مراد
از اعجاز علمى قرآن آیاتى است که نوعى رازگویى علمى است; یعنى مطلبى علمى
را که قبل از نزول آیه، کسى از آن اطلاع نداشته، بیان مىکند و ممکن است
مدتها بعد از نزول، از سوى دانشمندان علوم تجربى کشف شود; این مطلب علمى
به گونهاى است که با وسایل عادىِ بشر عصر نزول، قابل فهم و بیان نبوده
است.
یکى از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمى آن است. مقصود از علم در
اینجا علوم تجربى، اعم از علوم طبیعى، مانند فیزیک، شیمى، زیست شناسى، و
علوم انسانى، مانند جامعه شناسى است; یعنى علومى که براساس روش مشاهده و
تجربه حسّى پایهگذارى شده و در برابر علوم عقلى، نقلى و شهودى است.
مبحث
اعجاز علمى قرآن از جهتى زیر مجموعه بحث اعجاز قرآن و از منظر دیگر زیر
مجموعه تفسیر علمى آن است، از این رو با مبانى اتخاذ شده در تفسیر علمى
قرآن ارتباطى وثیق دارد و در آنجا روشن مىشود که هدف اصلى قرآن، هدایت
انسان به سوى خداست و اشارات علمى آن از اهداف فرعى است که در راه خداشناسى
و معادشناسى از آنها استفاده مىشود (مثلا نک: آیات 2ـ4 رعد/13; 190
آلعمران/3; 5ـ8 طارق/ 86; 54 حجّ/22) و موجب تحریک حسّ کنجکاوى بشر و
توجه او به دانش و رشد علوم در بین مسلمانان شده است. نیز در مبحث تفسیر
علمى، روشن مىگردد که ظواهر قرآن همه علوم بشرى را برنمىتابد تا از آن
قابل استخراج باشد. از طرفى تحمیل نظریههاى علمى نیز بر قرآن جایز نیست،
بلکه نوعى تفسیر به رأى و حرام است، بنابراین، فقط مىتوانیم از شیوه
استخدام علوم در فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن استفاده کنیم. این مطلب در
برخى موارد، اعجاز علمى قرآن را نیز ثابت مىکند. در مبحث تفسیر علمى، باز
بیان مىشود که مفسر نمىتواند قرآن را بر هر نظریه علمى تطبیق کند و قرآن
را تابع علوم متغیر سازد، بلکه در تفسیر و اعجاز علمى از علوم قطعى تجربى،
یعنى گزارههاى علمى که به حد بداهت حسّى رسیده باشد، مانند نیروى جاذبه،
یا به وسیله دلیل عقلى پشتیبانى گردد، استفاده مىشود.1
تفسیر علمى قرآن، هر چند از قرن چهارم و پنجم هجرى قمرى در آثار مکتوب بوعلى سینا دیده مىشود2
و با فراز و نشیب هایى تا قرن حاضر ادامه یافته است; امّا بحث اعجاز علمى
قرآن که برگرفته از تفسیر علمى است، تنها در قرن حاضر مورد توجه مسلمانان و
غیر مسلمانان قرار گرفته است.
برخى از کتابهاى تألیف شده در این
باره عبارت است از: معجزات القرآن فى وصف الکائنات والاعجاز والطب الحدیث
عبدالعزیز اسماعیل، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى یداللّه نیازمند
شیرازى، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر سید رضا پاک نژاد، الاسلام و الهیئه
هبة الدین شهرستانى، الاعجاز العلمى فى القرآن الکریم سامى محمدعلى،
الاعجاز العلمى فى الاسلام محمّد کامل عبدالصمد، القرآن و العلم الحدیث،
الاعجاز العددى للقرآن الکریم، اللّه و العلم الحدیث، اسرار و عجب و من
الآیات العلمیه عبدالرزاق نوفل والقرآن و العلم و القرآن والطب احمد محمّد
سلیمان.
در این میان برخى تفاسیر معاصر نیز به صورت گسترده به
موارد اعجاز علمى قرآن اشاره کردهاند; همچون تفسیر نمونه، طنطاوى
و....در میان خاورشناسان، موریس بوکاى در کتاب مقایسهاى میان تورات،
انجیل، قرآن و علم از کسانى است که رویکردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته
و در برخى موارد به صراحت اذعان کرده که قرآن مطالبى علمى را بیان مىکند
که تا قرنها بعد براى انسان ناشناخته بوده است.3
موریس
بوکاى در کتاب مقایسهاى میان تورات، انجیل، قرآن و علم از کسانى است که
رویکردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته و در برخى موارد به صراحت اذعان
کرده که قرآن مطالبى علمى را بیان مىکند که تا قـرنها بعد براى انسان
ناشناخته بوده است
پرسش اساسى که مخالفان اعجاز قرآن مطرح
کردهاند آن است که آیا انطباق آیات قرآن بر یافتههاى علوم تجربى، اعجاز
علمى قرآن را ثابت مىکند؟ برخى گفتهاند: در این ملازمه چنداشکال وجود
دارد:
1. این بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصان علوم تجربى در مىیابند، درحالى که قرآن براى همه افراد معجزه است.
2. تحدّى قرآن درباره هر یک از سورههاى آن است، در حالى که مطالب و اشارات علمى آن در همه سورهها وجود ندارد.
3.
بحث اعجاز قرآن با علم تفسیر در هم آمیخته شده است، چون هدف علم تفسیر
بیان معانى الفاظ و جملات، و هدف اعجاز، دلیل آوردن بر صدق سخنان
پیامبر(صلى الله علیه وآله) است.
4. مطابقت برخى مطالب علمى قرآن
با اکتشافات جدید، ثابت مىکند که قرآن را انسانى عادى بیان نکرده، بلکه از
طرف خداى داناى به حقایق نازل شده است; ولى این مطلب اعجاز قرآن را ثابت
نمىکند، چون تورات و انجیل اصلى هم از طرف خدا نازل شدهاند; ولى معجزه
نبودند. اعجاز قرآن درباره اعجاز بیانى و ادبى آن است که کسى مثل آن را
نمىتواند بیاورد.4
برخى
محققان با پذیرش این نکته که انطباق قرآن با علوم تجربى اعجاز علمى قرآن
را ثابت مىکند، به اشکالات وى پاسخ دادهاند که اشکال نخست به ابعاد دیگر
اعجاز قرآن نیز وارد است; براى مثال، اعجاز ادبى قرآن را تنها افراد ادیب و
متخصص به خوبى ادراک مىکنند و مردم عادى و غیر عرب متوجه آن نمىشوند;
ولى دلیل بىاعتبار بودن اعجاز ادبى یا علمى قرآن نیست.اشکال دوم را این
گونه پاسخ دادهاند که مدعیان اعجاز علمى، آن را براى یکایک سورههاى قرآن
ثابت نمىدانند، بلکه مىگویند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبى، علمى، قوانین
عالى و...) دارد و لازم نیست هر سوره آن از همه جهات معجزه باشد، بلکه از
یک جهت هم که معجزه باشد کافى است و تحدّى قرآن صحیح است، بنابراین، اگر
اعجاز علمى تنها در برخى سوره ها تحقق یافت زیانى به تحدّى نمىزند. در
مورد اشکال سوم گفتهاند: گاه هدف از تفسیر علمى قرآن اثبات نظرات انحرافى،
یا تحمیل رأى بر قرآن، یا اثبات این نکته است که همه علوم در قرآن وجود
دارد. این برداشت، نتیجه سوء فهم و سوء استفاده از تفسیر علمى و موجب
بدبینى به آن است، و گاه هدف آن روشن کردن معانى و مقاصد آیات، یعنى همان
تفسیر اصطلاحى است، و گاهى هدف اثبات اعجاز قرآن است. البته بیان اعجاز
علمى قرآن در راستاى تفسیر و یکى از اهداف فرعى آن است.اشکال چهارم، چنین
پاسخ داده شده که قرآن در 14 قرن قبل مطالبى علمى را آورده که دانشمندان
علوم تجربى قرنها بعد آن را کشف کردهاند. این کشف دو چیز را نشان مىدهد: