قرآن؛ معجزه جاوید پیامبر(ص)
گروه فعالیتهای قرآنی: اگر بخواهیم بگوییم که قرآن، کتاب چیست، باید پاسخ خود را از خود قرآن دریافت کنیم قرآن کریم خود را حاوی تمام علوم میداند، گرچه ما قطرهای از آن دریا را بیشتر نمیتوانیم برداریم.
تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، ازجمله معجزات جاوید قرآن میتوان به زمان نزول قرآن اشاره کرد، زمان نزول قرآن شریف، در منطقهی حجاز، فن فصاحت و بلاغت و استفاده از این فن، برخوردار بود و بازار عکاظ در مکه، محلی برای گردهمایی شاعران محسوب میشد.
همه ساله شاعران در آنجا جمع میشدند و بهترین اشعار را بر دیوار کعبه میآویختند کمااینکه «معلقات سبع» که در تاریخ ادبیات عرب، معروف و از امور مسلم است هفت قطعه از بهترین اشعار عرب بوده که آنها را به کعبه میآویختند.
با بعثت پیامبرگرامی اسلام و نزول قرآن نه فقط بازار عکاظ تعطیل شد بلکه آن معلقات نیز به زیر آمد طوایفی که صاحبان این اشعار بودند با کمال شرمندگی اشعار خود را بردند، زیرا نور شمع در مقابل نور خورشید نابودشدنی است.
قرآنکریم علاوهبر تعطیل کردن بازار عکاظ، چنان تاثیری بر جای نهاد که مثلاً ولید بن مغیره که در میان اعراب «ریحانة العرب» لقب گرفته بود، درباره قرآن کریم گفت: «هر آینه، قرآن برخوردار از شیرینی خاصی است و دارای زیبایی و سرور ویژهای است، طبقات فروقانی آن بسی ثمربخش و طبقات زیرین آن بسی خوشبو، و این کتابی است که از هر چیز برتر است و هیچ چیز بر آن برتری نمییابد».
خلاصه کلام اینکه پیامبر گرامی اسلام آنان را به تحدی دعوت کرد ولی آنان هر کاری که میتوانستند انجام دادند، حتی به پیامبرگرامی اسلام پیرایهی جنون، سحر و ... بستند و بیشاز هشتاد مرتبه با او جنگ کردند اما به فکر تحدی به قرآن نیفتادند چراکه میدانستند چنین کاری از درک آنان خارج است.
قرآنکریم در مدت بیست و سه سال و در حالات مختلف مثل سفر، حضر، صلح، جنگ، آسایش، سختی، فقر، غنا، حبس، رهایی، حصر، آزادی و ... بر پیامبراسلام نازل شد و در عین هماهنگی خود را حفظ کرد.
حوادث و حالات مختلف، موجب پیدایش حالات روانی، هیجانها، آرامشها، خوفها و امیدها، غمها و شادیها و ... در انسان میشود و تاثیر فراوانی در گفتار و کردار انسان برجای میگذارد، اما قرآن شریف از این امر برکنار است.
هماهنگی مخصوص قرآنکریم از نظر شکل، محتوا، جاذبه، روش، انسجام و عدل دگرگونی از ابتدا تا انتها نشان میدهد که نمیتواند حاصل تراوش فکری بشر باشد، کتابی که در مدت بیست و سه سال جمع شده باشد، علیالقاعده باید دارای اختلافهای زیادی باشد در کتابهای بزرگان ـ مخصوصاً اگر علمی باشد ـ دیدهایم که اختلاف و یا لااقل تغییر رای وجود دارد، ولی در تمام قرآن شریف یک اختلاف یا تغییر رای دیده نمیشود، پس معلوم میشود که منشا آن علم خداست، نه علم بشر، قرآنکریم از این معجزهی بزرگ خبرداده و فرموده است: «آیا درباره قرآن نمیاندیشید؟ اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتید».
در قرآن شریف زیباترین، دقیقترین و رساترین برهانهای مربوط به اعتقادات و اصول دین دیده میشود، در حالیکه قرآن کریم کتاب فلسفه و کلام نیست، همچنانکه دقیقترین، رساترین و بیشترین بحثهای تاریخی را در خود دارد گرچه کتاب تاریخ نیست مسائل علمی مانند نجوم، علوم طبیعی، طب و ... در قرآن شریف وجود دارد و در آن علوم از حقایقی مانند قوهی جاذبه، حرکت منظومهها، معلق بودن آنها در فضا و ... پرده برداشته شده است، در حالیکه قرآن شریف کتاب علوم طبیعی نیست، قرآن کریم در عرف نظری و عملی نیز بهترین و دقیقترین روشها و شیوهها همراه با عقلانیت را ارائه فرموده است و علما و عارفان بزرگ همانند خواجه نصیرالدین طوسی، صدرالمتالهین و ابنعربی افتخار شاگردی در محضر مبارک و متعالی قرآن شریف دارند درحالیکه قرآن شریف عرفان نیست، جنانکه قرآنکریم در اخلاق و تهذیب نفس نیز بهترین بیانها و روش را دارد و با جاذبهی مختص به خود، انسان را در مسیر سازندگی به پیش میبرد، مراتب سیر و سلوک را به او نشان میدهد و سالک را به مقام لقاء و بالاتر و حتی باید گفت که تمام آیات آن رنگ اخلاقی دارد، ولی با این همه، قرآن شریف کتاب اخلاق نیست، بنابراین اگر بخواهیم بگوییم که قرآن، کتاب چیست، باید پاسخ خود را از خود قرآن دریافت کنیم قرآن کریم خود را حاوی تمام علوم میداند، گرچه ما قطرهای از آن دریا را بیشتر نمیتوانیم برداریم کمااینکه در آیه ۸۹ سوره مبارکه «اسرا» آمده است: «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کُفُورًا؛ و بهراستى در این قرآن از هرگونه مثلى گوناگون آوردیم ولى بیشتر مردم جز سر انکار ندارند» همچنین در آیه ۵۹ سوره مبارکه «انعام» در این رابطه آمده است: «وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛ و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آنرا نمىداند و آنچه در خشکى و دریاست مىداند و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آنرا میداند و هیچ دانهاى در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است» همچنین در آیه ۳۸ سوره مبارکه «انعام» آمده است: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ؛ و هیچ جنبندهاى در زمین نیست و نه هیچ پرندهاى که با دو بال خود پرواز میکند مگر آنکه آنها [نیز] گروههایى مانند شما هستند ما هیچ چیزى را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکردهایم سپس [همه] بهسوى پروردگارشان محشور خواهند گردید».
به اتفاق عالمان شیعه و سنی، قرآنی که در دست ماست، همان قرآنی است که بر پیامبرگرامی اسلام(صلی الله و علیه وآله) نازل شده است و در حقیقت این مطلب از اعتقادات شیعه محسوب میشود.
سّر مطلب این است که در کنار پیامبرگرامی اسلام کاتبان وحی بودهاند که در تاریخ قرآن شریف تعداد آنان را چهل و سه نفر نوشتهاند.امام علی(علیه السلام) و شانزده نفر دیگر، بیشاز دیگران بر اینکار ملازمت داشتند و موظف بودند قرآن شریف را بدون یک کلمه کم و زیاد بنویسند و با یکدیگر مقابله کنند.
خدای متعال در آیه ۸۹ سوره مبارکه «نحل» در این رابطه فرموده است: «وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ؛ و [به یاد آور] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برایشان برانگیزیم و تو را [هم] بر این [امت] گواه آوریم و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل کردیم».
همچنین در آیه ۴۸ سوره مبارکه «عنکبوت» آمده است: «وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ و تو هیچ کتابى را پیشاز این نمیخواندى و با دست [راست] خود [کتابى] نمینوشتى و گرنه باطلاندیشان قطعاً به شک میافتادند».
اهل سیر و سلوک و اصحاب اعداد و افرادیکه از علم طلسم و رموز آگاهند و اهل دل که با ادعیه سر و کار دارند و نیز اهل ریاضتهای دینی و ... از معجزات قرآنکریم به شهودهای بسیاری رسیدهاند و دربارهی آن سخنها دارند، اثرها دیدهاند و به کشفهای رسیدهاند، ولی همگی برآنند که آنچه به دست آمده است قطرهای از دریای قرآنکریم است.
عدم تحریف در قرآن
عالمان بزرگ اعماز شیعه و سنی تصریح کردهاند که هیچگونه تحریفی در قرآنکریم واقع نشده است.یعنی هیچگونه کاستی یا زیادهخوای در قران نازل شده به قلب رسولالله(صلی الله و علیه وآله) واقع نشده است و این قرآنکریم که در میان ما مسلمانان است، همان قرآنی است که کاتبان وحی در زمان پیامبر گرامی اسلام نوشتهاند و حتی تاریخ نشان میدهد و اگر کسی دانسته و ندانسته تحتتاثیر بعضی روایات مجعول که دشمن برای مخدوش کردن قرآن شریف و در نتیجه اسلام وضع کرده است، قائل به تحریف قرآن شریف میشد، از حیث اجتماعی بهگونهای مطرود میشد که چارهای جز توبه از گفتهی نادرست و اعتقاد باطل خود نداشت.
بنابراین قاطعانه میتوان گفت: به اتفاق عالمان شیعه و سنی، قرآنی که در دست ماست، همان قرآنی است که بر پیامبرگرامی اسلام(صلی الله و علیه وآله) نازل شده است و در حقیقت این مطلب از اعتقادات شیعه محسوب میشود.
سّر مطلب این است که در کنار پیامبرگرامی اسلام کاتبان وحی بودهاند که در تاریخ قرآن شریف تعداد آنان را چهل و سه نفر نوشتهاند.امام علی(علیه السلام) و شانزده نفر دیگر، بیشاز دیگران بر اینکار ملازمت داشتند و موظف بودند قرآن شریف را بدون یک کلمه کم و زیاد بنویسند و با یکدیگر مقابله کنند.
علاوهبر این همت مسلمانان بر خواندن و حفظ قرآنکریم و نیز تاکید رسول گرامی اسلام بر آن امری قطعی و مسلم است.در تاریخ میخوانیم که مسلمانان بهدلیل زیاد یا کم شدن یک کلمه بحثها میکردند تا اینکه با مراجعه به قرآنهای مشهور رفع اشکال میشد.نظیر این دلیل برای عدم تحریف در قرآن شریف را بزرگان در کتابهای تفسیری و غیر تفسیری ذکر فرمودهاند.
دلیلی که فصلالخطاب و رافع نزاع است این است که پروردگار عالم وعده داده است حافظ قرآن شریف باشد و هیچ باطل و کم و زیادی تا روز قیامت در آن راه نیابد کمااینکه در آیه ۹ سوره مبارکه «حجر» در این رابطه فرموده است: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛
بیتردید ما این قرآن را به تدریج نازل کردهایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود» و نیز در آیه ۴۲ سوره مبارکه «فصلت» فرموده است: «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ؛ از پیش روى آن و از پشتسرش باطل به سویش نمیآید وحى [نامه]اى است از حکیمى ستوده».