جلوه های قرآن در وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)
چکیده
امام خمینی(ره) در آثار متنوع خویش، پاره ای از اندیشه های قرآنی خود را ابراز نموده اند. ایشان در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود، پس از شرح سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ، به آیات متعددی از قرآن کریم استناد نموده اند. تحقیق حاضر، ضمن تبیین و تحلیل موارد مذکور، دیدگاه تفسیری اهل سنت را نیز در مقام مقایسه با آن مطرح کرده است. محورهای قرآنی وصیت نامه امام(ره) عبارتند از: اخراج قرآن از صحنه زندگی، قرآن نجات بخش بشر از جمیع قید و بندها، مشارکت زنان در جهت تحقق مقاصد قرآن، قرآن و علم، قرآن و سیاست، قرآن و جهاد، قرآن و نصرت الهی، قرآن و توصیه به برادری.
واژه های کلیدی: قرآن، سنت، امام خمینی(ره)، تفسیر، وصیت نامه.
امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، یکی از مردان بزرگ تاریخ و از شخصیتهای کم نظیر الهی و ملکوتی بود که تمام ابعاد و زوایای زندگی خویش را بر پایه دستورها و رهنمودهای قرآن و سنت، تنظیم نموده بود. در واقع رمز موفقیت و افتخارات معظم له عمل به قرآن و پیروی از از عترت طاهرین(ع) بوده است. وی در آغاز آخرین پیام تاریخی خود می نویسد:
...ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم(ص) به طور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
آن گاه امام امت (ره) به شرح و بیان سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ می پردازد. نگارنده مقاله درصدد تبیین و تحلیل مواردی از این وصیت نامه است که به آیات قرآن کریم استناد شده است تا دیدگاه حضرت امام(ره) در آن گونه آیات با آرای تفسیری اهل سنت مورد مقایسه و سنجش قرار گیرد.
اخراج قرآن از صحنه زندگی
هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین علیهم صلوات الاولین والآخرین، بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گوئی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید... که قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد.
در این بخش از سخنان امام امت، تقریباً به هشت آیه از آیات قرآن کریم استناد شده که در اینجا شرح مختصری از آنها ارائه می گردد.
1. قرآن و رشد جهانیان
«...فقالوا إنا سمعنا قرآناً عجباً یهدی إلی الرشد...».
قرآن کتاب بی نظیر و شگفت انگیزی است که همه جهانیان را به راه راست و رشد و کمال هدایت می کند. واژه رشد به معنای راه راست و صاف، بدون پیچ و خم، و روشن و واضح است که پویندگان را به سرمنزل سعادت و کمال می رساند.
2. نقطه جمع همه مسلمانان
« واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا؛ و همگی به ریسمان خدا ]=قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت[ چنگ زنید، و پراکنده نشوید! »
در روایاتی که از پیامبر(ص) و ائمه اهلبیت(ع) نقل شده، تعبیرات گوناگونی در مورد مفهوم حبل الله مطرح شده است، مثلاً در تفسیر الدر المنثور از پیامبر اکرم(ص) و در کتاب معانی الاخبار از امام سجادA نقل شده که فرمودند: حبل الله قرآن است.» در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: ریسمان الهی آل محمد(ص) می باشند که مردم مأمور به تمسک به آنها هستند.» ولی می توان در مقام جمع بین این روایات چنین گفت که مراد از ریسمان الهی هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است ، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع).
قرآن کریم و تبلیغات و زحمات پیگیر پیامبر اکرم(ص)، در ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان قبائل کینه توز عرب به قدری چشمگیر و مؤثر بوده است که حتی دانشمندان غربی نیز به آن اعتراف نموده اند.
جان دیون پورت، دانشمند معروف انگلیسی، می نویسد:
...محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه کشور خودش را مبدل به یک جامعه فشرده و با انضباط نمود و
در میان ملل روی زمین آنها را با صفات و اخلاق تازه ای معرفی کرد، ودر کمتر از سی سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کرد و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریای خزر و تا رود سیحون بسط داد.
توماس کارل می نویسد:
خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکیها به سوی روشناییها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکدی که نه صدایی از آن می آمد و نه حرکتی محسوس بود، ملتی به وجود آورد که از گمنامی به سوی شهرت، از سستی به سوی بیداری، از پستی به سوی فراز و از عجز و ناتوانی به سوی نیرومندی سوق داده شده، نورشان از چهارسوی جهان می تابید. از اعلان اسلام یک قرن بیشتر نگذشته بود که مسلمانان یک پا در هندوستان و پای دیگر در اندلس نهادند و بالاخره در همین مدت کوتاه اسلام بر نصف دنیا نورافشانی می کرد.