قرآن، قول فصل است؛ یعنی چه؟
قرآن کریم که کلام خداست، به دلیل مصونیت آن از نقص، قول فصل است. خدای متعال به همه امور آگاه و از شهوت و غضب منزّه است، و نیز سهلانگاری، اغراق، مبالغهگویی یا ظنز و شوخی در ساحت مقدسش راه ندارد.
اما سخنان بشری، حقّ محض، هدایت صرف و فصل الخطاب نیست، زیرا بشر از بسیاری امور آگاهی ندارد، به همین دلیل علم آنها در داوریها و احکام غیرداوری که به اصل معرفت جهان و امثال آن مربوط است، با جهل آمیخته میشود. افزون بر این در صورت عالم بودن، غبار شهوت و غضب بر چشم علمِ آنها مینشیند و از تشخیص درست جلوگیری میکند. همچنین گاهی انسان با علم به حقیقت و تنزّه از شهوت و غضب، به سهلانگاری، مبالغهگویی و اغراق دچار میشود.
وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ
وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ (طارق 11-14)
سوگند به آسمان پرباران و سوگند به زمین شخم خورده آماده کشت که، درحقیقت، قرآن گفتاری است که حق را از باطل جدا می کند و (هرگز) شوخی نیست.
قَولٌ فَصل
قول»، به معنای سخن، یکی از اوصاف و اسامی و عناوین قرآن کریم است.
«قیل» هم به همین معناست: «وَ مَن اَصدَُِ مِنَ اللهِ قیلاً» (و چه کسی در سخن از خداراستگوتر است).
در شماری از آیات منظور از «قول» قرآن است؛ از آن جمله: «اَفَلَمیَدَّبَّرُوا القَولَ اَم جائَهُم مالَمیَأتِ 'ابائَهُمُ الاَوَّلینَ» (آیا در آن گفتار (قرآن) نیندیشیدهاند یا برای آنان چیزی آمده که برای پدران و پیشینیانشان نیامده است)؛ «وَ لَقَد وَصَّلنا لَهُمُ القَول َلَعَلَّهُم یَتَذَکَّرونَ» (به راستی که گفتار [وحیانی] را پیاپی برایشان نازل کردیم بدان امید که پند پذیرند)؛ «اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً» (ما به راستی بر تو گفتار سنگینی رامیافکنیم)؛ «اِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ کَریمٍ» (به راستی که قرآن گفتار فرستادة ارجمندی است).
و «فصل»، مصدر است به معنای جدا کردن دو یا چند چیز از یکدیگر، خواه در امور مادی باشد خواه معنوی؛ و در اینجا «قول فصل» به این اعتبار است که قرآن سخن قاطعی است که حق را از باطل جدا میکند و جای ابهام و تردید باقی نمیگذارد؛ و از این روست که خداوند در ادامه فرموده است:«وَ ما هُوَ بِالهَزلِ»؛ یعنی قرآن شوخی و پوچ نیست؛ بلکه سخنی جدّی است.