ویژگی های جوان از نگاه قرآن
دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین(ع) است. دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. در این دوران غرور، هیجان، احساسات، شهوت، ناپختگی عقلی و... بر شخص سایه می افکند. چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین(ع) است.
برخی راه کارهای قرآن و روایات در موفقیت و شخصیت جوان:
قرآن کریم سیمای جوان شایسته را چگونه تبیین می کند؟ جوانی بهترین و حساس
ترین دوره ی عمر هر موجودی به ویژه انسان به حساب می آید. در همین دوره است
که انسان می تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده ی خود را روشن و
درخشان و یا آن را تیره و تار سازد. قالب وجودی یک انسان در دوره ی جوانی
شکل می گیرد و آینده ی او هم بر این اساس رقم می خورد. در هر عصری جوانان
بیشتر مورد توجه اند و در شکل گیری موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثری ایفا
می کنند و در این میان برخی افراد، احزاب، قدرت ها و... از احساسات پاک،
شور و تحرک و نیروی سازنده ی جوانان در راستای منافع فردی و گروهی خود سود
می برند. قرآن کریم و روایات اسلامی به دوره ی حساس نوجوانی و جوانی عمر
انسان اهمیت ویژه ای داده اند. چنان که حضرت امام صادق(ع) به یکی از یاران
خویش می فرمایند: بر تو باد توجه به جوانان؛ زیرا آنان به هر کار خیر از
دیگران پیش تازترند. هم چنین می فرماید: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن
با گوشت و خونش آمیخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ی پیامبران
والامقام نزد خود قرار می دهد و خداوند خود در قیامت مدافع وی باشد. قرآن
کریم با طرح الگوهایی از جوانان شایسته، همانند جوانان اصحاب کهف، و برخی
از پیامبران جوان الهی و یادآوری برخی از داستان ها و نکات اخلاقی و
تربیتی، سیمای جوان شایسته را ترسیم می کند. گوشه هایی از تبیین سیما و
ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم و روایات اسلامی:
1. پرهیزکاری و رعایت تقوا؛ قرآن کریم می فرماید: (وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ
اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ)؛ ... و از خدا پروا نمایید و
بدانید خدا با پرهیزکاران است. و در جایی دیگر می فرماید: (... إِنَّ
أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ...)؛ گرامی ترین شما نزد خداوند
باتقواترین شماست... یک جوان شایسته از نظر قرآن، کسی است که تقوا و
پرهیزکاری را پیشه می کند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: خداوند متعال به وجود
جوان عبادت پیشه(و با تقوا) بر فرشتگان می نازد و می فرماید: «این بنده ی
مرا بنگرید به خاطر من از هوای نفس خود دست کشیده است.
2. داشتن ایمان و دوری از شرک؛ قرآن کریم می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ ...)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر او نازل کرده ایمان بیاورید... و در جایی دیگر به نقل از سفارش های حضرت لقمان به فرزندش، همه ی انسان ها به ویژه جوانان را از هرگونه شرک برحذر می دارد و می فرماید: (یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ)؛ ... پسرم چیزی را همتای خدا قرار نده که شرک، ظلم بزرگی است. و به این ترتیب حضرت لقمان اساسی ترین رکن ایمان و دینداری(توحید) را به فرزند جوانش یادآوری می کند.
3. عدالت طلبی و حمایت از مظلومان؛ از آن جا که جوان هنوز در نابرابری های محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلی دارد. قرآن کریم به نمونه هایی در این باره اشاره می کند؛ از جمله ی این جوانان عدالت طلب و حامی مظلوم، حضرت موسی(ع) است. در سوره ی قصص، آیات 15 و 23 ـ 28، آمده است که حضرت موسی(ع) جوانی عدالت طلب و حامی مظلومان بود. و به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومی برخاست و در مدین نیز جوان مردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و برای گوسفندان آن ها از چاه آب کشید.
4. کوشش و تلاش؛ دوره ی جوانی زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم باز حضرت موسی(ع) را سمبل و الگوی یک جوان فعال، تلاشگر و پرتحرک معرفی می کند که بدون سرمایه و ثروت، ولی با تلاش و کوشش، برای حضرت شعیب کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود(مصر) بازگشت. بنابراین، یک جوان باید با اراده و پشت کاری قوی و عزمی راسخ بکوشد و از بحران ها و فراز و فرودهای زندگی به سلامت عبور کند.
5. حق پذیری؛ جوانان زودتر به حقایق دل می بندند و در عمل نیز بی باک و جسورند و اگر چیزی را حق ببینند، در تثبیت آن مقاومت می کنند. قرآن کریم، برخی از جوانان اصحاب کهف را چنین می داند و می فرماید: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی)؛ ما داستان آنان را به حق برای تو بازگو می کنیم، آن ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت شان افزودیم. و در جایی دیگر داستان جوانی(حضرت اسماعیل) را که حاضر شد در راه حق حتی جان خود را فدا کند یادآور می شود و می فرماید: (فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ)؛ هنگامی که(حضرت ابراهیم(ع)) با او(حضرت اسماعیل(ع)) به مقام سعی رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: هر چه دستور داری اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. از آیات یاد شده برمی آید که یک جوان مؤمن و شایسته باید در مقابل حقایق سر تعظیم و تسلیم فرود آورد.
6. شهامت و شجاعت؛ از دیگر ویژگی های یک جوان از نظر قرآن، داشتن شجاعت و شهامت است. این دو از صفات کمال انسان است که بیشتر در جوانان نمود دارد. از جمله ی این جوانان می توان حضرت داود و حضرت ابراهیم(ع) را نام برد. حضرت ابراهیم(ع) با شهامت و شجاعت کامل در مقابل بت پرستان ایستاد و بت ها را شکست. خداوند متعال در این باره می فرماید: (قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ)؛ (گروهی) گفتند: شنیدیم جوانی از(مخالفت با) بت ها سخن می گفت که او را ابراهیم می گویند. حضرت داود(ع) نیز با شجاعت و شهامت و تکیه بر ایمان به خدا با ظالمی به نام جالود که بسیار قوی بود به مبارزه پرداخت و او را شکست داد.
7. عفت و پاکدامنی؛ از دیگر ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم عفت
و پاکدامنی است. قرآن کریم، در جایی درباره ی حیا و عفت دختران شعیب(ع) می
فرماید: (فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاء...)؛ ناگهان یکی
از آن دو(زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت...
در جایی دیگر حضرت یوسف(ع) را قهرمان پاکی و عفت معرفی می کند که با وجود
مهیا بودن تمام زمینه های انجام گناه، با عفت و پاکدامنی، از وسوسه ی شیطان
به خدا پناه برد و با سرافرازی در آزمایش الهی پیروز شد. بنابراین، یک
جوان شایسته از نظر قرآن باید در برابر ناپاکی ها و هواهای نفسانی عفیف و
پاکدامن باشد.
8. پرهیز از افراط و تفریط؛ از دیگر ویژگی های جوانان شایسته پرهیز از
افراط و تفریط و رعایت اعتدال است؛ چنان که حضرت لقمان به فرزند جوان خود
توصیه می کند: (وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ ...)؛
(پسرم) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن، و از صدای خود بکاه ... از آیه ی
یاد شده برمی آید که یک جوان شایسته باید در تمام امور اعتدال را رعایت
کند. حضرت امام موسی کاظم(ع) می فرمایند: خیر الامور اوسطها؛ بهترین کارها
معتدل ترین و میانه ترین آن هاست. جوانان در این مقطع از سن باید احساسات و
شور جوانی را در خویش کنترل و هدایت کنند و از افراط و تفریط در امور
بپرهیزند.
9. خوش اخلاقی و تواضع در برابر مردم؛ حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارش می کند: (وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور)؛ (پسرم) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.
10. عبادت و امر به معروف و نهی از منکر؛ یک جوان شایسته باید در اقامه و به جا آوردن نماز بکوشد و مردم را از منکرات و زشتی ها نهی و به خوبی ها دعوت کند و در برابر سختی ها و مشکلات صبور باشد: (یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ)؛ پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصایبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.
11. خداپرستی؛ یکی از ویژگی های جوانان شایسته، خداپرستی است؛ خداوند متعال می فرماید: (... وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً...)؛ و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید... .
12. نیکی به پدر و مادر؛ از ویژگی های یک جوان خوب نیکی به پدر و مادر است؛ خداوند متعال در جاهای متعدد جوانان را توصیه کرده که به پدر و مادر خویش نیکی کنند؛ چنان که می فرماید: (بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی ...)؛ ... و به پدر و مادر نیکی کنید؛ هم چنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و... .
13. یادآوری معاد و روز قیامت؛ یک جوان شایسته از نظر قرآن، هیچ گاه یاد
مرگ و روز قیامت و حساب و کتاب اعمال آخرت را فراموش نمی کند؛ حضرت لقمان
به فرزند جوانش می فرماید: (یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة
مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فِی ...)؛ پسرم اگر به اندازه ی سنگینی دانه ی
خردلی(عمل خوب یا بد) باشد و در دل سنگی یا در گوشه ای از آسمان ها و زمین
قرار گیرد، خداوند آن را(در قیامت برای حساب) می آورد؛ خداوند دقیق و آگاه
است.
14. تزکیه و تعلیم؛ یک جوان از نظر قرآن کریم باید با دو بال تزکیه و تعلیم
به سوی آینده و کمال پرواز کند و خود را از هر جهت، به تقوا و علم مجهز
سازد؛ قرآن کریم می فرمایند: (کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ
یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ
وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ)؛ همان
گونه که با تغییر قبله، نعمت را بر شما کامل کردیم رسولی از خودتان در میان
شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما
کتاب و حکمت بیاموزد و آن چه را نمی دانستید، به شما یاد دهد. پیامبر
اکرم(ص) می فرمایند: هر که در جوانی، دانش آموزد، علم او هم چون نقشی است
که بر سنگ حک شود و هر که در بزرگ سالی بیاموزد، کارش هم چون نوشتن بر روی
آب است. هم چنین حضرت امام صادق(ع) می فرمایند: دوست ندارم جوان شما را جز
در دو حال ببینم: دانشمند یا دانش آموز؛ زیرا اگر چنین نباشد، کوتاهی کرده
است و چون کوتاهی کند، ضایع گشته و چون ضایع گردد، گنهکار باشد و چون
گنهکار باشد، سوگند به آن که محمد را به حق برانگیخت در آتش جای گیرد. در
زمان ظهور امام زمان(عج) و حکومت آن حضرت، جوانان نقش مؤثری دارند و از
جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود؛ چنان که حضرت علی(ع) می فرماید: اکثر
یاران امام مهدی(عج) جوانان هستند. مهم ترین وظیفه ی جوانان و نوجوانان در
عصر حاضر از دیدگاه قرآن و روایات چیست؟ دوران جوانی و نوجوانی، حساس و
سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت انسان است. برای استفاده ی صحیح از
جوانی، باید به یک راه نمای آگاه و آشنا به مسیر و دور از خطا و اشتباه رو
آورد و بهترین راه نما قرآن و احادیث صحیح معصومین(ع) است. قرآن دوران
جوانی را دوران قوت و قدرت می نامد: اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف
ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة
ضَعْفاً وَ شَیْبَةً؛ خدا همان کسی است که شما را آفریده در حالی که ضعیف
بودید؛ سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت بخشید، و باز بعد از قوت، ضعف و
پیری قرار داد ... جوانان فطرتی پاک دارند و پاکی ها را می پذیرند و به آن
جامه ی عمل می پوشانند. پیامبر اسلام(ص) در اوایل دعوت خود، با جوانانی
روبه رو شد که سخنان پاک او را بر فطرت پاک خود نوشتند. ایشان می فرماید:
(اوصیکم بالشباب خیراً فانهم ارقّ افئده ...)؛ من شما را به نیکی با جوانان
توصیه می کنم، به سبب این که آن ها دلی رقیق و قلبی فضیلت پذیرتر دارند
... جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبّت بستند. دوران جوانی و
نوجوانی فرصتی بسیار ارزشمند و بی بدیل است. حضرت علی(ع) می فرمایند: بادر
شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک؛ جوانی را قبل از پیری، و سلامتی را قبل از
مریضی دریاب. برخی از فرصت طلبان از استعداد بکر و تازه ی جوانان سوء
استفاده می کنند و آنان را به سوی قدرت، ثروت و شهوت سوق می دهند؛ اما
اسلام با سه مقوله ی اخلاق، عقاید و احکام، دنیا و آخرت یک جوان را ترسیم
نموده و وظایفی را اعم از دنیوی و اخروی برای جوانان و نوجوانان برشمرده
است که در این جا به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.
1. تحصیل علم و دانش: اسلام به فراگیری علم و دانش تأکید بسیار دارد و اولین آیه ای که نازل شده به خواندن و نوشتن امر کرده است: (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ)؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کسی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد... همان کسی که به وسیله ی قلم تعلیم نمود و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد. اصلاحات جوامع انسانی از قلم های مؤمن شروع می شود و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلم های مسموم و فاسد مایه می گیرد. بی جهت نیست که قرآن به قلم و آن چه با قلم می نویسند، سوگند یاد می کند(ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ) قلمی که می توان به واسطه ی آن علم را منتشر و در سینه ی تاریخ ماندگار کرد. البیان بیانان، بیان اللسان و بیان البنان و بیان اللسان تدرسه الأعوام و بیان الأقلام باق علی مر الأیام؛ بیان دو گونه است، بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان با گذشت زمان کهنه می شود و از بین می رود، ولی بیان قلم تا ابد باقی است. قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمه ی تربیت و تزکیه، و تعلیم را یکی از اهداف پیامبران بر می شمارد و هیچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوی نمی داند. هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ؛ آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند؟ معصومین(ع) اهمیت خاصی برای تحصیل علم قایل بوده اند تا جایی که پیامبر اسلام(ص) تحصیل دانش را بر هر مسلمانی واجب دانسته و دانشجویان را مجاهد فی سبیل الله خطاب می کنند و می فرمایند: هر کس در طریق تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است. در جای دیگر می فرمایند: زندگی جز برای دو کس فایده ندارد: یکی دانشمندی که نظرهای او اجرا گردد و دیگری دانش طلبانی که گوش به سخن دانشمندی دهند. علم به دانشی گفته می شود که در طریق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مایه ی غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد؛ قیل و قالی بیش نیست. دوران فراگیری دانش، نوجوانی و جوانی است و بیشتر توجه و خطاب قرآن کریم و معصومین(ع) به جوانان است. پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: فراگیری علم در دوران جوانی، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پیری همانند نقش بر خاک است که سریع زایل می گردد. لذا جوانان باید با توجه به مبانی دینی، به تحصیل علم بپردازند و عقب ماندگی و رشد نیافتگی مسلمانان را که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئه ی دشمنان اسلام دارد، جبران نمایند.
2. کار و کوشش: جوان باید با نیرو و قدرت خود برای رسیدن به مقصود که تحصیل علم و هنر و یا آموختن صنعت و... است بکوشد. قرآن با برشمردن زمینه های تلاش و کوشش در همین کره ی خاکی ، به استفاده ی صحیح از آن توصیه می کند: (و رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)؛ خداوند شما را از نعمت های پاکیزه بهره مند ساخت؛ شاید شکرگزار باشید. در آیه ای دیگر کار و تلاش برای کسب روزی هم ردیف جهاد فی سبیل الله معرفی شده است: (وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ)؛ گروهی دیگر برای به دست آوردن روزی الهی به سفر می روند و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می کنند. علی(ع) در تفسیر آیه ی(وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا) می فرمایند: سلامت، نیرومندی، فراغت، جوانی و نشاط و بی نیازی خود را فراموش منما و در دنیا از آن بهره ببر و متوجه باش که از آن سرمایه های عظیم، به نفع آخرتت استفاده کنی. خداوند در قرآن صریحاً می فرماید: (وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ)؛ ما تسلط و مالکیت و حکومت زمین را برای شما قرار دادیم و وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم. به این معنا که خداوند وسایل تلاش را فراهم نموده است و دسترسی نداشتن به آن ها نشان کوتاهی و سستی خود ماست؛ لذا پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: هر شب ملائکه به زمین می آیند و ندا سر می دهند که ای فرزندان آدم! تلاش و کوشش نمایید. پیامبر(ص) با هر کسی روبه رو می شدند می پرسیدند: آیا شغلی داری؟ و اگر جواب منفی می داد، می فرمودند: سقط من عینی؛ از چشمم افتاد. هم چنین امام کاظم(ع) می فرمایند: خداوند از انسان بی کار و پرخواب متنفر است. جوانان می توانند با استفاده از نیروی جوانی تلاش خود را در هر رشته ای مضاعف نمایند، تا به رفاه زندگی دنیا و آرامش ابدی آخرت دست یابند. امام باقر(ع) در دعاهایش می فرماید: اسئلک اللهم الرّفاهیة فی معیشتی ما ابقیتنی معیشة اقوی بها علی طاعتک...؛ پروردگارا، در زندگی ام آن چنان رفاهی قرار بده که با آن به اطاعت و بندگی تو توانا شوم. البته تلاش و کوشش برای کسب روزی باید از طریق صحیح و مشروع باشد. طلب الحلال فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة؛ به دنبال رزق و روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
3. اهتمام به ازدواج: ازدواج یکی از محبوب ترین کانون نزد خداوند و از سنت های پیامبر اسلام(ص) است که با آن می توان نصف دین خود را تضمین کرد. قرآن کریم امر به ازدواج می کند و می فرماید: (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ)؛ مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می سازد؛ خداوند واسع و آگاه است. پیامبر اسلام(ص) جوانان مجرد را مذمت می کنند و می فرمایند: شرارکم عزائبکم؛ بدترین شما مجردان اند. خداوند صریحاً مسئله ی مالی خانواده ها را تضمین نموده است و جوانان نباید به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(ع) می فرمایند: الرزق مع النساء و العیال؛ روزی همراه همسر و فرزند است. و در زمان پیامبر(ص)، هر کسی از تنگدستی شکایت می کرد، پیامبر امر به ازدواج می نمودند و می فرمودند: هر کس به خاطر فقر از ازدواج شانه خالی کند، به خدا گمان بد برده است. جوان برای رشد خود نیازمند به آرامش روحی و فکری است و این آرامش می تواند در سایه ی ازدواج مهیا شود. علاوه بر آن، ازدواج اولین مرحله ی خروج از خودِ طبیعی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است و انسان را پخته و شخصیت او اجتماعی می سازد و ثمراتی چون حفظ و تقویت ایمان و معنویت، بهره مندی از نشاط جوانی، پاک ماندن از فساد و انحرافات جنسی، محفوظ ماندن از بیماری های عصبی و روانی و... را به ارمغان می آورد.
- دانشجوی ایرانی به دست داعش شهید شد
- گلایه دکتر شریعتی از توجه مردم به بی حجابی همسرش
- قرآن را آورده اند که....
- ماجرای خبر فوت احسان علیخانی
+ و مطالب جالب دیگر در وبگاه قوری ...
http://ghoori.blog.ir