جنگ نرم
جنگ نرم

جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح  استفاده می‌شود.

گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می‌ برد.

در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.

مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "ا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۰
اعظم سادات سرآبادانی

دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین(ع) است. دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. در این دوران غرور، هیجان، احساسات، شهوت، ناپختگی عقلی و... بر شخص سایه می افکند. چیزی که می تواند این احساسات را در مسیر هدایت و هیجان و غرور را در طریق مثبت قرار دهد و شهوت را مشروع نماید، قانون الهی، یعنی قرآن و احادیث معصومین(ع) است.

برخی راه کارهای قرآن و روایات در موفقیت و شخصیت جوان:

قرآن کریم سیمای جوان شایسته را چگونه تبیین می کند؟ جوانی بهترین و حساس ترین دوره ی عمر هر موجودی به ویژه انسان به حساب می آید. در همین دوره است که انسان می تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده ی خود را روشن و درخشان و یا آن را تیره و تار سازد. قالب وجودی یک انسان در دوره ی جوانی شکل می گیرد و آینده ی او هم بر این اساس رقم می خورد. در هر عصری جوانان بیشتر مورد توجه اند و در شکل گیری موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثری ایفا می کنند و در این میان برخی افراد، احزاب، قدرت ها و... از احساسات پاک، شور و تحرک و نیروی سازنده ی جوانان در راستای منافع فردی و گروهی خود سود می برند. قرآن کریم و روایات اسلامی به دوره ی حساس نوجوانی و جوانی عمر انسان اهمیت ویژه ای داده اند. چنان که حضرت امام صادق(ع) به یکی از یاران خویش می فرمایند: بر تو باد توجه به جوانان؛ زیرا آنان به هر کار خیر از دیگران پیش تازترند. هم چنین می فرماید: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ی پیامبران والامقام نزد خود قرار می دهد و خداوند خود در قیامت مدافع وی باشد. قرآن کریم با طرح الگوهایی از جوانان شایسته، همانند جوانان اصحاب کهف، و برخی از پیامبران جوان الهی و یادآوری برخی از داستان ها و نکات اخلاقی و تربیتی، سیمای جوان شایسته را ترسیم می کند. گوشه هایی از تبیین سیما و ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم و روایات اسلامی:
 
1. پرهیزکاری و رعایت تقوا؛ قرآن کریم می فرماید: (وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ)؛ ... و از خدا پروا نمایید و بدانید خدا با پرهیزکاران است. و در جایی دیگر می فرماید: (... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ...)؛ گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست... یک جوان شایسته از نظر قرآن، کسی است که تقوا و پرهیزکاری را پیشه می کند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: خداوند متعال به وجود جوان عبادت پیشه(و با تقوا) بر فرشتگان می نازد و می فرماید: «این بنده ی مرا بنگرید به خاطر من از هوای نفس خود دست کشیده است.

2. داشتن ایمان و دوری از شرک؛ قرآن کریم می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ ...)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و کتابی که بر او نازل کرده ایمان بیاورید... و در جایی دیگر به نقل از سفارش های حضرت لقمان به فرزندش، همه ی انسان ها به ویژه جوانان را از هرگونه شرک برحذر می دارد و می فرماید: (یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ)؛ ... پسرم چیزی را همتای خدا قرار نده که شرک، ظلم بزرگی است. و به این ترتیب حضرت لقمان اساسی ترین رکن ایمان و دینداری(توحید) را به فرزند جوانش یادآوری می کند.

3. عدالت طلبی و حمایت از مظلومان؛ از آن جا که جوان هنوز در نابرابری های محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلی دارد. قرآن کریم به نمونه هایی در این باره اشاره می کند؛ از جمله ی این جوانان عدالت طلب و حامی مظلوم، حضرت موسی(ع) است. در سوره ی قصص، آیات 15 و 23 ـ 28، آمده است که حضرت موسی(ع) جوانی عدالت طلب و حامی مظلومان بود. و به همین جهت در سرزمین مصر به حمایت از شخص مظلومی برخاست و در مدین نیز جوان مردانه به کمک دختران حضرت شعیب رفت و برای گوسفندان آن ها از چاه آب کشید.

4. کوشش و تلاش؛ دوره ی جوانی زمان تلاش، کوشش، تحرک و نشاط است. قرآن کریم باز حضرت موسی(ع) را سمبل و الگوی یک جوان فعال، تلاشگر و پرتحرک معرفی می کند که بدون سرمایه و ثروت، ولی با تلاش و کوشش، برای حضرت شعیب کار کرد و بعد از انتخاب همسر و تشکیل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود(مصر) بازگشت. بنابراین، یک جوان باید با اراده و پشت کاری قوی و عزمی راسخ بکوشد و از بحران ها و فراز و فرودهای زندگی به سلامت عبور کند.

5. حق پذیری؛ جوانان زودتر به حقایق دل می بندند و در عمل نیز بی باک و جسورند و اگر چیزی را حق ببینند، در تثبیت آن مقاومت می کنند. قرآن کریم، برخی از جوانان اصحاب کهف را چنین می داند و می فرماید: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی)؛ ما داستان آنان را به حق برای تو بازگو می کنیم، آن ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت شان افزودیم. و در جایی دیگر داستان جوانی(حضرت اسماعیل) را که حاضر شد در راه حق حتی جان خود را فدا کند یادآور می شود و می فرماید: (فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ)؛ هنگامی که(حضرت ابراهیم(ع)) با او(حضرت اسماعیل(ع)) به مقام سعی رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: هر چه دستور داری اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. از آیات یاد شده برمی آید که یک جوان مؤمن و شایسته باید در مقابل حقایق سر تعظیم و تسلیم فرود آورد.

6. شهامت و شجاعت؛ از دیگر ویژگی های یک جوان از نظر قرآن، داشتن شجاعت و شهامت است. این دو از صفات کمال انسان است که بیشتر در جوانان نمود دارد. از جمله ی این جوانان می توان حضرت داود و حضرت ابراهیم(ع) را نام برد. حضرت ابراهیم(ع) با شهامت و شجاعت کامل در مقابل بت پرستان ایستاد و بت ها را شکست. خداوند متعال در این باره می فرماید: (قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ)؛ (گروهی) گفتند: شنیدیم جوانی از(مخالفت با) بت ها سخن می گفت که او را ابراهیم می گویند. حضرت داود(ع) نیز با شجاعت و شهامت و تکیه بر ایمان به خدا با ظالمی به نام جالود که بسیار قوی بود به مبارزه پرداخت و او را شکست داد.

7. عفت و پاکدامنی؛ از دیگر ویژگی های یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم عفت و پاکدامنی است. قرآن کریم، در جایی درباره ی حیا و عفت دختران شعیب(ع) می فرماید: (فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاء...)؛ ناگهان یکی از آن دو(زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت... در جایی دیگر حضرت یوسف(ع) را قهرمان پاکی و عفت معرفی می کند که با وجود مهیا بودن تمام زمینه های انجام گناه، با عفت و پاکدامنی، از وسوسه ی شیطان به خدا پناه برد و با سرافرازی در آزمایش الهی پیروز شد. بنابراین، یک جوان شایسته از نظر قرآن باید در برابر ناپاکی ها و هواهای نفسانی عفیف و پاکدامن باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۷
اعظم سادات سرآبادانی


انتظار


ذکر نام بلند مهدی و احیای فرهنگ انتظار، میراث و آیین محمدی را به نسل جوان منتقل می سازد. این انتقال، قلب های جوانان را ذاکر می کند و همت آنان را به مصافی بزرگ می کشاند و ذهن آنان را با یاد مهدی درگیر می سازد. در نتیجه، سربازان بسیاری زیر پرچم امام عدل(عج) گرد هم می آیند.

فرهنگ انتظار و انتظار منجی عالم بشریت، منتظران را به سوی رفتار پسندیده می کشاند. ازاین روست که هر صبح و در آغاز کار روزانه، تجدید پیمان می کنند و با نشاط می گویند: «پروردگارا! در صبح همین روز و تمامی روزهایی که در آن زندگی می کنم، بیعت با منجی موعود را که بر گردن من است، تجدید می کنم و تا ابد بر آن ثابت قدم خواهم ماند».

جوانانی که در انتظار و آمادگی منجی به سر می برند و در حقیقت در کلاس «اطاعت» نشسته اند، آنجا که گردبادی از شیاطین حلقه را بر آنها تنگ می کند، به یاد حق می افتند و به خود می آیند و به «بصیرت» می رسند.

حقیقت انتظار آن است که شخص منتظر، به حتمی بودن ظهور منجی ایمان داشته باشد و در حالت آمادگی همیشگی به سر برد و مراقب سلوک و رفتارش باشد و زمینه های اجتماعی و فردی را برای ظهور منجی فراهم آورد.

جوان و فرهنگ انتظار؛ یعنی ایستادگی در برابر شیطان نفس و شیطان بیرونی؛ یعنی قصه شوریدگی جوان عاشق حضرت دوست؛ یعنی پاسداشت و کرامت ولایت؛ یعنی شعار عدالت خواهی و آزادگی جوان؛ یعنی باز شدن دریچه قلب جوان به ملکوت؛ یعنی آراستگی جوان به عدالت و تقوا.

جوانی و سنت گریزی

جوان «سنت گریز» است و این خصلت را خداوند در وجود جوان گذاشته است تا بتواند از گذشته فاصله بگیرد و فرصت انتخاب پیدا کند. و الاّ اگر آنچه خانواده و جامعه ی او دیکته می کردند، او بدون تأمل همه را می پذیرفت، استقلال روحی و فرصتی برای انتخاب پدید نمی آمد. البته این سنت گریزی مانند هر خصلت طبیعی دیگری باید جهت پیدا کرده و از فریب و پاسخ نابجا مصون بماند تا جوان را دچار ناهنجاری و بی بندو باری در ارضاء این خصلت فطری ننماید.

آنقدر آمادگی پذیرش جوان نسبت به حق بالاست که هر آنچه شبیه حق باشد و یا بخشی از حق را به همراه داشته باشد، ممکن است جوان به سرعت آن را بپذیرند، ولی این چیزی از ارزش صفای باطن جوان و آمادگی او برای پذیرش حق کم نمی کند

اینکه مُدهای جدید لباس توسط جوان ها اجرا می شود، نمونه ی کوچکی از همین سنت گریزی است و اگر جوان را به خاطر سنت گریزی سرزنش کنی و اذیت شود، «سنت شکن» هم خواهد شد. بر اساس همین سنّت گریزی، جوان دوست دارد به وضع موجود اعتراض کند و انگیزه ی او برای اعتراض به هر خرابی در وضع موجود بالا است، که باید پاسخ این اعتراض خود را متناسب با دیگر صفات و گرایش های فطری خود بازیابد. حالا اگر این روحیه به آشنایی با عنصر اول انتظار، یعنی اعتراض به وضع موجود، با تکیه بر اعتقاد به جامعه ی مهدوی ختم شود، انرژی جوان در جهت یک آرمان بلند صرف خواهد شد.

 

جوانی و پاکی روح

روح پاک و ضمیر روشن جوان، اموری را «تصدیق» می کند که دیگران نمی توانند باور کنند. اگر این پاک طینتی مورد سوء استفاده ی منحرفین قرار بگیرد نتیجه اش معلوم است؛ و اگر این ضمیر پاک در معرض پیام های صادقانه ی حق قرار بگیرد سرعت به سوی خوبی ها و جزم در عقاید نورانی اسلام را به دنبال خواهد داشت.

در جریان انقلاب، بسیاری باور نمی کردند امام (ره) پیروز شود، ولی جوان ها سخنان و وعده های حضرت امام (ره) را باور کردند؛ و نتیجه هم گرفتند و موجب اعجاب اهل عالم شدند. فطرت جوان، راه را برای باور عالم غیب هموار کرده است و آنچه از وعده های الهی درباره ی امور به ظاهر نشدنی عالم باشد را خواهد پذیرفت. خیلی ها ممکن است با وعده های مربوط به ظهور و وقایع پس از آن مشکل داشته باشند و نتوانند آن را به سادگی باور کنند هر چند دلایل کافی برایشان بیاوری، اما جوان پذیراتر است. آنقدر آمادگی پذیرش جوان نسبت به حق بالاست که هر آنچه شبیه حق باشد و یا بخشی از حق را به همراه داشته باشد، ممکن است جوان به سرعت آن را بپذیرند، ولی این چیزی از ارزش صفای باطن جوان و آمادگی او برای پذیرش حق کم نمی کند.

انتظار
جوانی و آرزوهایش

تمنّا و آرزو کردن نیز بیش از هر گروه سنی با جوانان تناسب دارد. در سنین جوانی یکی از علما به بنده می فرمودند: « قدر جوانی خودتان را بدانید. من الان تمام همتم این است که خودم را سالم از قبل عبور دهم و به محضر خدا برسم. تقاضای گسترده، تمناهای بزرگ، جامعه نگری ها و آرمان گرایی ها همه اش مال دوران جوانی است؛ قدرش را بدان. البته فکر نکن این ها برای تو فضیلتی است. همه ی جوان ها این خصلت ها را دارند؛ نه دچار غرور بشوید و نه این خصلت ها را بی استفاده بگذارید.» آدم کمی پا به سن بگذارد، دیگر بسیاری از آرزوهای خوب هم در عمق جانش نفوذ نخواهد کرد و تنها به امور محدود به زمان خودش توجه می کند. تمناهای بلند مال دوران جوانی است.

این جوان است که می تواند برای آرزوهای دست نیافتنی اش ساعت ها گریه کند، شعر بسراید و با خدای خود درباره ی آنها نجوا کند. و هر کس در سنین بالاتر بخواهد این روحیه را داشته باشد، باید جوانی خود را حفظ کرده باشد. عرفا و خوبان همیشه جوان باقی مانده اند. و شاید رمز ارتباط سهل و عمیق آنان با جوانان هم در همین جوان باقی ماندن آنها باشد. تمنای ظهور، یک آرزوی بزرگ است که جوانان استعداد داشتن آن را دارند و هر چقدر آنان به سهولت می توانند به داشتن این آرزوی بزرگ دست یابند، غیر جوانان به سختی می توانند چنین آرزویی را در خود محقق کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۰۰
اعظم سادات سرآبادانی



قرآن

اشاره: قرآن آخرین کتاب آسمانی و ماندگار معجزه ایست که از جانب آفریدگار جهان توسط بلندپایه‌ترین ملک بر پاک‌ترین و کامل‌ترین انسان روی زمین فرستاده شده‌ است.

خداوند متعال با نزول این کتاب عظیم الشان بشریت فرو غلطیده در لجنزار الحاد، شرک و خرافات را به ساحل امن ایمان، توحید و اخلاق نیک نجات داد.

ولی افسوس که اکثریت انسانها قدر این هدیه عظیم الهی را ندانستند و به آن ایمان نیاوردند و آنان که ایمان آوردند، دِین آن را به خوبی اداء نکردند!

قرآن که یک مرتبه ثابت نمود می‌تواند راه‌ گم‌ کرده‌ترین انسان ها را به شاهراه هدایت رهنمون شده و از آنها بهترین جامعه انسانی را بسازد، به ما تذکر می‌دهد که برای همیشه همین توان را دارد، ولی متأسفانه بعد از سپری شدن عصر اول اسلام، توجه و اهتمام مسلمانان به مسائل دیگر جلب شده از چنگ زدن به این ریسمان محکم الهی به صورت بسیار ناشایسته‌ای ابا ورزیدند؛ زشت‌تر این که عده‌یی از مسلمانان بوالهوس وقتی دیدند که تعالیم قرآن با تمایلات نفسانیشان همخوانی ندارد به جای این که در فکر همنوا کردن خواسته‌های خود با تعالیم قرآن شوند،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۹
اعظم سادات سرآبادانی


چکیده

امام خمینی(ره) در آثار متنوع خویش، پاره ای از اندیشه های قرآنی خود را ابراز نموده اند. ایشان در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود، پس از شرح سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ، به آیات متعددی از قرآن کریم استناد نموده اند. تحقیق حاضر، ضمن تبیین و تحلیل موارد مذکور، دیدگاه تفسیری اهل سنت را نیز در مقام مقایسه با آن مطرح کرده است. محورهای قرآنی وصیت نامه امام(ره) عبارتند از: اخراج قرآن از صحنه زندگی، قرآن نجات بخش بشر از جمیع قید و بندها، مشارکت زنان در جهت تحقق مقاصد قرآن، قرآن و علم، قرآن و سیاست، قرآن و جهاد، قرآن و نصرت الهی، قرآن و توصیه به برادری.

واژه های کلیدی: قرآن، سنت، امام خمینی(ره)، تفسیر، وصیت نامه.

امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، یکی از مردان بزرگ تاریخ و از شخصیتهای کم نظیر الهی و ملکوتی بود که تمام ابعاد و زوایای زندگی خویش را بر پایه دستورها و رهنمودهای قرآن و سنت، تنظیم نموده بود. در واقع رمز موفقیت و افتخارات معظم له عمل به قرآن و پیروی از از عترت طاهرین(ع) بوده است. وی در آغاز آخرین پیام تاریخی خود می نویسد:

...ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم(ص) به طور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.

آن گاه امام امت (ره) به شرح و بیان سرگذشت کتاب و سنت در میان جامعه اسلامی در بستر تاریخ می پردازد. نگارنده مقاله درصدد تبیین و تحلیل مواردی از این وصیت نامه است که به آیات قرآن کریم استناد شده است تا دیدگاه حضرت امام(ره) در آن گونه آیات با آرای تفسیری اهل سنت مورد مقایسه و سنجش قرار گیرد.

اخراج قرآن از صحنه زندگی

هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده علم الاسماء را از شر شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین علیهم صلوات الاولین والآخرین، بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گوئی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید... که قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد.

در این بخش از سخنان امام امت، تقریباً به هشت آیه از آیات قرآن کریم استناد شده که در اینجا شرح مختصری از آنها ارائه می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۳
اعظم سادات سرآبادانی


نخستین پیش شرط شناخت و فهم قرآن، تصحیح توقع و انتظاری است که مفسر از هدف و رسالت قرآن باید داشته باشد. این مطلبی است که استاد مطهری نیز بر آن تأکید دارد:

«اولین چیزی که در شناخت قرآن و نزدیک شدن به آن مطرح است این است که بدانیم اصولاً قرآن برای چه نازل شده و ماهیت آن چیست تا در اصالت آن دچار شک و تردید نشویم، زیرا هر کتابی که انسان نداند برای چه نوشته شده و هدف آن چیست، نمی‌تواند به هیچ وجه روی آن اظهار نظر کند». 1

اما نکته مهمی که وجه جداکننده دیدگاه مطهری از دیگران است، این است که ایشان مبدأ و مأخذ این انتظار را خود قرآن می‌داند نه تصورات و توهمات بیرون و بیگانه از آن. وی در این زمینه قرآن را نه صامت، بلکه دارای زبان گویایی می‌داند که به روشنی رسالت و هدف و به طور کلی ماهیت خودش را بیان کرده است و از این رو آنجا که خود، دیدگاهش را درباره این موضوع مطرح می‌کند به قرآن تکیه می‌کند:

«حال ببینیم واقعاً قرآن چه کتابی است و برای چیست؟ آیا کتاب طب است؟ فلسفه است؟ تاریخ است؟ ریاضی است؟ … هیچ کدام؟ پس چیست؟ کتاب هدایت است!! هُدی.»2

اما نکته مهمی که وجه جداکننده دیدگاه مطهری از دیگران است، این است که ایشان مبدأ و مأخذ این انتظار را خود قرآن می‌داند نه تصورات و توهمات بیرون و بیگانه از آن. وی در این زمینه قرآن را نه صامت، بلکه دارای زبان گویایی می‌داند که به روشنی رسالت و هدف و به طور کلی ماهیت خودش را بیان کرده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۳
اعظم سادات سرآبادانی




قرآن کریم که کلام خداست، به دلیل مصونیت آن از نقص، قول فصل است. خدای متعال به همه امور آگاه و از شهوت و غضب منزّه است، و نیز سهل‏انگاری، اغراق، مبالغه‏گویی یا ظنز و شوخی در ساحت مقدسش راه ندارد. 

اما سخنان بشری، حقّ محض، هدایت صرف و فصل الخطاب نیست، زیرا بشر از بسیاری امور آگاهی ندارد، به همین دلیل علم آن‌ها در داوری‏ها و احکام غیرداوری که به اصل معرفت جهان و امثال آن مربوط است، با جهل آمیخته می‌شود. افزون بر این در صورت عالم بودن، غبار شهوت و غضب بر چشم علمِ آن‌ها می‌نشیند و از تشخیص درست جلوگیری می‌کند. هم‌چنین گاهی انسان با علم به حقیقت و تنزّه از شهوت و غضب، به سهل‏انگاری، مبالغه‏گویی و اغراق دچار می‌شود.


قرآن کریم

وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ

وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ

إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ

وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ (طارق 11-14)

سوگند به آسمان پرباران و سوگند به زمین شخم خورده آماده کشت که، درحقیقت، قرآن گفتاری است که حق را از باطل جدا می کند و (هرگز) شوخی نیست.

 

قَول‌ٌ فَصل

قول‌»، به‌ معنای‌ سخن‌، یکی‌ از اوصاف‌ و اسامی‌ و عناوین‌ قرآن‌ کریم‌ است‌.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۸
اعظم سادات سرآبادانی


شهید مطهری


این موضوع که آیا قرآن شرایط ویژه‌ای برای فهم دارد یا نه و اگر دارد آن شرایط کدامند، از موضوعاتی است که شهید مطهری بیش از هر موضوع دیگری درباره آن سخن گفته است. علت این امر شاید تحریف‌ها و تأویل‌هایی بود که در زمان ایشان از سوی گروه‌های التقاطی نسبت به مفاهیم قرآن صورت می‌گرفت.

استاد مطهری معتقد است که فهم قرآن متد ویژه‌ای دارد که در چارچوب ضابطه‌های ویژه و معین شکل می‌گیرد و بدون فراهم بودن آن ضابطه‌ها که تعیین کننده فهم صحیح از سقیم است، هرگونه برداشتی از قرآن برداشت انحرافی و غیرقابل اعتماد است.


در این نوشتار 7 ضابطه‌ی مهم در فهم قرآن از دیدگاه ایشان به صورت فشرده طرح می‌شود.

الف. انتظار از قرآن

نخستین پیش شرط شناخت و فهم قرآن، تصحیح توقع و انتظاری است که مفسر از هدف و رسالت قرآن باید داشته باشد. این مطلبی است که استاد مطهری نیز بر آن تأکید دارد:

«اولین چیزی که در شناخت قرآن و نزدیک شدن به آن مطرح است این است که بدانیم اصولاً قرآن برای چه نازل شده و ماهیت آن چیست تا در اصالت آن دچار شک و تردید نشویم، زیرا هر کتابی که انسان نداند برای چه نوشته شده و هدف آن چیست، نمی‌تواند به هیچ وجه روی آن اظهار نظر کند». 1

اما نکته مهمی که وجه جداکننده دیدگاه مطهری از دیگران است، این است که ایشان مبدأ و مأخذ این انتظار را خود قرآن می‌داند نه تصورات و توهمات بیرون و بیگانه از آن. وی در این زمینه قرآن را نه صامت، بلکه دارای زبان گویایی می‌داند که به روشنی رسالت و هدف و به طور کلی ماهیت خودش را بیان کرده است و از این رو آنجا که خود، دیدگاهش را درباره این موضوع مطرح می‌کند به قرآن تکیه می‌کند:

«حال ببینیم واقعاً قرآن چه کتابی است و برای چیست؟ آیا کتاب طب است؟ فلسفه است؟ تاریخ است؟ ریاضی است؟ … هیچ کدام؟ پس چیست؟ کتاب هدایت است!! هُدی.»2

اما نکته مهمی که وجه جداکننده دیدگاه مطهری از دیگران است، این است که ایشان مبدأ و مأخذ این انتظار را خود قرآن می‌داند نه تصورات و توهمات بیرون و بیگانه از آن. وی در این زمینه قرآن را نه صامت، بلکه دارای زبان گویایی می‌داند که به روشنی رسالت و هدف و به طور کلی ماهیت خودش را بیان کرده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۰
اعظم سادات سرآبادانی


بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین
 
مراتب اسرار نماز
سحر، مناسب ترین زمان برای رازیابی نماز
نماز عصارۀ اسفارچهرگانه
خرق حجاب ظلمانی و نورانی توسط نماز
سیری در کتاب «سرّ الصلوة» حضرت امام خمینی(قدس سرّه)
هماهنگی شریعت و طریقت و حقیقت از نظر امام خمینی(قدس سرّه)
مهم‌ترین رکن معراج حقیقی دو چیز است
سرّ اباحه مکان نمازگزار و اقسام فتح
سرّ تکرار تکبیر
سرّ تسلیم در پایان نماز
 
بحث پیرامون راز هر چیزی، فرع وجود آن است، زیرا معدوم بی‌راز است. نماز از آن جهت که دارای وحدت اعتباری بوده و وحدت مساوق هستی است، از وجود حقیقی بهره‌ای نداشته، قهراً رازی هم نخواهد داشت؛ لیکن از آن حیث که دارای ریشه تکوینی است، و آن مبدأ تکوینی و موجود حقیقی، در منطقه اعتبار به صورت مجموع حرکت‌ها و سکون‌ها و گفتارهای جارحه و جانحه ظهور کرده است، حتماً دارای سرّی خواهد بود؛ چنان‌که قرآن دارای ظاهری اعتباری است، چون مجموع حروف و حرکات است، و دارای باطنی حقیقی است؛ نظیر ﴿اُم الکتاب﴾ [1] که ﴿علی حکیم﴾ [2] است.
تمثّل ملکوتی نماز در برزخ نزولی در معراج نبی اکرم‏ص، و در برزخ صعودی در قبر مؤمن،نشانه وجود حقیقی‌داشتن آن قبل از اعتبار دنیایی، و نیز بعد از آن خواهد بود، و آن اعتباری که محفوف به دو حقیقت بوده و مسبوق به وجود حقیقی و ملحوق به آن است، دارای زیر بنای حقیقی بوده و رمز رازیابی او انس با سابق و لاحق او است، و چون این سبق و لحوق زمانی نیست که با معیّت زمانی سازگار نباشد، بنابراین، هرجا نماز باشد، آن سابق و لاحق ملکوتی، با این امر اعتبار ملکی همراه خواهند بود.
آنچه در قلمرو اعتبار قرار دارد، مانند احکام و آداب نماز، به عهده فقه و دعا و اخلاق است، و آنچه از مرحله وجوب و ندب اعتباری گذشته به حالت نفسانی و شهود عینی رسیده است، در محدوده سرّ نماز و مانند آن واقع می‌شود؛ از این جهت، می‌توان همه اسرار نماز را که برای نماز شخص حاضر است، در نماز کوتاه مسافر یافت، و همه آنها را در نماز اَخرس بیماری که قادر بر هیچ رفتار و گفتار نمی‌باشد، جست‌وجو کرد، بلکه بر نماز غریقی که فقط با اشاره مژه و انبعاث دل انجام می‌شود، مترتب دانست؛ چنان‌که آثار فقهی آن، از قبیل سقوط قضا بر آن مترتب است.
 
مراتب اسرار نماز
بنابراین، اساس راز نماز در شهود عینی نمازگزار نهفته است و چون شهود قلبی درجاتی دارد، برای اسرار نماز نیز مراتبی است که هر درجه بالا نسبت به پایین، باطنی است مستور، و هر رتبه‏پایین نسبت به بالا، ظاهری است مشهور، و نمازگزار سالک، هماره با جان و دل، از مشهوری به مستور سفر می‌کند، تا نه از شهرت نامی باشد و نه از سُترت اثری، و نه از راز نشانی و نه از نماز عیانی و نه از نمازگزار اسمی، بلکه تنها معبود دیده می‌شود و بس.
این مطلب عمیق، مراد راهیان راستین کوی بندگی است، نه آنکه سالک به جایی می‌رسد که معاذ الله نماز نخواند[3]، وگرنه این پندار خام همان و سقوط در جهنم همان؛ «نیاز ورز ولی منکر نماز مباش». عبادتِ عارفِ منقطع، با مجاری ادراکی و تحریکی حق انجام می‌شود، نه عبد[4]؛ لذا رسد آدمی به جایی که عبادت را نبیند، نه عبادت نکند که اولی سعادت است و دومی شقاوت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۰۳
اعظم سادات سرآبادانی

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی



به گزارش خبرنگار اسراء نیوز؛ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی همواره بر اساس آیه شریفه ﴿وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ﴾، بر تعظیم شعایر الهی و گرامی داشت آنها، توصیه و تاکید می فرمایند.
از جمله روزهای پر فضیلتی که معظم له، به درک فضیلت آن و استفاده حداکثری از برکات معنوی آن تاکید می فرمایند، روز 25 ذیقعده مصادف با «دحو الارض» می باشد.
معظم له این روز را یکی از پربرکت ترین روزهای ایام سال می دانند چرا که طبق برخیر روایات زمین کعبه و حرم خدا، در این روز ظاهر گشته و گسترش یافته است.

شمّه‏ ای از تاریخ کعبه
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در صفحه 261 از کتاب «صهبای حج»، به شمّه ای از تاریخ کعبه می پردازند و می نویسند: کعبه اوّلین معبد مردمی و عبادتگاه توده انسانها در روی زمین است: ﴿إنّ أول بیت وضع للناس للذی ببکة... ﴾ که تعیین محل و نقشه ساختن آن به رهنمود و دستور خدای سبحان بود: ﴿وإذ بوّأنا لإبراهیم مکان البیت... ﴾ .
بنابراین، کعبه اوّلین معبدی(نه اوّلین خانه) است که در روی زمین ساخته شد. گرچه بر اساس «دحو الأرض» گفته شده: «مکان کعبه اولین زمینی بود که از زیر آب بیرون آمد» ، لیکن استفاده این معنا که «اوّلین خانه ساخته شده کعبه است» از آیه، مشکل به نظر می ‏رسد؛ زیرا اولیّت آن را مقید کرده که برای عبادت بوده است. البته آیه شریفه ﴿إن أول بیت وضع للناس... ﴾، معنای مزبور را نفی نیز نمی ‏کند، زیرا قیودی همچون وصف، همانطور که اطلاق ندارد مفهوم نیز ندارد، مگر اینکه جمله مشتمل بر وصف، در مقام تحدید باشد. در این باره و در استفسار از آیه شریفه مزبور، از امیرالمؤمنین (علیه السلام) تصریح به اینکه قبل از بنای کعبه، خانه وجود داشته، نقل شده است .

***


گفتنی است از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند:
«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»

معنای دحوالارض
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۴
اعظم سادات سرآبادانی