امام خمینی در
این زمینه می فرماید: «و باید دانست که در این کتاب جامع الهی به طوری این
معارف، از معرفه الذات تا معرفه الافعال مذکور است که هر طبقه به قدر
استعداد خود ازآن ادراک می کنند. چنانچه آیات شریفه توحید و خصوصاً توحید
افعال را علماء ظاهر و محدثین و فقهاء رضوان الله علیهم طوری بیان و تفسیر
می کنند که بکلی مخالف و مباین است با آنچه اهل معرفت وعلماء باطن تفسیر می
کنند و نویسنده هر دو را در محل خود درست می داند. زیرا که قرآن شفای
دردهای درونی است و هر مریض را به طوری علاج می کند... برای هر یک از طبقات
علماء ظاهر و باطن طوری شفای امراض است و در عین حال که بعضی آیات شریفه
مثل آیات اول حدید و سوره مبارکه توحید به حسب حدیث شریف کافی برای متعمقان
از آخر الزمان وارد شده، اهل ظاهر را نیز از آن بهره کافی است. و این از
معجزات این کتاب شریف و از جامعیت آن است».(27)
و باز می فرماید: «مقصود ما آن است که راه استفهاد، از این کتاب شریف را - که تنها کتاب سلوک الی الله و یکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگتر وسیله رابطه بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسک به عزّ ربوبیت است - باید به روی مردم مفتوح نمود. علما و مفسرین تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها بیان تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان کیفیت ربط مخلوق به خالق و بیان هجرت از دار الغرور به دار السرور و الخلود باشد به طوری که در این کتاب شریف به ودیعت گذاشته شده. صاحب این کتاب سکاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد، سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد، مسعودی و ابن خلکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند. این کتاب چون عصای موسی وید بیضای آن سرور یا دم عیسی که احیاء اموات می کرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم آمده باشد، بلکه این صحیفه الهیه کتاب احیاء قلوب به احیاء ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خدا است و به شئون الهیه جل و علا دعوت می کند».(28)
با توجه به آنچه گذشت معلوم شد که امام خمینی جهات اعجاز ادبی و بلاغی قرآن را قبول دارد و آنرا نفی نمی کند و معتقد است که اعجاز بلاغی در جای خود صحیح است ولی بشر زمان نزول قرآن تنها همین تخصص را داشته و سطح فهم آنان همین بود که قرآن را از دید ادبی و علوم معانی و بیان می نگریستند اما مطلب فراتر از این است و نباید اعجاز را منحصر به آن نمود. همچنانکه اعجاز قرآن به اخبار غیبی نیز صحیح است و خبرهای غیبی آن غیرقابل انکار می باشد. اعجاز در تشریع قوانین و جامعیت آن و نیز استحکام و برتری قوانین آن نسبت به تمام قوانین بشری نیز از جهات دیگر اعجاز قرآن است که امام خمینی آنها را قبول دارد. اما چیزی که ایشان بر آن تاکید دارد و مهمترین و بزرگترین معجزه قرآن می داند اعجاز قرآن در مسایل عرفانی و معنوی است. قرآن اعجازش در تهذیب نفس و ارائه بهترین راه سلوک الی الله و تبیین رابطه بین خالق و مخلوق است، قرآن شفای دردها و امراض روحی و روانی است و از این جهت باید اعجاز قرآن مورد توجه و تأمل قرار گیرد. اعجاز قران در آن است که شخصیتی و انسانی چون حضرت علی بن ابیطالب تربیت کرده است و این مهمترین اعجاز آن است و کدام کتاب چنین قدرتی دارد که انسان کاملی چون آن امام تربیت کند. اعجاز قرآن علاوه بر این مسایل به بیان نکته های ظریف عرفانی است مثل تسبیح تشریعی همه موجودات و اینکه حتی جمادات از نوعی حیات و شعور برخوردارند.
یکی دیگر از جهات اعجاز قرآن آن است که عمیق ترین و ظریف ترین مطالب و اسرار توحید را بیان کرده است همانند آیات آغاز سوره حدید و آیات سوره توحید که برای شناخت خدای متعال چیزی بالاتر و فراتر از آن قابل تصور نیست و هیچ کتاب دیگری حقیقتاً از این جهت قدرت برابری با قرآن مجید را ندارد. این جنبه اعجاز قرآن کاملاً واضح وروشن و غیر قابل تردید است و برای همیشه تحدی آن از این جهت برای تمام مردم دنیا اعم ازعرب و عجم و عالم و غیر عالم آشکار است پس جاهلیت قرآن در هدایت و معارف بلند توحیدیو عرفانی قرآن مهمترین وجه اعجاز قرآن نزد امام خمینی است. قرآن برای همیشه کتاب هدایت است و این جهت اعجاز را در همه جا و همه مردم درک می کنند. این جنبه اعجاز قرآن بصورت ضعیف تر و درجه پایین تر در صحیفه سجادیه نیز وجود دارد و دقیق ترین معارف توحیدی و الهی را می توان در آن یافت.(29)
قرآن روابط اجتماعی و آداب معاشرت و نیز کمالات و فضایل و روابط بین انسان و خدا چون توکل و رضا و تسلیم و اطمینان و... را نیز بیان کرده، دعوت به آزاداندیشی و پرهیز از تقلید آباء و اجداء و دوری از استبعاد و بردگی فکری را ستوده(30) شرک و بت پرستی را که نوعی جمود فکری و عقب افتادگی بشری است را مذمت کرده(31) و در این جهات گر چه اعجاز نموده اما وجهه اصلی اعجاز قرآن در معرفی صحیح و سطح بالای توحید و خداشناسی و معاد و مجردات است و از این جهت با هیچ قلم و زبانی قابل مقایسه نیست و برای همیشه این معجزه باقی است که هر کس درباره توحید سخن قابل توجهی داشته باشد مرهون قرآن مجید بوده و از آن اقتباس کرده است یا مستقیماً یا با واسطه.
از آنچه گذشت معلوم گردید که حضرت امام خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن راه جدیدی را پیش گرفته و نظر خاص و منحصر به فردی در این زمینه ابراز داشته و در مقایسه با نظرات دیگر مفسران و متکلمان در بحث از اعجاز قرآن، نظریه امام خمینی از شمول بیشتر برخوردار بوده و در عین حال ملموس تر و قابل درک تر می باشد. مثلاً نظریه اعجاز بلاغی یا معنایی یا واژگانی برای غیرعرب قابل درک نیست، نظریه اعجاز عددی بیشتر به استحسان شبیه است تا به یک مطلب علمی و نظریه اعجاز علمی پیامد های سنگینی بدنبال دارد که قرآن را عصری نموده و کتاب خدا را که امری مطلق و ثابت است را به امری متغیر و غیر ثابت پیوند می زند. اما نظریه امام خمینی اشکالات سایر نظریه ها را نداشته و تحدی و اعجاز آن روشن تر و واضح تر و برای همه مخاطبان قرآن قابل درک می باشد.
پىنوشتها:
________________________________________
1) سوره عنکبوت، آیه 22.
2) سوره بقره، آیه 24.
3) همان، ص 45.
4) مفتاح العلوم» ص؛ «القرآن العظیم هدایته و اعجازه فی اقوال المفسرین» محمد صادق عرجون، ص 158.
5) شرح اشارات» ج 3، ص 398.
6) القرآن العظیم هدایته و...» ص 133.
7) سوره یوسف، آیه 80 .
8) القرآن العظیم هدایته و...» ص 155.
9) الاعجاز العلمی فی القرآن» محمد کامل عبدالصمد، ص 43.
10) سوره زمر، آیه 23.
11) التفسیر الکبیر» ج 9، ص 422 چاپ داراحیاء التراث العربی.
12) قرآن پژوهشی» فولادوند، ص 410. کتاب «التکامل فی الاسلام» نیز طرفدار این نظریه است.
13) سوره نحل، آیه 90.
14) القرآن العظیم هدایته و...» عرجون، ص 172.
15) سوره هود، آیه 103.
16) همان، عرجون، ص 172.
17) سوره قصص، آیه 49. و نیز رجوع شود به سوره ابراهیم، آیه 1 و سوره شوری، آیه 52، و سوره مائده، آیه 15.
18) سوره اعراف، آیه 185.
19) صحیفه امام» ج 16، ص 210.
20) همان، ص 209.
21) کشف الاسرار» ص 63 .
و باز می فرماید: «مقصود ما آن است که راه استفهاد، از این کتاب شریف را - که تنها کتاب سلوک الی الله و یکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگتر وسیله رابطه بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسک به عزّ ربوبیت است - باید به روی مردم مفتوح نمود. علما و مفسرین تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها بیان تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان کیفیت ربط مخلوق به خالق و بیان هجرت از دار الغرور به دار السرور و الخلود باشد به طوری که در این کتاب شریف به ودیعت گذاشته شده. صاحب این کتاب سکاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد، سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد، مسعودی و ابن خلکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند. این کتاب چون عصای موسی وید بیضای آن سرور یا دم عیسی که احیاء اموات می کرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم آمده باشد، بلکه این صحیفه الهیه کتاب احیاء قلوب به احیاء ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خدا است و به شئون الهیه جل و علا دعوت می کند».(28)
با توجه به آنچه گذشت معلوم شد که امام خمینی جهات اعجاز ادبی و بلاغی قرآن را قبول دارد و آنرا نفی نمی کند و معتقد است که اعجاز بلاغی در جای خود صحیح است ولی بشر زمان نزول قرآن تنها همین تخصص را داشته و سطح فهم آنان همین بود که قرآن را از دید ادبی و علوم معانی و بیان می نگریستند اما مطلب فراتر از این است و نباید اعجاز را منحصر به آن نمود. همچنانکه اعجاز قرآن به اخبار غیبی نیز صحیح است و خبرهای غیبی آن غیرقابل انکار می باشد. اعجاز در تشریع قوانین و جامعیت آن و نیز استحکام و برتری قوانین آن نسبت به تمام قوانین بشری نیز از جهات دیگر اعجاز قرآن است که امام خمینی آنها را قبول دارد. اما چیزی که ایشان بر آن تاکید دارد و مهمترین و بزرگترین معجزه قرآن می داند اعجاز قرآن در مسایل عرفانی و معنوی است. قرآن اعجازش در تهذیب نفس و ارائه بهترین راه سلوک الی الله و تبیین رابطه بین خالق و مخلوق است، قرآن شفای دردها و امراض روحی و روانی است و از این جهت باید اعجاز قرآن مورد توجه و تأمل قرار گیرد. اعجاز قران در آن است که شخصیتی و انسانی چون حضرت علی بن ابیطالب تربیت کرده است و این مهمترین اعجاز آن است و کدام کتاب چنین قدرتی دارد که انسان کاملی چون آن امام تربیت کند. اعجاز قرآن علاوه بر این مسایل به بیان نکته های ظریف عرفانی است مثل تسبیح تشریعی همه موجودات و اینکه حتی جمادات از نوعی حیات و شعور برخوردارند.
یکی دیگر از جهات اعجاز قرآن آن است که عمیق ترین و ظریف ترین مطالب و اسرار توحید را بیان کرده است همانند آیات آغاز سوره حدید و آیات سوره توحید که برای شناخت خدای متعال چیزی بالاتر و فراتر از آن قابل تصور نیست و هیچ کتاب دیگری حقیقتاً از این جهت قدرت برابری با قرآن مجید را ندارد. این جنبه اعجاز قرآن کاملاً واضح وروشن و غیر قابل تردید است و برای همیشه تحدی آن از این جهت برای تمام مردم دنیا اعم ازعرب و عجم و عالم و غیر عالم آشکار است پس جاهلیت قرآن در هدایت و معارف بلند توحیدیو عرفانی قرآن مهمترین وجه اعجاز قرآن نزد امام خمینی است. قرآن برای همیشه کتاب هدایت است و این جهت اعجاز را در همه جا و همه مردم درک می کنند. این جنبه اعجاز قرآن بصورت ضعیف تر و درجه پایین تر در صحیفه سجادیه نیز وجود دارد و دقیق ترین معارف توحیدی و الهی را می توان در آن یافت.(29)
قرآن روابط اجتماعی و آداب معاشرت و نیز کمالات و فضایل و روابط بین انسان و خدا چون توکل و رضا و تسلیم و اطمینان و... را نیز بیان کرده، دعوت به آزاداندیشی و پرهیز از تقلید آباء و اجداء و دوری از استبعاد و بردگی فکری را ستوده(30) شرک و بت پرستی را که نوعی جمود فکری و عقب افتادگی بشری است را مذمت کرده(31) و در این جهات گر چه اعجاز نموده اما وجهه اصلی اعجاز قرآن در معرفی صحیح و سطح بالای توحید و خداشناسی و معاد و مجردات است و از این جهت با هیچ قلم و زبانی قابل مقایسه نیست و برای همیشه این معجزه باقی است که هر کس درباره توحید سخن قابل توجهی داشته باشد مرهون قرآن مجید بوده و از آن اقتباس کرده است یا مستقیماً یا با واسطه.
از آنچه گذشت معلوم گردید که حضرت امام خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن راه جدیدی را پیش گرفته و نظر خاص و منحصر به فردی در این زمینه ابراز داشته و در مقایسه با نظرات دیگر مفسران و متکلمان در بحث از اعجاز قرآن، نظریه امام خمینی از شمول بیشتر برخوردار بوده و در عین حال ملموس تر و قابل درک تر می باشد. مثلاً نظریه اعجاز بلاغی یا معنایی یا واژگانی برای غیرعرب قابل درک نیست، نظریه اعجاز عددی بیشتر به استحسان شبیه است تا به یک مطلب علمی و نظریه اعجاز علمی پیامد های سنگینی بدنبال دارد که قرآن را عصری نموده و کتاب خدا را که امری مطلق و ثابت است را به امری متغیر و غیر ثابت پیوند می زند. اما نظریه امام خمینی اشکالات سایر نظریه ها را نداشته و تحدی و اعجاز آن روشن تر و واضح تر و برای همه مخاطبان قرآن قابل درک می باشد.
پىنوشتها:
________________________________________
1) سوره عنکبوت، آیه 22.
2) سوره بقره، آیه 24.
3) همان، ص 45.
4) مفتاح العلوم» ص؛ «القرآن العظیم هدایته و اعجازه فی اقوال المفسرین» محمد صادق عرجون، ص 158.
5) شرح اشارات» ج 3، ص 398.
6) القرآن العظیم هدایته و...» ص 133.
7) سوره یوسف، آیه 80 .
8) القرآن العظیم هدایته و...» ص 155.
9) الاعجاز العلمی فی القرآن» محمد کامل عبدالصمد، ص 43.
10) سوره زمر، آیه 23.
11) التفسیر الکبیر» ج 9، ص 422 چاپ داراحیاء التراث العربی.
12) قرآن پژوهشی» فولادوند، ص 410. کتاب «التکامل فی الاسلام» نیز طرفدار این نظریه است.
13) سوره نحل، آیه 90.
14) القرآن العظیم هدایته و...» عرجون، ص 172.
15) سوره هود، آیه 103.
16) همان، عرجون، ص 172.
17) سوره قصص، آیه 49. و نیز رجوع شود به سوره ابراهیم، آیه 1 و سوره شوری، آیه 52، و سوره مائده، آیه 15.
18) سوره اعراف، آیه 185.
19) صحیفه امام» ج 16، ص 210.
20) همان، ص 209.
21) کشف الاسرار» ص 63 .