از پانصد روایت از پیامبر وائمه-علیهم السلام – در تفسیر این آیات (نگارنده تمام این روایات رادر«معجم احادیث الامام المهدی »، ج 5 باهمکاری گروهی ازنویسندگان گردآورده است.) نقل شده است. از باب نمونه، به چند آیه وروایت بسنده می کنیم:

الف)« وَنُرِیدُأَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةَ وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثِینَ»؛ مامی خواهیم برمستضعفان زمین منت نهیم وآنان راپیشوایان ووارثان روی زمین قرار دهیم. (سوره قصص ، آیه 5)

یونس بن عبدالرحمن از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: آیا شما همان قائم به حق هستید؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:«آری ، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خداپاک می کند و آن را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد»

سلمان فارسی رحمه الله گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند هیچ پیامبر ورسولی رانفرستاد، مگر آنکه برای اودوازده نقیب قرار داد. پس نام یازده امام راشمرد وفرمود: سپس فرزندش ، محمد بن الحسن المهدی _عجل الله فرجه الشریف – است که به امر پروردگار قیام می کند». (دلائل الامامه، ص 237)

ب)« وَلَقَدکَتَبنافِی الزَّبورِ مِن بَعدِالذِّکرِأَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادَی الصّالحونَ»؛ درزبور بعد از ذکر(تورات) نوشتیم : بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد.

درتفسیر این آیه ، محمّد بن عبدالله بن حسن از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «مراد از آیه ، قائم آل محمّد (علیه السلام) ویارانش می باشند». (معجم الإمام المهدی علیه السلام ، ج 5 ، ص 262)

ج) أمَّن یُجیبُ المُضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاءالارض» (سوره نمل، آیه 62) و یاکسی که دعای مضطرّوگرفتار رااجابت می کند هنگامی که اورامی خواند ، وبلاوسختی رابرطرف می سازد وشماراخلفای زمین قرارمی دهد... .

امام باقر (علیه السلام) درتفسیر این آیه ، ضمن حدیث مفصّلی، سخنرانی امام عصر-ارواحناله الفداء- رادرموقع ظهوردرمکّه بیان می فرماید: «اوّلین کسی که با او بیعت می کند، جبرئیل است و سپس بیش ازسیصد نفر با او بیعت خواهند نمود». (تفسیر عیّاشی ، ج 2 ، ص 56)

2- این پرسش اختصاص به مهدویت ندارد بلکه درباره خصوصیات و جزئیات بیشتر احکام اسلامی همانند نماز ،روزه و زکات نیزمطرح است،چون درهیچ جای قرآن از شماره رکعات نمازهای پنج گانه یا شرایط وجوب زکات، سخن به میان نیامده است.

 

قائم آل محمد کیست؟

یونس بن عبدالرحمن از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: آیا شما همان قائم به حق هستید؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «آری، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خداپاک می کند و آن را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد».(1)

عبدالعظیم حسنی به امام جواد (علیه السلام) گفت : من امیدوارم که تو همان قائم از اهل بیت باشی که زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است . آن حضرت در پاسخ او فرمود:«ای ابوالقاسم !هریک ازما قائم به امرخدا و هدایت کننده به سوی دین می باشد، اما آن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را از اهل کفر پاک می گرداند، همان است که ولادتش برمردم مخفی شده است و از نظرها غایب خواهد شد».(2)

باعنایت به اینکه تمام معصومین علیهم السلام دارای این صفت هستند، اما این لقب مخصوص امام زمان (علیه السلام) است و تقریباً درتمام احادیثی که نام ایشان رامی برند، این لقب درباره وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) به کار رفته است . درشرح این لقب سخنانی گفته شده است که به جهت اختصار،به چندسخن بسنده می کنیم :

کربلا کا واقعہ

1- قیام و حمایت از دین

امام حسین (علیه السلام) فرمود: « مرد عربی پس از مسلمان شدن ، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید آیاپس از تو پیامبر هست؟ حضرت صلی الله علیه وآله فرمود: نه ، من خاتم پیامبران هستم، امابدان که پس ازمن امامانی از نسل من خواهند بود که قائم به قسط می باشند و تعدادشان همان تعداد نقبای بنی اسرائیل می باشد. اولین نفر آنها علی بن ابی طالب است که امام و خلیفه پس از من و نُه نفر از صلب این است – و در همان حال دست به سینه ام گذارد- و قائم، نُهمین فرد از آنهاست که در آخرالزمان ، برای دین قیام می کند، همان گونه که من در نخستین روز برای دین چنین کردم...»(3)

2- قیام به وسیله شمشیر

علقمه بن محمّد حضرمی می گوید : از امام صادق (علیه السلام) خواستم نام امامان را به من بگوید. آن حضرت فرمود: از گذشتگان ، علی بن ابی طالب ، امام حسن، امام حسین، علی بن الحسین، محمّدبن علی ، سپس خودم.

عرض کردم: یابن رسول الله ! پس ازتو کیست؟ فرمود:من به فرزندم ، موسی وصیت کردم که او پس از من است.

عرض کردم :و پس از موسی چه کسی خواهد بود؟

فرمود: فرزند او علی است که رضا لقب گرفته است و پس ازاو فرزندش محمّد و پس از محمّد، فرزندش علی و پس از علی ، فرزندش حسن و فرزندحسن ، مهدی – صلوات الله علیهم اجمعین- .

سپس افزود: پدرم ازپدرش ، ازجدّ خود، ازعلی (علیه السلام) ،از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: «قائم ما هرگاه خروج کند، سیصد و سیزده نفر به عدد رزمندگان جنگ بدر ،گرد او جمع می شوند».

پس زمانی که ظهور او فرا می رسد،شمشیری در غلاف بوده و در مقابلش قرار دارد، فریاد بر می آورد:«قم یا ولی الله فاقتل أعداءالله ؛(4) برخیزای ولی خداودشمنان خدا را به قتل برسان!».

3- قیام پس از بردن نام او

صقربن ابی دلف می گوید : ازابوجعفر،امام جواد (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «امام پس ازمن ، فرزندم علی است ، امر او امرمن ، گفتار او گفتار من و طاعت او طاعت من است .

خداوند درسیصد وشصت وپنج آیه که در هشتاد سوره آمده است ، به صورت کلّی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از پانصد روایت از پیامبر وائمه-علیهم السلام – در تفسیر این آیات (نگارنده تمام این روایات رادر«معجم احادیث الامام المهدی »، ج 5 باهمکاری گروهی ازنویسندگان گردآورده است.) نقل شده است

امام پس ازاو،فرزندش حسن است،امراوامر پدرش ،گفتاراوگفتارپدرش وطاعت او، طاعت پدرش می باشد».

سپس سکوت کرد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چه کسی پس ازحسن ، امام خواهد بود؟ امام جواد (علیه السلام) به شدت گریست، سپس فرمود: «پس ازحسن،فرزند او قائم به حق ،امام منتظر است».

عرض کردم: یابن رسول الله! چرابه وی قائم گفته می شود؟فرمود: «چون قیام می کند، پس از آنکه نام وی مرده باشد و بیشترین معتقدان به امامتش مرتد شده باشند».(5)

ابوحمزه ثمالی می گوید: به ابو جعفر محمّد بن علی، باقر (علیه السلام) گفتم : ای فرزند رسول خدا!مگر همه شماقائم به حق نیستید؟ فرمود: چرا.

گفتم: پس چرا حضرت مهدی (علیه السلام) قائم نامیده شده است؟ آن حضرت درپاسخ فرمود:« هنگامی که جدّم حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ،فرشتگان دردرگاه خداوند به گریه وضجّه وناله افتادند وگفتند: خدایا! تودرباره کسی که برگزیده وفرزندبرگزیده ات رابه قتل رسانده است ،سکوت می کنی ؟ ندارسید: ای فرشتگانم ! آرام باشید!قسم به عزّت وجلالم ! ازآنهاانتقام خواهم گرفت؛ اگرچه مدّتی ازاین جرم وجنایت گذشته باشد. سپس حجاب هارانسبت به فرزندان امام حسین (علیه السلام) ازبرابرشان کنارزده فرشتگان بادیدن امامان از نسل امام حسین (علیه السلام) بسیارشاد و خرسند گشتند و در میان آنها یک نفر ایستاده در حال نماز بود. ندارسید من به وسیله این قائم از آنها انتقام می گیرم».(6)

در روایات دیگر به تعبیرات دیگری برخورد می کنیم که تقریباً شبیه به یکدیگر می باشند، مثل قائم بأمرالله ،(7) قائم به قسط (8) ، قائم به حق .(9)

 

پی نوشت ها:

1.کفایه الاثر ،ص 265.

2.همان ،ص 278.

3.کفایه الاثر ،ص 338،334،173.

4.کفایه الاثر،ص 263.

5.همان ،ص 279.

6.علل الشرائع ، ص 160؛ ومعجم احادیث الامام المهدی،ص 310.

7.معجم احادیث الامام المهدی،ج5،ص222.

8.کفایه الاثر،ص 76.

9.همان ،ص145.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۲۲
اعظم سادات سرآبادانی