عالم، باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد




آیت الله العظمی جوادی آملی:
عالم، باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد
جمعی از اساتید و طلاب نخبه حوزه های علمیه کرمانشاه با حضور در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء، ضمن اقامه نماز ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با معظم له دیدار و از بیانات معظم له بهرمند شدند.

به گزارش خبرنگار اسراء نیوز: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در این دیدار با تاکید بر جدیت طلاب در مسیر معرفت و علم آموزی بیان داشتند:

علم نور است، اما برای دیدن این نور، یک چشم باز لازم است که آن را نیز علم به ما می دهد یعنی علاوه بر اینکه علم نور است، طبق بیان قرآن و اهل بیت(ع) علم انسان را بصیر می کند.

ایشان با اشاره به عظمت عالمان از منظر قرآن کریم اظهار داشتند:

عظمت علم به اندازه ای است که طبق بیان قرآن کریم مردم یا عالمند و یا کور؛ یعنی علم با برتری دادن به عالمان آنها را از دیگر افراد جامعه جدا می کند اما باید بدانیم اگر به دنبال علم رفتیم و این نور را نیافتیم مشکل از درون ماست.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی عالم شدن را مقدمه عاقل شدن دانستند و خاطرنشان کردند:

علم و عالم شدن به نوبه خود هدف نیست بلکه مقدمه عاقل شدن است، در حقیقت هدف از همه تلاش ها و مجاهدتها در راه علم و عالم شدن، عاقل شدن است، عالم باید عاقل شود تا بتواند از ایات الهی بهره ای ببرد.

ایشان ادامه دادند:

عقل از منظر اهل بیت(ع) عقال کردن به معنای مهار کردن نیروی چموش وهم و خیال و شهوت و غضب است که مهار وهم و خیال، بر عهده عقل نظری و مهار شهوت و غضب، بر عهده عقل عملی است.

معظم له در فراز پایانی فرمایشات خود احیاء و نماز شب را بهترین وسیله مهار شهوت و غضب دانستند و طلاب به ویژه طلاب جوان را به این امر توصیه نمودند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۸
اعظم سادات سرآبادانی


بسم الله الرّحمن الرّحیم و ایّاه نستعین

منحصر بودن توان تفسیر قرآن نسبت به خلیفه الهی
پیامبران و اولیای معصوم،خلفای راستین خداوند
انحصار فهم واقعی قرآن برای صاحب علم لدنی به اسمای الهی
توان تفسیر قرآن توسط عالمان دینی در محدوده علم حصولی
 
حمدْ خدای حمیدی را سزاست که نَغْبه‌ای از تسنیم عِنایت همگان را به نغمه ثناخوانی واداشت: ﴿اِنْ من شی‏ء اِلّا یُسَبّح بحمده﴾[1]. تصلیه و تسلیم انبیاء به ویژه حضرت ختمی‏مرتبت و اهل بیت عصمت او را رواست که نَفْثه‌ای از مصباح هدایت آنانْ مبتلایان به ﴿أربعین سنةً یَتِیْهون فی الأرض﴾ [2] را با انذارِ ﴿فاَیْنَ تَذْهَبون﴾ [3] و «اَنّی یُتاهُ بکم» [4] از کژراهه اِلحاد رهانید و با تبشیر ﴿إنّ هذا القران یهدی للّتی هی أقوم﴾ [5] به توحید ناب رسانید. به این ذوات مُقدّس تولّی داریم و از مخالفان آنان تبرّی می‌نماییم.
غِبُّ الحمد والتصلیه، چنین گوید، عبدالله جوادی طبری آملی غفرالله له ولجمیع عباده:[6] آیة الله جناب حاج شیخ محمدرضا ربانی تربتی (طابت تربته) کتاب نافعی در تفسیر فاتحة الکتاب تألیف فرموده و آن را به «حمد رَبّانی» تسمیه نمودند. برخی از علاقمندان مآثر قرآنی اقتراح تنظیم چند جمله‌ای را مطرح نمودند تا استهامی در فیض ثقل اکبر و فوز ثقل اصغر بهره راقم سطور شود. انجام خواسته‌ای که برخاسته از اشتیاقِ به آشنایی جامعه، به ویژه عدّه‌ای که از جَذْوه و جَذْبه گریزان نیستند و در صدد جمع بین حِسّ و تجربه از یک سو و عقل و نقل از سوی دیگر و شهود و وجدان از سوی سوم‌اند، به معارف مستور می‌باشد، حسنه‌ای محسوب است که اقتراف آن مایه مزید حسنه شده و پایه مغفرتِ اغترافِ سیّئه خواهد بود، و اعتراف به ذَنْب نیز وسیله مناسب برای وصول به مقصد اسنی است. به امید آنکه آن تألیف و این تقریظ چونان سعی بلیغ مسؤلان طبع و نشر و متنعّمان از بَحْث و فحصْ مقبول خدای سبحان که جز از پرهیزکاران نمی‌پذیرد، واقع شود.
آنچه از تورّق این کتابِ سودمند برمی‌آید، این است که صبغه فلسفی و عرفانی آن بر منهج تفسیری رائج راجح است، چنانکه سیره آن رحیل عزیزِ نیز این‏چنین بود و آنچه در تفسیر کتاب الهی لازم است، رعایت اصولی است که برخی از آنها در طی چند نکته ارائه می‌شود:
منحصر بودن توان تفسیر قرآن نسبت به خلیفه الهی
نکته یکم. تفسیر قرآن حکیم عبارت از تحریر کتابی است که متن آن از خدای علیم و شرح آن از بنده او است. شرح خواه مزجی و خواه فصلی تعامل ماتن و شارح و تعاطی متقابل بین دو اندیشه متضارب خواهد بود. درباره قرآن کریم چنین مطلبی فرض صحیح ندارد، زیرا نه علمی جدای از علم نامتناهی خداوند مفروض است، و نه رأیی توان تضارب با رأی الهی را داراست؛ تنها کسی که می‌تواند به شرح متن آسمانی قیام نماید، همانا خلیفه ماتن است که نه علمی جدای از علم خدا دارد و نه در صدد تضارب فکری با صاحب متن است، زیرا خلیفه خداوند آیت ذات الهی است و علم او آیت علم خدای سبحان است و آیت حقیقی چیزی جز نشانِ ذی آیت نخواهد بود.
گویا خودِ متنْ به تحریر مضمون خودْ مبادرت نموده و مجالی برای بیگانه باقی نگذاشت تا شوب تفسیر به رأی طعم تحریف مفهومی دهد و ناهماهنگی بین تلاوت کلام خالق در لَبْ و تفسیر مفهومی مخلوق در ذهنْ دل را افسرده نماید. بازگشت چنین تفسیر محمودی به تفسیر وحی به وحی، قرآن به قرآن و... است، زیرا خلیفه که شارح متن است، مطلبی جز پیام مستخلف‏عنه خود ندارد، وگرنه از کرسی خلافت منعزل خواهد بود، چون حیثیت خلافتْ، آیتِ بَحْت بودن و امینِ صرف شدن است وهرگونه افزایش یا کاهش بر مقصود ماتن یا از منظور وی، منافی با شأن خلافت می‌باشد.
آنچه در قلب خلیفةالله ظهور می‌نماید، کلام خدای سبحان است که بدون واسطه یا به واسطه فرشته غیبی یا رسول انسانی القا می‌گردد؛ چه اینکه گاهی از پشت حجاب و درخت و مانند آن تجلّی می‌کند.[7]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۵
اعظم سادات سرآبادانی


قرآن در نهج البلاغه

پیشگفتار
عناصر محوری حضور قرآن در نهج البلاغه
فصل یکم.
انسان کامل، قرآن تکوینی است
احاطه انسان کامل بر اسمای حسنای الهی
اهل بیت (علیهم السلام) بهترین معرف قرآن
جامعیت انسان کامل
محدود نبودن قلمرو خلافت خلیفه خدا
فصل دوم.
استحقاق علی بن‌ابی طالب(علیه‌السلام) برای معرّفی قرآن حکیم
یادآوری عظمت اهل بیت(علیهم السلام)
عظمت علمی و عملی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
فصل سوم.
بررسی نظام فاعلی قرآن در نهج البلاغه
تجلی، بهترین وجه معقول آفرینش جهان
فصل چهارم.
بررسی نظام داخلی قرآن در نهج البلاغه
صامت و ناطق بودن قرآن تدوینی
صامت و ناطق بودن قرآن تکوینی(جهان)
نطق جهان آفرینش در پی اندیشیدن صحیح
ضرورت هماهنگی پرسش با معیارهای نظام عینی و عملی
اشاره به نطق عینی و عملی در نهج البلاغه
قرآن، مرجع منازعات فکری و حقیقی صاحب نظران
خاموشی قرآن در برابر متحجران
اولین نطق قرآن، درباره مراد خود
رجوع به معصومان(علیهم السلام)متمم و مکمل تفسیر قرآن
تمسک بیمار دلان به آیات متشابه
فصل پنجم.
بررسی نظام غایی قرآن در نهج البلاغه
ضرورت ختم نظام غایی به مبدأ غایی بالذات
خداوند، مبدأ غایی بالذات جهان هستی
نتایج جمع بندی دو اسم غنی و حکیم
نظام غایی قرآن تدوینی، همان نظام غایی ارسال رسولان و کتب آسمانی
 
عناصر محوری حضور قرآن در نهج البلاغه
عناصر محوری حضور قرآن در نهج البلاغه و رهنمود نهج البلاغه دربارهٴ قرآن را سه رکن اساسی تشکیل می‌دهد:
1. تطبیق محتوای نهج البلاغه با مضمون قرآنی و تعلیل مطالب آن با آیات کتاب خدا و ظهور مطالب قرآنی در سخنان علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام).
2. استشهاد امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به آیات خاص قرآن و تمسّک آن حضرت(علیه‌السلام) در موارد مخصوص به بخشی از آیات الهی قرآن حکیم.
3. تعریف، ترغیب و تبیین حقیقت قرآن کریم از زبان علی بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) در نهج البلاغه.
تفاوت جوهر عنصر محوری در موارد اول و دوم، با عنصر محوری در مورد سوم، آن است که آن دو محور از درون با قرآن کریم ارتباط دارند؛ ولی دیگری از بیرون با آن پیوند می‌یابد؛ لذا، می‌توان دو عنصر قبلی را از سنخ تفسیر قرآن و تشریح مفاهیم قرآنی دانست و عنصر سوم را از سنخ علوم قرآنی و معرفت مبادی آن محسوب کرد. به تعبیر دیگر، محصول در محور اول و دوم این است که قرآن چه می‌گوید و محور سوم می‌گوید که قرآن چیست و چگونه فهمیده می‌شود.
گرچه در عنصر محوری دوم، سخن از استشهاد به بعضی از آیات قرآن کریم است، هیچ منافاتی با عنصر محوری اول که تمام معارف نهج‌البلاغه را منطبق با تصریح یا تلویح قرآنی و یا استنباط شده از جمع‌بندی آیات آن می‌داند، ندارد؛ زیرا صرف استدلال نکردن با آیات قرآنی در غیر موارد شاهد آوردن، مستلزم بیگانگی مطالب نهج البلاغه با مفاهیم قرآنی نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۴
اعظم سادات سرآبادانی


بسم اللّه الرحمن الرحیم وإیّاه نستعین

ضرورت تبیین خصایص تکوینی و تشریعی اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
اهل بیت(علیهم السلام)جامع کتاب تکوین و تدوین و شامل نشئه حقیقی و اعتباری
جامعیت عینی و علمی اهل بیت(علیهم‌السلام)
هماهنگی آیات قرآن با یکدیگر
هماهنگی سیرت و سنت اهل بیت(علیهم‌السلام) با یکدیگر
قرآن و عترت، پیروز همیشگی میدان تحدی و مسابقه
همتایی انسان کامل و قرآن در عدم قیاس با غیر خود
تعادل، تعامل و تلازم قرآن با عترت
جاودانگی قرآن و عترت
همسانی کتاب آسمانی با آورنده آن یا جانشینان او
برابری درجه وجودی هر پیامبر با کتاب آسمانی خود
محکم بودن قرآن و انسان های کامل
تطبیق محکمات به امامان معصوم(علیهم‌السلام)در روایات
وجود همه اوصاف کمالی قرآن در انسان کامل
 
ضرورت تبیین خصایص تکوینی و تشریعی اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) از آن جهت که انسان کامل و مظهر اسم اعظم الهی اند، دارای مزایای وجودی ویژه اند که مستلزم یک سلسله حقوق و استحقاقهای خاص خواهد بود. برای اینکه وظایف دیگران نسبت به آن ذوات مقدّس روشن گردد، لازم است طی چند فصل به خصایص تکوینی و تشریعی آنان اشاره شود تا بعد از آشکار شدن آن مزایای الهی، تکلیف دیگران که در حقیقت تشریف آنهاست، در پیشگاه ذوات نوری خاندان وحی و وَعْی و صاحبان بیوت طاهر و رفیع معلوم گردد؛ تا از گزند انحراف و تفریط از هسته مرکزی ولایت مصون شوند و از آسیب انحراف و افراط از آن سالم بمانند؛ چونان قرآن کریم که شناخت ناب آن، جهت صیانت از تفریط توهّم تحریفِ متن آن و افراط فتوا به قدیم بودن لفظ آن، لازم خواهد بود.
اکنون به نَمی از یَمْ و حُبابی از عُباب می پردازیم؛ به امید آنکه با اغتراف از بحر ولا و اعتراف به قصور، تقصیرِ اقترافِ خطا و تجرّی اعتسافِ هوا بخشوده شود.
اهل بیت(علیهم السلام)جامع کتاب تکوین و تدوین و شامل نشئه حقیقی و اعتباری
فصل یکم. اهل بیت وحی(علیهم‌السلام) جامع کلام تکوین و تدوین و واجدکتاب حقیقت و شریعت و شامل نشئه حقیقی و اعتباری اند. چنین جامعیّتی، نه در خود نظام سه گانه کیان (عالم عقل، عالم مثال، عالم طبیعت) است و نه در وُسع منظومه شمسی قرآن؛ زیرا اوّلی، چون تکوین صرف است، غیر از بود و نبود، چیزی در آن نیست و دومی چون تدوین محض است، غیر از باید و نباید، چیزی در آن راه ندارد؛ زیرا اِخبارهای آن نیز نظیر اِنشاهای آن، از حوزه لفظ، مفهوم و حکایتهای حصولی بیرونی نیست. البتّه مراحل برین قرآن که به کتاب مبین و أُمّ الکتاب منتهی می گردد، چنان‌که از آن مقام منیع تنزّل یافت، موجود عینی است؛ نه اعتباری و کتاب تکوینی است؛ نه تدوینی.
امّا انسان کامل که مَثَل اعلای آن اُسْرَه عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) است، گذشته از حوزه فراگیر تکوین، از منطقه گسترده اعتبار نیز برخوردار است؛ زیرا انسان، موجود متفکّر و مختاری است که صرف نظر از قوانین کیان هستی، از مقرّرات اعتباری پیروی می نماید؛ گرچه پشتوانه این مقرّرات اعتباری، همانا آن قوانین تکوین خواهد بود و اصول آن نظام عینی، سایه‌فکن فروع این منظومه اعتباری است. از این جهت، هیچ موجودی به جامعیّت انسان کامل نخواهد بود و همانا اوست که می تواند، کَوْنِ جامع باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۳
اعظم سادات سرآبادانی


بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین
تفسیر به رأی
لزوم بازگشت نظر تفسیری به امر بدیهی
لزوم روشمند بودن تفسیر
منع عقلی و نقلی از تفسیر به رأی قرآن
اقسام تفسیر به ردی از نگاه قرآن
قرآن نخستین منبع تفسیر
عدم کفایت آشنایی با قواعد ادبی عرب درتفسیروضرورت رعایت فرهنگ مخصوص وحی
سخن طبری درباره خطاکار بودن مفسری که روشمند تفسیرنکند،هرچند نظرش صحیح باشد
چگونگی مراحل جمع بندی ادله تفسیر توسط شیخ طوسی
جواز تفسیر درایی و بیان شرایط آن
جهل عملی یا جهالت عملی، منشأ تفسیر به رأی
وظایف سه گانه انبیاء
برخی مباحث علوم قرآنی
1. امکان و ضرورت وحی
2. الهی و فطری بودن قانون علیّت
تقطیع حقیقت جامع و کامل دین به دست برخی از معرفت شناسان
دین مجموعه ای از ره آورد عقل و نقل
امکان و وقوع تفسیر متون مقدس
راه های تفسیر متون مقدس با نقل و عقل
توهم تاریخمند بودن ادراک روح و دلایل رد آن
وظیفه مفسر،طرح سوال از متن مقدس و سکوت است و رسالت متن مقدس نطق
اراده خدا منبع اصیل دینی بودن مطلب است و دلیل عقلی یا نقلی کاشف از آن
تفاوت داشتن دینی بودن مطلب با عبادی بودن آن
 
پیرامون تفسیر به رأی مطالبی مطرح است که به برخی از آنها اشاره می‏شود:
لزوم بازگشت نظر تفسیری به امر بدیهی
یکم. تفسیر به معنای روشن ساختن چیزی که ضروری و هویدا نیست و به معنای پرده برداری از چهرهٴ جمله یا لفظی که معنای آن آشکار و واضح نیست، یک مطلب نظری است که چونان آراء نظری دیگر باید به بدیهی برگردد و در ظلّ یک مطلب بیّن و آشکار، مُبیّن گردد؛ از این جهت، فرقی بین مفرد و قضیّه نیست؛ زیرا مبادی تصوری همانند مبادی تصدیقی، گاهی ضروری‏اند و زمانی نظری و ترتّب حکم تفسیر در هر دو قسم جاری است.
تفسیر، یک نحو تصدیق است؛ زیرا حکم به اینکه معنای آیه چنین است و مقصود خداوند از آیه، فلان مطلب می‏باشد، به نوبهٴ خود، قضیه و مسأله خواهد بود؛ لذا علم تفسیر همانند علوم دیگر، دارای مبادی و مسائل است و لازم می‏باشد که در تعریف تفسیر، قیدِ «به قدر طاقت بشری» مأخوذ شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۲
اعظم سادات سرآبادانی

موضوع: قرآن شناسی

بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین
اصول کلی شناخت قرآن
خداوند برترین معرف قرآن کریم
روشن وروشنگر بودن قرآن کریم
بیان موجبات سعادت در قرآن
تعلیم قرآن و بیان، سرآغاز نعم الهی
ناتوانی انسان عادی از درک مستقیم وحی
جاودانگی قرآن کریم
بهره مندی صاحبان قلب سالم از درک قرآن
تجرد محتوای قرآن و فرشته وحی
اسناد اطاعت و عصیان به قلب
اسناد سلامتی و بیماری به قلب
تعلیم و تزکیه، محور اساسی قرآن
بی نیازی محتوا و دلالت قرآن از علوم دیگران
تقوا و عدم تمرد از دستورات الهی،شرط فراگیری علوم قرآنی

برای ورود در مباحث تفسیری و بهره جستن از قرآن، شناخت معیارها و اصول کلی لازم است که در این مقال بدانها پرداخته شده است:
خداوند برترین معرف قرآن کریم
1. خدای سبحان که متکلم قرآن و نازل کنندهٴ آن است، از هر موجود دیگری قرآن را بهتر می‏شناسد و در تعریف او شایسته‏تر از هر صاحب نظر دیگر است؛ بلکه سزاوار بودن ذات اقدس الهی قابل سنجش با صلاحیت دیگران نیست؛ زیرا آنان یا اصلاً قرآن شناس نیستند و یا در پرتو معرّفی خداوند آن را شناخته و می‏شناسند؛ بنابراین، برجسته‏ترین تعریف، همانا تعریفی است که خداوند دربارهٴ این کتاب عظیم آسمانی نموده است.
روشن وروشنگر بودن قرآن کریم
2. خدای سبحان، قرآن کریم را به عنوان نور به جهانیان شناسانده و چنین فرمود: ﴿یا أیّها الناس قد جاءکم برهانٌ من ربّکم و أنزلنا إلیکم نوراً مبیناً﴾[1]؛ ﴿قد جاءکم من اللّه نور و کتاب مبین﴾.[2]
خاصیت نورانی بودن قرآن آن است که هم معارف آن روشن و مصون از ابهام و تیرگی است و هم جوامع بشری را از هرگونه تاریکی اعتقاد یا تیرگی اخلاقی یا ابهام در شناخت یا سرگردانی در انتخابِ راه یا تحیّر در ترجیح هدف و مانند آن می‏رهاند و به شبستان روشن صراط مستقیم و هدف راستینِ بهشتِ «عدن» می‏رساند؛ ﴿کتاب أنزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات إلی النور﴾.[3]
تناسب تجلّی خدای سبحان در قرآن کریم، اقتضای چنین سمتی را برای این کتاب آسمانی دارد؛ زیرا کلام مبدئی که ﴿نور السموات و الأرض﴾[4] است، حتماً باید روشن و روشنگر باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۱
اعظم سادات سرآبادانی

چکیده

امام خمینی(ره) در آثار متنوع خویش، پاره ای از اندیشه های قرآنی خود را ابراز نموده اند. ایشان در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود، پس از شرح سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ، به آیات متعددی از قرآن کریم استناد نموده اند. تحقیق حاضر، ضمن تبیین و تحلیل موارد مذکور، دیدگاه تفسیری اهل سنت را نیز در مقام مقایسه با آن مطرح کرده است. محورهای قرآنی وصیت نامه امام(ره) عبارتند از: اخراج قرآن از صحنه زندگی، قرآن نجات بخش بشر از جمیع قید و بندها، مشارکت زنان در جهت تحقق مقاصد قرآن، قرآن و علم، قرآن و سیاست، قرآن و جهاد، قرآن و نصرت الهی، قرآن و توصیه به برادری.

واژه های کلیدی: قرآن، سنت، امام خمینی(ره)، تفسیر، وصیت نامه.

امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، یکی از مردان بزرگ تاریخ و از شخصیتهای کم نظیر الهی و ملکوتی بود که تمام ابعاد و زوایای زندگی خویش را بر پایه دستورها و رهنمودهای قرآن و سنت، تنظیم نموده بود. در واقع رمز موفقیت و افتخارات معظم له عمل به قرآن و پیروی از از عترت طاهرین(ع) بوده است. وی در آغاز آخرین پیام تاریخی خود می نویسد:

...ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم(ص) به طور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.

آن گاه امام امت (ره) به شرح و بیان سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ می پردازد. نگارنده مقاله درصدد تبیین و تحلیل مواردی از این وصیت نامه است که به آیات قرآن کریم استناد شده است تا دیدگاه حضرت امام(ره) در آن گونه آیات با آرای تفسیری اهل سنت مورد مقایسه و سنجش قرار گیرد.

اخراج قرآن از صحنه زندگی

هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین علیهم صلوات الاولین والآخرین، بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گوئی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید... که قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد.

در این بخش از سخنان امام امت، تقریباً به هشت آیه از آیات قرآن کریم استناد شده که در اینجا شرح مختصری از آنها ارائه می گردد.

1. قرآن و رشد جهانیان

«...فقالوا إنا سمعنا قرآناً عجباً یهدی إلی الرشد...».

قرآن کتاب بی نظیر و شگفت انگیزی است که همه جهانیان را به راه راست و رشد و کمال هدایت می کند. واژه رشد به معنای راه راست و صاف، بدون پیچ و خم، و روشن و واضح است که پویندگان را به سرمنزل سعادت و کمال می رساند.

2. نقطه جمع همه مسلمانان

« واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا؛ و همگی به ریسمان خدا ]=قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت[ چنگ زنید، و پراکنده نشوید! »

در روایاتی که از پیامبر(ص) و ائمه اهلبیت(ع) نقل شده، تعبیرات گوناگونی در مورد مفهوم حبل الله مطرح شده است، مثلاً در تفسیر الدر المنثور از پیامبر اکرم(ص) و در کتاب معانی الاخبار از امام سجادA نقل شده که فرمودند: حبل الله قرآن است.» در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: ریسمان الهی آل محمد(ص) می باشند که مردم مأمور به تمسک به آنها هستند.» ولی می توان در مقام جمع بین این روایات چنین گفت که مراد از ریسمان الهی هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است ، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع).

قرآن کریم و تبلیغات و زحمات پیگیر پیامبر اکرم(ص)، در ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان قبائل کینه توز عرب به قدری چشمگیر و مؤثر بوده است که حتی دانشمندان غربی نیز به آن اعتراف نموده اند.

جان دیون پورت، دانشمند معروف انگلیسی، می نویسد:

...محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه کشور خودش را مبدل به یک جامعه فشرده و با انضباط نمود و

در میان ملل روی زمین آنها را با صفات و اخلاق تازه ای معرفی کرد، ودر کمتر از سی سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کرد و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریای خزر و تا رود سیحون بسط داد.

توماس کارل می نویسد:

خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکیها به سوی روشناییها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکدی که نه صدایی از آن می آمد و نه حرکتی محسوس بود، ملتی به وجود آورد که از گمنامی به سوی شهرت، از سستی به سوی بیداری، از پستی به سوی فراز و از عجز و ناتوانی به سوی نیرومندی سوق داده شده، نورشان از چهارسوی جهان می تابید. از اعلان اسلام یک قرن بیشتر نگذشته بود که مسلمانان یک پا در هندوستان و پای دیگر در اندلس نهادند و بالاخره در همین مدت کوتاه اسلام بر نصف دنیا نورافشانی می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۳
اعظم سادات سرآبادانی