تهران - ایرنا - شعار خودکفایی در زمینه های مختلف یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی در 40 سال گذشته است. تولید ملی به عنوان یکی از شاخص های اصلی خودکفایی در کلام امام «ره» و مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، یکی از شعارهای بنیادی انقلاب اسلامی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. طرح هوشمندانه شعار استقلال به ویژه استقلال اقتصادی در حالی از نخستین سال های پس از انقلاب اسلامی در دستور کار قرار گرفت که نظام نوپای کشور از نخستین سال های خود با توطئه های فراوانی مانند جنگ و تحریم های اقتصادی روبرو و تا کنون برخی از این توطئه ها ادامه پیدا کرده است.
در زمینه استقلال اقتصادی محوری ترین شاخص، تکیه بر تولید ملی است؛ تولید ملی اگر در اولویت برنامه های اقتصادی هر کشوری باشد میزان وابستگی اقتصادی و سیاسی آن به کشورهای خارجی کمتر و اقتصادی آن نیز در مقابل دسیسه های خارجی مقاوم تر خواهد بود.

** تولید ملی در کلام امام «ره» و رهبری
خارج کردن علم از انحصار شرق و غرب یکی از توصیه های انقلاب بود. در وصیت نامه بنیانگذار انقلاب تاکید شده که بر دولت ها و دست‏اندرکاران واجب است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی کرده و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف‏ساز و «خانه برانداز» جلوگیری نمایند.
تعبیر «خانه برانداز» برای کالاهای وارداتی در اندیشه امام «ره» ما را به این نکته متوجه می سازد که برای تقویت استقلال اقتصادی و رسیدن به اهداف عالیه ی کشور، از خواسته ها و علایق شخصی چشم پوشی کرده و به حمایت از تولیدات، سرمایه و اندیشه ی داخلی بپردازند.
کلید واژه تولید ملی و تاکید بر تولید داخلی تنها مربوط به دوران رهبری بنیانگذار انقلاب نیست. حضرت آیت الله خامنه ای رهبری نیز از نخستین سال های رهبری، مساله حمایت از تولید ملی به عنوان یکی از مهمترین اصل های اساسی استقلال اقتصادی مورد توجه قرار دادند.
ایشان بارها در بیانات خود اعلام کردند یکی از آسیب هایی که میراث دوران طاغوت و دوران ظلمانیِ گذشته، دلبستگی به تولیدات بیگانه می باشد.
ایشان در واکنش به واردات بی رویه و ارزانی کالاهای خارجی، اعلام داشتند: فراوانی و ارزانی چیز خیلی خوبی است، اما از آن مهم تر و بهتر، رشد صنعت داخلی است؛ قوام صنعت داخلی است. این درست نیست که ما به دلائل گوناگونی که غالباً هم دلائل واهی است، دروازه را به روی واردات باز کنیم.
رهبر انقلاب همچنین در واکنش به خرید سوغاتی زائران از کشورهای دیگر در زمان حج اعلام کردند: امروز در کشور ما خوشبختانه کالاهای داخلی با کیفیت خوب، متنوع، زیبا، ساخته شده ی دست کارگر ایرانی - برادر خودتان - فراوان است. بعضی ها قبل از اینکه سفر مکه بروند، سوغاتی های سفر را در اینجا خرید کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در جای دیگر با بیان اینکه راه حل تورم و بیکاری توجه به تولید ملی است فرمودند: اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مساله ی تورم حل خواهد شد؛ مسئله ی اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد.

** وضعیت تولید ملی در رژیم پهلوی
راهبرد رژیم پهلوی در زمینه تامین اجناس حوزه های مختلف براساس واردات کالا از خارج کشور بود. این راهبرد در زمان حکومت محمدرضا پهلوی به اوج رسید و زمینه را برای عدم تمایل به تولید محصولات داخلی فراهم کرد.
دولت پهلوی برای ترویج فرهنگ غربی و رواج کالاهای فرنگی در جامعه، تعرفه های پایین گمرکی برای کالاهای وارداتی اعمال کرد. در نتیجه اعمال تعرفه های گمرکی پایین، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار یافت می شد.
وابسته کردن ایران به کالای خارجی و ترویج فرهنگ غربی در ایران تا واپسین سال های رژیم پهلوی ادامه داشت و ایران در تولید بسیاری از کالاها ناتوان ناتوانی بود تا جایی که براساس اخبار آن زمان کارخانه «ارج» با هشت هزار کارگر در سال 1356 به علت نداشتن پیچ متوقف می‌شود
سیاست دیگر رژیم پهلوی گذر از اقتصاد کشاورزی بود. در حالی تا پپیش از اصلاحات ارضی ایران یکی از ممهمترین تولید کنندگان محصولات کشاورزی بود. 15 سال پس از انجام اصلاحات ارضی در ایران نه تنها اهداف از پیش تعیین شده انقلاب شاه و ملت محقق نشد، بلکه براساس گزارش های آن زمان روستاهای ایران به عنوان قشر تولید کننده جامعه ناچار به استفاده از کالای وارداتی شدند.
طبق آمار رسمی دولت وقت در سال 1356، دولت وقت فقط توانایی تامین مواد غذایی مردم خود برای 33 روز در سال داشت و ناچار بود نسبت به واردات مابقی مواد غذایی از خارج اقدام کند. در دوران پهلوی مرغ از فرانسه، تخم‌مرغ از رژیم صهیونیستی ، سیب از لبنان و پنیر از دانمارک وارد می شد.
برای اهمیت میزان توجه به بومی سازی دانش و تولید ملی لازم است به برخی از اقداماتی که در این زمینه پس از انقلاب اسلامی انجام شده اشاره کنیم؛

** فناوری هسته ای الگوی تولید ملی و بومی سازی علم
یکی از حوزه های مهمی که پس از انقلاب اسلامی رشدی فزاینده داشت و می تواند الگویی کامل برای بومی سازی فناوری باشد، بخش هسته ای است. در این بخش جمهوری اسلامی با اتکا به متخصصان و دانشمندان خود به یکی از کشورهای دارنده فناوری و دانش هسته ای تبدیل شد.
نگاهی به پیشرفت‌های هسته ای ایران طی سال های اخیر نشان می دهد که در این مدت منحنی رشد و توسعه فناوری هسته ای ایران سیر صعودی داشته است به گونه ای که جمهوری اسلامی ایران در جمع چند کشور باشگاه هسته ای جهان قرار گرفته است.
هر چند که گمانه زنی کشورهای غربی در زمینه دستاورهای هسته ای و کجی فهمی آنان در زمینه دانش هسته ایران، مشکلات فراوانی برای کشور در سطح بین المللی ایجاد کرد، اما کاربرد این دانش در تمامی عرصه ها، زمینه و حوزه های علمی موجب شد تا ایران از راهبرد خود در بومی سازی دانش هسته ای کوتاه نیاید.
مرور کلی موفقیت های ایران پس از انقلاب در حوزه های مختلف هسته ای نشان از آن دارد که جوانان ایرانی با وجود تحریم های فراوان توانستند در بخش هایی مانند رآکتور های هسته ای تولید نیرو، تولید سوخت هسته ای، پرتوفرآوری گاما، غنی‌سازی اورانیوم، نیروگاه های اتمی و تحقیقاتی، ساخت سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته و مبارزه با آفات های اینترنتی تاسیسات هسته ای گام های بلندی بردارند.
یکی از موفقیت های دانشمندان ایرانی بازتولید قلب راکتور هسته ای اراک بود. به گفته «سید عباس عراقچی» عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در حالی طرف های مذاکره کننده پس از برجام تاکید داشتند قلب راکتور اراک باید خارج از ایران تولید شود اما موفقیت دانشمندان در باز طراحی این بخش از تاسیسات هسته حیرت کارشناسان خارجی را به همراه داشت.

** صنایع دفاعی و اقتدار ملی و جهانی
برای درک عمیق‌تر موضوع خودکفایی در نیروهای مسلح باید مروری بر وضعیت صنایع دفاعی کشور پیش از پیروزی انقلاب داشته باشیم. ایران تا قبل از انقلاب اسلامی در زمینه صنایع دفاعی یکی از کشورهای وارد کننده بود که جهت راه‌اندازی ابزار دفاعی و تعویض قطعات آن منتظر ورود کارشناسان و مستشاران آمریکایی بود.
این وضعیت سبب شد تا پس از پیروزی انقلاب و آغاز برخی تحریم ها ایران برای تهیه لوازم اولیه دفاعی مانند سیم خاردار با مشکل مواجه شود. اما توانمندی جوانان ایران در مهندسی معکوس و تولید صنایع دفاع، پس از چهار دهه حیرت بسیاری از جهانیان را برانگیخته است.
امروزه به گواه بسیاری از مسولان ایران کشور در صنعت دفاعی به خودکفایی صددرصدی رسیده و گام در مسیر صادرات محصول تولیدی خود گذاشته است. پیشرفت‌های جمهوری اسلامی‌ایران و خود کفایی در صنایع نظامی ‌و دفاعی تا حدی است که دشمنان نیز آشکارا به این موضوع اذعان دارند.
«جاش راگین» روزنامه نگار آمریکایی، طی مقاله‌ای در مجله فارین پالیسی به نقل از مدیر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) نوشته است: قدرت نظامی ‌و دفاعی ایران از منطقه خاورمیانه فراتر رفته و هم اکنون باید ایران را در زمینه نظامی، یک کشور فرامنطقه‌ای خواند.
همچنین پژوهشکده «امریکن‌انترپرایز» در زمینه توسعه دفاعی ایران اذعان می کند مهارت‌های نظامی مهندسان ایرانی صرفاً منحصر به انتقال فن‌آوری و مهندسی معکوس نیست، بلکه خلاقیت در زمینه‌ بومی‌سازی سلاح‌ها و زیرساخت‌های نظامی را نیز شامل می‌شود.
تولید موشک دور برد شهاب 4، شهاب 5، شهاب 6، سجیل، ماهواره بر سفیر و پروژه کوثر، موشک های بالستیک میان برد فجر 3، عاشورا و قدر 110، موشک های بالستیک کوتاه شهاب 1، شهاب 2 و فاتح 110 ، موشک بالستیک ضد کشتی، خلیج فارس، راکت های توپخانه ای صمید، تندر 69، زالزال 1، زلزال 2 و زلزال 3 ، موشک های زمین به هوای محراب، شاهین، میثاق 1، میثاق 2، صیاد 1، شهاب ثاقب و مرصاد ، موشک ضد هلی کوپتر قائم ، موشک های ضد تانک هدایت شونده صاعقه، رعد، توفان، توفان 2، توفان 5، توسن و دهلاویه، موشک های ضد کشتی نور، کوثر، قادر و ظفر، موشک بدون بال قیام، موشک های هوا به زمین شفق، شاهین 3، ستار و عصر 67 ، موشک های هوا به هوا فاطر و سجیل، اژدرهای کوسه، یاسین و حوت و کاتیوشای آرش، فجر 3، فجر 5، فلق 1، فلق 2، عقاب و حاسب بخشی تولیدات صنایع دفاعی است که بعد از انقلاب در کشور به دست جوانان ایران ساخته شد.

** سد سازی و رکوردهای جهانی
در حالی که تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران تنها 19 سد با حجم مخزن 13 میلیارد مترمکعب آب وجود داشت، پس از انقلاب اسلامی سد سازی به یکی از مهمترین سیاست های کشور تبدیل شد. ظرفیت سد سازی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون به بیش از 155 سد با حجم کل مخزن 50 میلیارد و 734 میلیون مترمکعب و ظرفیت آب قابل تنظیم سالیانه 34 میلیارد و 641 میلیون متر مکعب رسیده است.
صنعت آب جمهوری اسلامی ایران نیز با دارا بودن رتبه نخست در کیفیت طراحی و اجرای طرح های سدسازی در منطقه و قرار گرفتن در ردیف تولیدکننده‌های درجه یک دانش سد‌سازی در جهان، بر قله های افتخار و خودکفایی ایستاده است.بررسی آمارهای منتشر شده نشانگر آن است که ایران هم اکنون پس از چین و ترکیه، رتبه سوم سد‌سازی را در جهان دارا است.

** خودکفایی دارویی و صرفه جویی ارزی
در حالی ایران پیش از انقلاب در زمینه تهیه بسیاری از قلم های دارویی وارد کننده محسوب می شد پس از انقلاب اسلامی نظام با اتخاذ راهکارهایی مانند تشکیل شورای فناوری‌ و سیاست‌گذاری غذا و دارو، اقدامات خوبی برای بی‌نیازی به واردات دارو انجام داد که در نهایت موجب شد تا میزان واردات دارو به شدت در کشور کاهش پیدا کند.
در حال حاضر میزان واردات دارو به کمتر از 900 میلیون دلار رسیده که این امر نشان‌ دهنده گام‌های بلندی برای دست‌یابی به خودکفایی دارویی است.
در چند سال گذشته و در دولت تدبیر و امید در حوزه واردات داروهای خارجی که مشابه آنها در داخل کشور تولید می‌شود، در چهار سال گذشته میزان واردات از رقم 700 میلیون دلار در سال، به رقمی در حدود 200 میلیون‌ دلار کاهش پیدا کرده و این آماری بود که «سید حسن قاضی زاده هاشمی» وزیر بهداشت منتشر کرد. او همچنین اعلام کرد در حال حاضر 96 درصد داروهای مورد نیاز مردم در داخل کشور تولید می‌شود.
قاضی زاده هاشمی با بیان تاثیر خودکفایی دارو بر صرفه جویی ارزی گفت: طی سه سال گذشته یکصد قلم داروی جدید در کشور تولید گردیده که این کار موجب صرفه‌جویی در خروج ارز از کشور به میزان 50 میلیون دلار شده است.

پژوهشم**2052** 1601**خبرنگار: غفار میرزایی** انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۵:۰۱
اعظم سادات سرآبادانی



قرآن کتاب اصلی و مرکزیت دین اسلام است. مسلمان‌ها برای رسیدن به نور و روشنی راه زندگی خود و دریافت هدایتشان قرآن می‌خوانند. بسیاری از دانشمندان معتقدند که قرآن فواید بیشمار و گوناگونی از جمله سلامت روح و روان را به زندگی انسانها هدیه می کند. بنابراین، برای اینکه اطلاعات بیشتری در این رابطه به شما بدهیم، در این مقاله به بررسی فواید گوش دادن به قرآن بر سلامت انسان می‌پردازیم. با ما همراه باشید.

۱۴ فایده گوش دادن به قرآن برای درمان مشکلات ذهنی

۱. توانایی و کارآیی مغز را ارتقاء می‌دهد

گفته می‌شود که سلول‌های مغزی قادر هستند تا از طریق تولید میدان‌های الکتریکی اطلاعات بسیار زیاد و گوناگونی را پردازش کنند تا بتوانیم با دیگران تعامل برقرار کنیم. در این مرحله، سلول‌های مغزی با پردازش صدا و ارتعاش کارآیی و توان خود را نشان می‌دهند. درنتیجه، نشان داده می‌شود که با گوش دادن به قرآن نتیجه‌ای مثبت در ایجاد تعادل بین سلول‌های مغز به‌وجود آمده و توانایی مغز ارتقاء پیدا می‌کند.

بکار رفتن فرکانس‌ها و ارتعاش‌های صدای قاری قرآن در امواج الکترومغناطیسی ریتمیک و موزون این نتیجه را به دنبال خواهد داشت. بعلاوه، گوش دادن به قرآن همچنین لوب آهیانه‌ای در مغز که با مهارت‌های منطقی تر، حل مسائل ریاضی و خواندن حالت‌های احساسی در تعاملات اجتماعی مرتبط است را تحت تاثیر قرار می‌دهد. درواقع، با گوش دادن به قرآن می‌توان افزایش عملکرد کارآیی و توانایی مغز را فراهم کرد.

مطلب مرتبط: تاثیر تغذیه بر سلامت روان : ارتباط عجیب بین خوراکی ها و سلامت روانی

۲. سموم بدن را از بین می‌برد

به همین طریق مشابه، یکی دیگر از فواید گوش دادن به قرآن این است که این عمل موجب حذف شدن و از بین رفتن سموم بدن می‌شود. این تاثیر تابعی است از ارتقاء و بالا رفتن عملکرد مغز. از آنجایی که کنترل هرچیزی از وظایف مغز است، به این ترتیب مغز می‌تواند بگونه‌ای عمل کند که تاثیرات ناخوشایند را در بدن کاهش دهد. از این روی، گوش دادن به قرآن تاثیری مثبت در کاهش آسیب‌های ناشی از استرس‌های محیطی در بدن را به همراه خواهد داشت. بنابراین، اگر می‌خواهید از خطر آسیب‌های جسمانی در امان باشید، گوش دادن به قرآن همواره یکی از بهترین گزینه‌ها برای شما خواهد بود.

۳. بیماری‌های مشخصی را درمان می‌کند

مطالعات تاثیر مثبت درمان برخی بیماری‌های خاص و مشخص را با استفاده از ارتعاش امواج صوتی نشان داده‌اند که از آن جمله می‌توان خطر ابتلا به سرطان و دیگر بیماری‌های مزمن را نام برد. به همین دلیل، قرآن راه‌حل این مسئله است. گوش دادن به قرآن برای درمان اضطراب و مشکلات بی‌خوابی یا بدخوابی مفید خواهد بود. برای تایید این حقیقت می‌توان آن را از طریق علم نیز اثبات کرد. سلول هایی که در معرض امواج صوتی مشخصی از قرآن قرار می‌گیرند ارتعاش هایی فعال خواهند داشت. درواقع، قرآن بدون شک گزینه‌ای مناسب و عالی برای کسانی است که به درمان هایی موثر و شفابخش نیاز دارند.

۴. تمرکز را بالا می‌برد

اگر تمرکز کردن برایتان کار سختی است یا در تمرکز بر موضوعی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شوید پس گوش دادن به قرآن روشی بسیار خوب است. در چنین حالتی، تنها کاری که باید انجام دهید این است که بنشینید و به صدای دلنشین قاری قرآن گوش دهید و باین ترتیب تاثیرات آرامش بخش آن را دریافت خواهید کرد. در نتیجه، اگر احساس خوشایندی نسبت به خودتان دارید، تمرکز کردن بر انجام کاری برای شما به مراتب راحت تر خواهد بود. به عنوان مثال، اگر موظف به انجام کارهایی هستید، می‌توانید آن کار را در هنگام گوش دادن به قرآن انجام دهید و تاثیر شگفت‌انگیز آن را مشاهده کنید. درواقع، این روش فواید بسیاری را برای شما به همراه خواهد داشت.

۵. خلاقیت را در شما افزایش می‌دهد

بسیاری از افراد در تلاش هستند تا بفهمند که چطور می‌توانند به بیشترین سطح خلاقیت خود دست پیدا کنند. می‌دانیم که خلاقیت به شیوه هایی متعدد حاصل می‌شود. به عنوان مثال، نگاه کردن به چیزی الهام بخش و برانگیزاننده می‌تواند ایده هایی خلاقانه به شما بدهد. به همین شکل نیز قرار گرفتن در معرض قرآن تاثیراتی شگفت‌انگیز و غیرمنتظره برایتان به همراه خواهد داشت. هنگامی که به قرآن گوش می‌دهید، توانایی و کارآیی سلول‌های مغزی در انجام فعالیت‌های بدنی افزایش خواهد یافت.

در این صورت، گوش دادن به قرآن فعالیت سلول‌ها را تحریک کرده و خلاقیت را افزایش می‌دهد. تاثیر آرامش بخش گوش دادن به قرآن شما را در حالت خوشایندی برای خلق چیزی قرار می‌دهد. این کار الهام بخش شما خواهد بود و خلق ایده‌های درخشان را برای شما راحت تر می‌سازد. از این روی، اگر توانایی ارائه بهترین ایده‌ها را در خودتان می‌بینید و می‌خواهید خلاقیت خود را افزایش دهید، پس از همین حالا گوش دادن به آیات قرآن را شروع کنید.

مطلب مرتبط: راه های افزایش هورمون های شادی: دوپامین سروتونین اکسی توسین و اندورفین

 ۶. توانایی صحبت کردن را بهبود می‌بخشد

گوش دادن به قرآن فواید بسیار زیادی برای مسلمان‌ها به همراه دارد. در این مورد، توجه کردن و گوش دادن به ادای زیبا و صحیح کلمات و آیات در هنگام تلاوت قرآن می‌تواند تاثیرات قابل توجهی در توانایی گفتار و صحبت کردن آنها به همراه داشته باشد. با ادا کردن این کلمات و آیات بیان بهتری خواهید داشت و ادای سخن در شما بهبود پیدا می‌کند.

این کار شما را قادر می‌کند تا در ادای یک صدایی که در دهان و گلو تولید می‌شود و همچنین زبان هم باید در موقعیت صحیحی قرار بگیرد، عملکرد بهتری داشته باشید. درواقع، با گوش دادن به قرآن شما خواهید دانست که چطور قرآن را به شیوه‌ای صحیح بخوانید و همچنین توانایی صحبت کردن در شما ارتقاء خواهد یافت.

 ۷. نیروی جسمانی شما را تقویت می‌کند

یکی از فواید گوش دادن به قرآن در سلامت انسان عبارت است از تقویت نیروی بدنی و قوای جسمانی. این تاثیر با توانایی قرآن در ارتقاء کارآیی عملکرد مغز در ارتباط است. ما بخوبی می‌دانیم که مغز عضو اصلی بدن است و کنترل تمامی اندام‌ها و اجزاء بدن توسط مغز صورت می‌گیرد. بنابراین، اگر مغز عملکرد خوبی داشته باشد، سایر اندام‌های بدن هم عملکرد خوبی خواهند داشت. از این روی، اگر می‌خواهید که بدن و مغزی قوی داشته باشید، باید بهترین غذاها را مصرف کنید و بطور منظم ورزش کنید و با این وجود از گوش دادن به آیات قرآن نیز غافل نشوید.

۸. تنش‌های عصبی را درمان می‌کند

همانطور که پیش از این هم گفته شد، گوش دادن به قرآن تاثیراتی آرامش بخش برای شما به همراه خواهد داشت. در هنگام گوش دادن به صوت دلنشین و ارتعاش‌های شگفت‌انگیز قرآن لحظاتی آرامش بخش را تجربه خواهید کرد. این کار همچنین شما را قادر می‌کند تا آرامشی درونی را در خودتان تجربه کنید. گوش دادن به قرآن به شما کمک می‌کند تا تنش‌های عصبی و هرچیز ناخوشایند درون خود را تسکین دهید. درواقع، هیچ چیز شفابخش تر و آرامش دهنده تر از گوش دادن به آوای قرآن برای شما وجود ندارد. بنابراین، اگر می‌خواهید که در زندگی خود شادی را تجربه کنید، گوش دادن روزانه قرآن را در برنامه هرروزتان قرار دهید.

۹. اعتماد به نفس را در شما تقویت می‌کند

فاکتورهای متعددی در افزایش اعتماد به نفس موثر هستند. انجام دادن برخی از کارها می‌تواند اعتماد به نفس شما را افزایش دهد و برخی دیگر تاثیری معکوس در اعتماد به نفس شما خواهد داشت. گوش د ادن به قرآن تاثیراتی خوشایند در اعتماد به نفس شما داشته و موجب بالا رفتن آن خواهد شد. در نتیجه گوش دادن به قرآن شما به آرامش و اطمینانی عمیق دست پیدا می‌کنید و باین ترتیب کار خود را بخوبی و با اعتماد به نفس کافی انجام خواهید داد. شما به خودتان اطمینان خواهید داشت.

شما به خودتان ثابت می‌کنید که به اندازه کافی خوب هستید و این همان تاثیر خوشایند گوش دادن به قرآن در اعتماد به نفس شما خواهد بود. چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که اگرچه داشتن اعتماد به نفس بسیار خوب است اما اعتماد به نفس بیش از اندازه در آینده موجب شکست شما خواهد شد.

۱۰. حافظه را تقویت می‌کند

تقویت حافظه یکی دیگر از تاثیرات مثبت گوش دادن به قرآن است. در هنگام گوش دادن به قرآن سعی می‌کنیم که تمام توجه خود را به آن معطوف کنیم و این کار بخشی از مغز که در لوب گیجگاهی قرار گرفته است را برانگیخته و تحریک می‌کند. همچنین می‌دانیم که هیپوکمپوس که در فراهم آوردن مرکز پردازش حافظه مشارکت می‌کند نیز در لوب گیجگاهی قرار گرفته است. به این ترتیب، وقتی به صدای قرآن گوش می‌دهید، قادرخواهید بود که آیات آن را نیز به یاد بسپارید.

این کار به شما کمک می‌کند تا تلفظ و صدای قرآن را نیز حفظ کنید. در نتیجه، در هنگام گوش دادن به آیات قرآن مغز شما در تلاش است تا عملکرد حافظه را تقویت کند. نتیجه خوشایندتری که از گوش دادن به آیات قرآن حاصل می‌شود این است که شما می‌توانید آنچه که قرآن گفته است را به خاطر بسپارید و به این ترتیب با توجه به چنین کلامی به بهترین نتایج در زندگی خود دست پیدا کنید.

۱۱. مهارت‌های یادگیری را افزایش می‌دهد

وجود ارتباط بین عمل منظم گوش دادن به قرآن و افزایش عملکرد مهارت‌های یادگیری نشان داده شده است. در این خصوص، می‌دانیم که صدا و ارتعاشی که از قرآن می‌آید می‌تواند عملکرد مغز را ارتقاء دهد. از این روی، گوش دادن به قرآن در ارتقاء سطح منطق و مهارت‌های یادگیری موثر است. صدا و ریتم قرآن می‌تواند عملکرد بهتر مغز را تقویت کند و درنتیجه مهارت‌های یادگیری بهتری را برای ارتقاء حافظه، تصویرسازی و توانایی سخن گفتن به‌وجود می‌آورد. بنابراین، همانطور که به فواید تعالی بخش گوش دادن به قرآن آگاه هستید، پس حالا دیگر هیچ تردیدی برای شروع چنین کاری نخواهید داشت.

۱۲. سلامت ذهنی و روانی را بهبود می‌بخشد

همانطور که در بالا هم خوانده اید، گوش دادن به قرآن به شما کمک می‌کند تا شاهد بهترین نتایج و تاثیرات در سلامت و ازجمله سلامت روانی خود باشید. این کار تاثیری مثبت در عملکرد مغز خواهد داشت. فرآیند گوش دادن به قرآن با شکل گیری حافظه، توجه و درک بصری در ارتباط است. در نتیجه، گوش دادن به قرآن اعتماد به نفس شما را تقویت کرده، مهارت‌های یادگیری از جمله توانایی صحبت کردن را در شما بالا می‌برد و موجب بهبود حافظه در شما می‌شود. بنابراین، اگر می‌خواهید سلامت روانی خود را بهبود ببخشید، بدون شک این کار را می‌توانید از طریق گوش دادن به قرآن انجام دهید.

۱۳. تعاملات اجتماعی خوبی را در شما به‌وجود می‌آورد

یکی دیگر از تعابیر زندگی سالم عبارت است از محیط سالم. در این صورت، ما می‌توانیم با ایجاد تعاملات اجتماعی خوب و موثر محیطی سالم نیز خلق کنیم. درواقع، ما برای اینکه تعاملاتی سازنده و خوب با دیگران برقرار کنیم باید بتوانیم روابطی خوب و سازنده بین آنها به‌وجود آوریم. به این منظور روشی مثل گوش دادن به قرآن برای شما بسیار موثر و کارساز خواهد بود. گوش دادن به قرآن به شما آرامش می‌دهد و باین ترتیب شما را برای شروع گفت‌وگو با دیگران آماده خواهد کرد.

در نتیجه شما از برقراری ارتباط با دیگران خوشحال و شاد خواهید بود. گوش دادن به قرآن همچنین با فعالیت لوب قدامی و قشر حرکتی اولیه در ارتباط است. فعالیت این قسمت‌ها با گوش دادن به قرآن برانگیخته می‌شود. همچنین گوش دادن به قرآن عملکرد مغز در حافظه کاری و رفتار اجتماعی را تقویت می‌کند. بنابراین، ساختن محیطی سالم و سازنده در زندگی به شما جسم و ذهنی سالم تر می‌بخشد.

۱۴. سیستم ایمنی شما را تقویت می‌کند

بدون شک گوش دادن به قرآن تاثیراتی مثبت و عظیم در زندگی ما به همراه دارد. این کار سلامت روانی و ذهنی ما را بهبود می‌بخشد و از بدن ما در برابر خطر ابتلا به بیماری هایی خاص محافظت می‌کند. از این روی، همانطور که در نتیجه این عمل به انسانی شاد و خوشحال تبدیل می‌شویم، سیستم ایمنی بدن ما نیز تقویت خواهد شد. بدن ما تنها کارهایی سازنده و خوشایند را انجام می‌دهد و به این ترتیب در برابر خطر ابتلا به بیماری‌های خاص مصون و در امان خواهیم بود.

در پایان، ما می‌دانیم که شیوه هایی گوناگون برای بهبود بخشیدن به وضعیت سلامت ما وجود دارد. همانطور که در این مقاله هم خواندیم، گوش دادن به قرآن یکی از این روش‌ها است که می‌توانید آن را بصورت روزانه انجام دهید. باین ترتیب، شما می‌توانید با گوش دادن به قرآن به نتایج بی‌نظیری در سلامت خود دست یابید که بدون شک یکی از آنها سلامت روانی و ذهنی شما خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۲۱
اعظم سادات سرآبادانی


انقلاب

در اواخر قرن بیستم که نظریه پردازان غربی مکتب لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ و نجات دهنده بشریت معرفی می کردند؛ در ایران، انقلابی در آستانه تحقق بود که تمام مناسبات و محاسبات آنها را بر هم می زد. انقلاب اسلامی ایران در دوره و زمانی پا به عرصه گذاشت که مدرنیته تمام آنچه را که داشت به مرحله عمل در آورده و بیش از پیش بشر را دچار سر درگمی کرده بود. مدرنیته با مشخصه هایی همچون اومانیسم[1]، سکولاریسم[2]، جدایی اخلاق از تار و پود عالم، و... ادعاکرده بود که سعادت و خوشبختی را برای انسان به ارمغان آورده و مسیر رشد و پیشرفت او را مسطح کرده است. در حالی که به تدریج انسان را در ابعاد مادی و معنوی در سراشیبی سقوط قرار داده و موجبات تنفر مردم از آن را فراهم می ساخت.

در این اثناء نظامی بر خواسته از متن وحی و منطبق با فطرت انسان پا به عرصه گذاشت که شعارش برای انسان شکست خورده جامعه آن روز «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَم»[3] و الگویش برای حاکمان، حکومت عدالت محور علوی بود. انقلابی که با دست خالی در مقابل دشمنِ تا بُن دندان مسلح ایستاد و مسیر شکوفایی خود را طی کرد تا نمونه و مدل حکومتی جدید و متعالی را به دنیا عرضه کند. مخاطب این مکتب نه تنها ایرانیان که تمام مردم دنیا است. از این رو سران غرب دست به کار شدند و سانسورهای خبری شدید بر اخبار انقلاب اسلامی اعمال کرده و طرح شوم اسلام هراسی را در دستور کار خود قرار دادند. اما وعده خداوند است که: «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».[4]

بنیانگذار کبیر انقلاب فرمودند:

"مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت [علیه السلام] است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قرار دهد."[5]

البته آنان که با مقیاس های غربی انقلاب اسلامی را می سنجند و از دریچه نگاه آنان به این نظام مقدس می نگرند هیچ گاه نمی فهمند که انقلاب اسلامی در امتداد غدیر بود و در راستای ظهور.

 

انقلاب اسلامی مقدمه انقلاب جهانی منجی

در برخی روایات خبر از قیامی داده شده که زمینه ساز ظهور است و شاید بتوان از آن رهگذر توسط قرائنی به انقلابی که امام خمینی(قدس سره) بنا نهاد، اشاره نمود. امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

«مردی از قم مردم را به سوی خدا دعوت می کند، افرادی گرد او جمع می شوند که قلبهایشان همچون پاره های آهن ستبر است که بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمی ترسند. اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزگاران است.»[6]

و یا در روایت دیگری از امام باقر علیه السّلام آمده است:

«می‌بینم گروهی از مشرق زمین قیام می‌ کنند و طالب حق می‌ باشند، امّا آنان را اجابت نمی ‌کنند، مجدداً بر خواسته ‌هایشان پافشاری می‌ کنند امّا مخالفان نمی‌پذیرند. وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌کنند، شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن می‌ ایستند. این جاست که پاسخ مثبت می ‌گیرند امّا این بار نمی ‌پذیرند تا این که همگی با هم قیام می‌کنند و آن چه به دست می‌آورند جز به دست توانای صاحب شما به کس دیگری نمی ‌سپرند. کشته‌ های آنان شهید محسوب می‌ گردد، اگر من آن زمان را درک می‌کردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.»[7]

انقلاب اسلامی ایران بی شک در مسیر آماده سازی جهان برای ورود امام عصر علیه السلام عامل مهم و موثری است که برای این مدعا، هم شاهد روایی وجود دارد و هم شاهد عینی. اتفاقاتی که امروز در اغلب کشورها در شرف وقوع و به گونه ای الگو گیری از نظام اسلامی ایران است، اثبات کننده این ادعاست

حتی اگر نخواهیم در بیان زمینه سازی ظهور توسط انقلاب اسلامی به روایات رجوع کنیم، این حرکت عظیم در صحنه جهانی تاثیراتی داشته که این تصور را به یقین تبدیل می کند.

در بحث از شرایط ظهور سخن از آمادگی عمومی مردم جهت پذیرش نظام الهی مبتنی بر توحید است. آیا مردم تا زمانی که آن واقعه عظیم را نه در ساحت نظر که در ساحت عمل نشناسند، به آن تمایلی خواهند یافت یا خیر؟ آیا اگر نظامی بتواند ساز و کار حکومت امام زمان علیه السلام را هر چند در مقیاس بسیار کوچک بنمایاند زمینه ساز ظهور خواهد بود یا خیر؟ و آیا غیر از انقلاب اسلامی نظام دیگری توان الگوسازی و معرفی نمونه را داشته یا خیر؟

امام خمینی (قدس سره) می فرمایند:

"ما می خواهیم یک انقلابی درست کنیم تا معلوم شود حقوق بشر یعنی چه؟ حق بشر چه هست؟ حقوق زن یعنی چه؟ حقوق مرد یعنی چه؟ حقوق کشاورز یعنی چه؟ ما می خواهیم یک همچو چیزی درست بشود. اگر این شیاطین دست پرورده شیاطین بزرگ بگذارند که حکومتی پیدا شود آن وقت معلوم می شود که برای کارگر، اسلام چه جور نظر دارد، به کارگر چه جور، به اقلیت های مذهبی چه نظر دارد، لکن مهلت به ما نمی دهند."[8] 

ایران میں عشرہ فجر کی تقریبات کا آغاز

امتیازات انقلاب اسلامی بر سایر انقلاب ها

1. رهبری:

در فرهنگ اسلام آنکه حق حکومت و سرپرستی انسان ها را دارد، ذات باری تعالی است[9] و اگر بناست این حکومت بر روی زمین بروز و ظهور پیدا کند تنها کسانی شایسته این مقامند که از جانب او نصب شده باشند. طبق آیه «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»[10] اطاعت مطلق از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اولی الامر علیهم اسلام در ردیف اطاعت از خداوند قرار داده شده است. در ادامه ی این جریان، ولایت فقیه توسط آخرین جانشین رسول وحی صلی الله علیه و آله بنیانگذاری می شود که رمز استقامت و پایداری تشیع تا به امروز بوده است. در این نظام حکومت از آن شخص نیست بلکه فقاهت و عدالت و تقوای شخص معیار صلاحیت او برای این مقام است.

انقلاب اسلامی ایران مدل حکومتی متعالی را مقابل چشم جهانیان به نمایش گذاشت که در آن انسان ها برده و محکوم حاکم نیستند بلکه او مسئولیت خطیر تامین سعادت دنیوی و اخروی آنان را بر عهده دارد. مردم سالاری دینی در معنای واقعی در این مکتب محقق شده و حقوق آن پاس داشته می شود. این انقلاب مبارک رابطه دولت -ملت را به رابطه امام-امت تغییر داد که در کنه و باطن آن پیوستگی و وابستگی دو طرف نسبت به هم نهفته است تا حدی که پذیرش حکم ولی فقیه نه از سر اجبار که از سر عشق است و ارادت؛ و این یعنی تلازم وَلایت با وِلایت.

2. فرهنگ:

برای انسانی که زندگیش در حد خور و خواب و شهوت و صنعت و تکنولوژی تنزل پیدا کرده، وعده اتصال او به آسمان و معنویت حقیقی، به معنای حیات دوباره است. شعار انقلاب اسلامی پیاده کردن ارزش های اسلامی در تمام شئون زندگی اعم از فردی و اجتماعی انسان هاست. در این نظام محور همه امور خداست و دستوراتش منشور زندگی است و این رمز گرایش روزافزون مردم دنیا به این مدل حکومتی است.

اگر با نگاهی منطقی و دور از غرض ورزی به این واقعه عظیم نظر شود تصدیق می گردد که انقلاب اسلامی ایران در معرفی حکومتی بر مبنای خدامحوری و کرامت انسانی به دنیا و ایجاد آمادگی عمومی در پذیرش حکومت جهانی مهدوی گامهای مهمی برداشته است و از این منظر هر اقدامی که موجب تزلزل و تضعیف این نظام باشد، عاملی در تاخیر تحقق آن وعده الهی است

3. عدالت اقتصادی:

سمت و سوی انقلاب اسلامی برداشتن تبعیضات ناعادلانه و رساندن مردم به سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی و فردی است. در روزگاری که سران مستکبر دنیا و نوکران دست به سینه شان در گوشه و کنار دنیا هر روز سیرتر می شوند و بهای سیری شان گرسنه تر شدن مردم مستضعف است، نظامی روی کار آمده که الگویش عدالت علوی است و سعی در کم کردن فاصله طبقاتی در جامعه دارد. همانگونه که آن حضرت در پاسخ به پیشنهاد بخشش هدایا به اشراف عرب و بزرگان قریش برای جذب آنان می فرمایند:

«آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم درباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم. به خدا سوگند تا عمر دارم هرگز چنین کاری نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزء اموال خداست.»[11]

 

گام های استوار انقلابی در مسیر ظهور

انقلاب اسلامی ایران بی شک در مسیر آماده سازی جهان برای ورود امام عصر علیه السلام عامل مهم و موثری است که برای این مدعا، هم شاهد روایی وجود دارد و هم شاهد عینی. اتفاقاتی که امروز در اغلب کشورها در شرف وقوع و به گونه ای الگو گیری از نظام اسلامی ایران است، اثبات کننده این ادعاست.

اگر با نگاهی منطقی و دور از غرض ورزی به این واقعه عظیم نظر شود تصدیق می گردد که انقلاب اسلامی ایران در معرفی حکومتی بر مبنای خدامحوری و کرامت انسانی به دنیا و ایجاد آمادگی عمومی در پذیرش حکومت جهانی مهدوی گامهای مهمی برداشته است و از این منظر هر اقدامی که موجب تزلزل و تضعیف این نظام باشد، عاملی در تاخیر تحقق آن وعده الهی است.

 

پی نوشت:

[1] انسان محوری در مقابل خدامحوری.

[2] تنظیم امور معاش و زندگی انسان بدون دخالت دادن خدا و آخرت.

[3] اسرا / 70.

[4] توبه / 32.

[5] صحیفه نور، ج 21-2/1/68.

[6] عصرظهور، علی کورانی، ص237.

[7] بحار الانوار، ج52ص243.

[8] صحیفه نور ج6-7/1/58

[9] فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی: شوری / 9.

[10] نساء / 59.

[11] نهج البلاغه، خطبه 126.

سهیلا آقاجانلو     

بخش مهدویت تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۲۴
اعظم سادات سرآبادانی
انقلاب اسلامی؛ خاستگاه فرهنگی و نسیم هویت اسلامی

روایت رهبرانقلاب از دلایل و عناصر ماندگاری «انقلاب اسلامی» حاوی نکات قابل تأملی است که بهترین زمان برای بازخوانی و مرور آن‌ها ایام دهه فجر هر سال است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ - حسن شیخ‌ حائری: «نگاه کنید ببینید عناصر ماندگاری انقلاب چیست؟ آن عناصر را باید تک تکِ ما تامین کنیم. اینها تحلیل لازم دارد؛ تحلیل را شما جوانها بروید بکنید ... اینکه یک انقلاب بتواند بماند خیلی مهم است؛ البته اینها بحث های طولانی لازم دارد و جوان ها باید یک قدری بروند مطالعه کنند...»

نوزدهم دی ماه امسال بود که رهبر حکیم انقلاب، در دیدار مردم شریف قم و در خلال بیانات خود، به بحث عناصر ماندگاری انقلاب اشاره داشتند و همگان، بویژه جوانان را نیازمند مطالعه و داشتن تحلیل در این باره دانستند.

اکنون و در سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی و در ایام پیروزی شکوهمندش، شایسته است تا با مرور بیانات مدبّرانه معظم له درباره خصوصیات برجسته انقلاب فرهنگی اسلامی به عنوان یکی از بهترین راه‌ها برای فهم این حماسه، به شناختی اساسی و اصولی از این پدیده منحصر بفرد نظام بین‌الملل دست یابیم تا بر اساس آن بتوانیم تحلیلی جامع از این مسئله داشته باشیم.

باید گفت رئوس بیانات رهبر بصیر انقلاب درباره انقلاب اسلامی در سی سال اخیر، در شش سرفصل، قابل تلخیص است، شش سر فصلی که همگی به نوعی تابعی از فرهنگ است و قطعا همین خاستگاه فرهنگی انقلاب اسلامی است که باعث شده تا این انقلاب، نسبت به همه انقلاب های دنیا، متمایز باشد و ماندگاری بیابد:

یک. انقلاب اسلامی مبتنی بر اسلام، اخلاق و ارزش ها

معظم له در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶ در مجمع عمومی سازمان ملل و در برابر نمایندگان کشورهای مختلف جهان، انقلاب اسلامی را انقلابی مبتنی‌بر جهان‌بینی اسلامی و متکی به دین معرفی می‌کنند.

ایشان همچنین در این باره و در ۱۹ دی ۱۳۷۰ و در دیدار با مردم قم، «انسان سازی» را به عنوان اساس انقلاب اسلامی معرفی می فرمایند.

و اما خطبه‌های نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۷۹ هم فرصت دیگری است تا رهبر بصیر انقلاب، «ایمان» را در کنار «دینداری»، «عدالت»، «دوری از اسراف و تجمل» و «سلامت دینی و اخلاقی در سطح زمامداران» به عنوان ارزش هایی معرفی فرمایند که ملت ایران به دنبال آنهاست.

ایشان در ادامه همین خطبه ها، «رواج اخلاق فاضله»، «آزادی فکر و بیان» و «استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» را به عنوان ارزش های دیگر انقلاب اسلامی برجسته می سازند و بر دشمنی نکردن جناح های موجود در کشور تاکید کرده و می فرمایند: حکومت اسلامی حتی از مخالف خود نیز تا زمانی که توطئه نکرده باشد، دفاع خواهد کرد.

دو. رهبری حکیمانه و فقیهانه امام و استقامت ایشان

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیام بسیار مهم خود در اولین سالگرد ارتحال امام راحل در سال ۱۳۶۹، به نقش بی بدیل رهبر حکیم، فقیه، عبد صالح و الگوی مسلمانی در انقلاب اسلامی اشاره کرده و با توجه به مجاهدت مستمر ایشان می فرمایند: «در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسکِ میان تهی ... برچیده شده و اسلام قرآنی و محمدی ... و خلاصه اسلام کوبنده ی جباران و برپاکننده ی حکومت مستضعفان سر بر کشیده است...»

رهبر انقلاب در چهاردهمین روز خرداد ماه ۱۳۷۵ و در جمع زائران مرقد نورانی امام راحل عظیم الشان، حرکت امام را حرکتی الگوبرداری شده از حرکت امام حسین علیه السلام می خوانند که با استقامت همراه است: «ملت ایران! بدانید اگر امام شما استقامت به خرج نمی داد، شما امروز مرزهای ایرانِ بزرگ را نمی داشتید. دشمن، همین مرزها را می شکست و پای متجاوزش، در خاک شما باقی می ماند و مایه ی سرشکستگی ابدیِ ملت ایران بود. استقامت این مرد بود که نگذاشت...»

ایشان همچنین در خطبه های نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۷۹، حضور فقیه عادل زمان شناس را ضامن پیشرفت کشور در چارچوب ارزش ها بر می شمرند و در ۱۴ خرداد ۱۳۸۳ نیز در سالگرد ارتحال امام خمینی، پنج شاخص «در هم تنیدگی معنویت با سیاست»،«اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم»، «نگاه جهانی و بین المللی»، «تبیین مسئله ولایت فقیه» و «عدالت اجتماعی» را به عنوان مهم ترین شاخص های مکتب امام معرفی می فرمایند.

سه. استقلال، بیت الغزل انقلاب اسلامی

معظم له در همان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۳۶۶ و در ایام ریاست جمهوری خود، انقلاب اسلامی را انقلابی علیه رژیم وابسته به قدرت های سلطه گر می خوانند که به شرق و غرب اتکا ندارد و حتی پیامی آشکار هم به کشورهای مستضعف دارد: «پیام ما به جهان سوم آن است که تا نظام سلطه و وضع کنونی باقی است، در راه اتحاد میان خود بکوشند؛ این بهترین راه برای قوی شدن است.»

ایشان همچنین در همین سخنرانی، به برخی خصومت های آشکار انتقام آمیز دشمنان با انقلاب از جمله کودتا، جنگ تحمیلی، تروریسم و تلاش برای نفوذ در مدیریت های انقلاب و سازماندهی گروه های مخالف اشاره می فرمایند.

رهبری معظم انقلاب در پیام خود به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام راحل در دهم خرداد ۱۳۶۹ نیز به دو ویژگی مهم انقلاب اسلامی یعنی «دادن احساس شخصیت و عزت به مسلمانان» و همچنین «ورزش نسیم هویت اسلامی در کشورهای غیر مسلمان» اذعان می‌کنند و در چهاردهم مهرماه ۱۳۷۹ و در اجتماع عظیم مردم قم، شعار اصلی انقلاب را استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می‌خوانند و می‌فرمایند: «استقلال، بیت الغزل انقلاب اسلامی است... قانون اساسی ما تصریح می‌کند نه استقلال می‌تواند جلوی آزادی را بگیرد؛ نه آزادی می‌تواند جلوی استقلال را بگیرد و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است.»

چهار. مردمی بودن انقلاب و آزادی مردم در انقلاب

معظم له در دیدار ۱۹ دی ماه سال جاری با مردم قم به اهمیت انتخابات و رای مردم اشاره کرده و می فرمایند: «بیعت مردم با نظام، بیعت با پیامبر است ... مردم و مومنین از طریق همین بیعت به آرامش می رسند ... (نقل به مضمون).»

رهبرانقلاب همچنین در مناسبت های متعدد دیگر از جمله در همان نشست مجمع عمومی سازمان ملل یا در خطبه های مختلف نماز جمعه، صد در صد مردمی بودن انقلاب اسلامی را مکررا یادآور شده و بر حفظ این مسئله تاکید ورزیده اند؛ به طور مثال در نماز جمعه بیستم بهمن ماه ۱۳۶۸ می فرمایند: «استقلال کم نظیر و اظهار نظر آزادانه مردم در مسائل گوناگون، دو خصوصیت مهم جمهوری اسلامی است که آرزوی همه ملت هاست.»

پنج و شش. عمل به وظایف انقلابی در کنار بیشتر بودن رویش‌ها نسبت به ریزش ها

این دو اصطلاح کلیدی نیز در بیانات مکرر معظم له به چشم می خورد و باید این دو را نیز به عنوان خصوصیات و ویژگی‌های منحصر بفرد انقلاب اسلامی دانست که بر اساس آن‌ها، هر کس سعی می کند در هر جایگاهی، به وظیفه خود نسبت به انقلاب عمل کند و بر همین اساس است که همیشه رویش‌های انقلاب نسبت به ریزش‌های آن بیشتر بوده و نوعی زایندگی را در جریان انقلاب اسلامی پدید آورده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۴۲
اعظم سادات سرآبادانی
تلاوت قرآن ، پخش قرآن
کی از ادبهای تلاوت قرآن، گوش دادن و سکوت هنگام شنیدن آیات کلام الله است , دلیل سکوت هنگام تلاوت قرآن را از زبان آیت الله جوادی آملی بشنوید.

سکوت هنگام تلاوت قرآن کریم

وقتی کسی قرآن می‎خواند و یا از رادیو، ضبط صوت و دستگاه پخش قرآن پخش می‎شود، کسانی که صدای قرآن را می‎شنوند شایسته است به قرآن گوش فرا دارند و سکوت را رعایت کنند. زیرا این دستور خداوند است که در قرآن کریم آمده است:«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ».تلاوت قرآن

تلاوت قرآن

خیل عظیمی از افراد مشتاق به شرکت در جلسه اخلاق هفتگی آیت الله جوادی آملی ساعتی پیش از اذان ظهر و عصر با حضور در مسجد احمد آباد شهر دماوند به انتظار نشستند تا پس از اقامه فریضه ظهر و عصر به امامت ایشان در این جلسه از دروس اخلاق این مرجع تقلید بهره مند شوند.

تلاوت قرآن

آیت الله جوادی آملی

در این جلسه افرادی از پژوهشکده لیزر ایران، مدرسه علمی دارالسلام تهران، اعضای مجموعه فرهنگی امام صادق(ع)، اعضای اتحادیه های تشکل های قرآنی استان تهران، عده ای از مردم پاکدشت، تاکستان، ملارد و شهریار و اعضای قرارگاه ولی عصر(عج) حضور داشتند.

این جلسه پس از اقامه نماز توسط آیت الله جوادی آملی با قرائت دسته جمعی از آیات سوره آل عمران توسط طلاب حوزه علمیه دارالسلام تهران آغاز شد.

ایت الله جوادی آملی در طلیعه سخنرانی خود در این جلسه با اشاره به این تلاوت قرآن گفت:این محفل که به عطر قرآن کریم مطهر شد ثوابش به امام جواد(ع) اهدا می شود. و از همه کسانی که در پرورش این نهالها تلاش کردند خداوند به احسن وجه می پذیرد

تلاوت قران

علت سکوت هنگام تلاوت قران

ایشان در ادامه سخنان خود با اشاره علاقه امام صادق(ع( به پرورش طلاب و دانشجویان دانشگاهی اهل اعتکاف که به نظام خدمت می کنند، گفت:وجود مبارک حضرت یعقوب(ع) از فراغ یوسف(ع) به خدا پناهنده می شد اما امام صادق(ع) وقتی طلبه های مشتاق به تحصیل علم را می دیدند از تنهایی به خداوند پناه می برد و می فرمود ای کاش منصور می گذاشت مدرسه ای بسازم که خودم و این طلبه ها در آن یک حجره ای داشته باشیم و به تعلیم و تربیت آنها بپردازم.

* خطبه امام جواد(ع) د رمراسم عقدش برنامه ای برای زندگی است

آیت الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به اینکه وجود مبارک امام جواد(ع) در مراسم عقد خود خطبه ای ایراد فرمودند که اساس زندگی و جامعه را بر روی دین قرار داده است، افزود:حضرت در مراسم ازدواج، عقد ازدواج را خود خواندند و مهریه را نیز خودشان تعیین کردند.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه امام جواد(ع) در این خطبه فرمودند هر زنی مهریه ای دارد و ما هر چه داریم در راه خدا داده ایم، به پدر همسر خود فرمود:من مهریه دخترت را نسخه خطی مناجات حضرت امام رضا(ع) قرار می دهم.

آیت الله جوادی آملی وجود غده طلاق در خانواده ها را به علت سامان نیافتن زندگی بر مبنای دین دانست و با اشاره به مهریه همسر امام جواد(ع) افزود:خانه ای که مهریه زنش این باشد حضرت هادی از آن متولد می شود و طلاق در چنین خانه ای راه نمی یابد.

وی دراین باره افزود:اهل بیت فرموده اند هیچ خانه ای با طلاق ویران نشده است که بشود آن را به سادگی بازسازی کرد.

راه استجابت دعا التماس دعا گفتن به این و آن نیست

این مرجع تقلید در ادامه توصیه های اخلاقی خود با اشاره به موضوع دعا و اینکه دعا برای قلب شکسته است، گفت:هر کسی هر مشکلی دارد بداند که این ظرف شکسته برای خداست.

آیت الله جوادی آملی سپس افزود:خداوند فرموده است من در دو وقت میزبانم، یکی در ماه رمضان و دیگری در زمان حضور حاجیان در سرزمین وحی، اما اگر دلی شکسته باشد من میهمان آنم.

صاحب تفسیر تسنیم با اشاره به اینکه قلب شکسته متوجه به کسی است که ملکوت همه چیز در دست اوست، افزود:اگر به این و آن ناله کنیم و التماس دعا بگوییم راه نیست چرا که خداوند خودش در دل شکسته قرار دارد.

آیت الله جوادی آملی با اشاره به سخن خداوند در قرآن کریم که می فرمایند اکثر مومنین مشرکند، گفت:همین که می گوییم اگر فلانی نبود مشکل ما حل نمی شد و یا اینکه می گویند اول خدا دوم فلان شخص اینها شرک است مگر خدا دوم دارد.

وی سپس با اشاره به سیره افرادی همچون آیت الله سیدعلی قاضی در این رابطه افزود:مرحوم آقای قاضی وقتی میوه ای نزد ایشان می آورند می پرسید این چیست، می گفتند میوه، سپس می فرمود چه کسی آورده و نمی گفتند چه کسی داد چون معلوم است که چه کسی داده «مابکم من نعمة فمن الله».

چرا باید هنگام تلاوت قرآن ساکت باشیم؟

آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از مباحث اخلاقی خود با اشاره به فرموده امام جواد(ع) مبنی بر اینکه «حرف هر که را گوش می دهید و کتابش را می خوانید او را می پرستید»، افزود:امام جواد(ع) می فرمایند در برابر حق ساکت باشید پس هنگام خواندن قرآن باید ساکت باشیم.

وی با اشاره به اینکه عترت هم معادل قرآن هستند و کسانی که در محضر ایشان حضور داشتند ساکت می نشستند، افزود:البته روایت به علت قوت و ضعفش معادل قرآن نیست بلکه خود امام معادل آن است.

این مرجع تقلید همچنین با اشاره به اینکه در کار خیر هم سرعت و هم عجله خوب است، گفت:در سایر کارها عجله بد است چون هر کاری وقتی دارد اما کار خیر که وقتی ندارد که در آن عجله نکنیم، لذا فرمود الجنوب الصلاة.

آیت الله جوادی آملی با اشاره به اینکه میدان کار خیر به اندازه آسمان و زمین است، افزود:در چنین میدان وسیعی اگر هم سرعت به خرج دهیم اتفاقی نمی افتد و شما به این سرعت هم اکتفا نکنید بلکه از یکدیگر سبقت بگیرید و بعد از آن احساس مسئولیت کنید و بگویید «وجعلنا للمتقین اماما».

این استاد اخلاق با اشاره به اینکه اگر کسی به جایی رسید که بزرگان و پرهیزکاران جامعه به دنبال او باشند این مقام بالایی است و چنین فردی نه خودش و نه دیگری را می بیند بلکه خدا را می بیند و مزاحمتی هم برای کسی ندارد.

این مرجع تقلید در پایان افزود:طلبه ها همین را از خدا بخواهند آن وقت خواهید دید که در این اینها مراجع، متکلمین و حکمای آینده درمی آیند.

این دیدار پرشور مردمی با آیت الله جوادی آملی با همراهی مردم از مسجد تا منزل ایشان پایان یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۰۲
اعظم سادات سرآبادانی

قرآن چند بار بر پیامبر اکرم نازل شده است ؟

قرآن چند بار بر پیامبر اکرم نازل شده است
قرآن چند بار بر پیامبر اکرم نازل شده است

 

⭕️ قرآن چند بار بر پیامبر اکرم نازل شده است ؟

 

 

? حتما در سوره مبارکه «قدر» دیده‌اید که خداوند می‌فرماید که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. خب این آیه نشان می‌دهد که قرآن کریم به‌صورت دفعی در شب مبارک قدر نازل شده است. از سوی دیگر،  تاریخ مسلم و شأن نزول آیات، نشانگر آن است که قرآن به‌صورت تدریجی و طی ۲۳سال نازل شده است و در خود قرآن نیز آیاتی بر نزول تدریجی اجزای آن تصریح دارند.

 

خداوند در آیه کریمه‌ای فرموده است:«قرآن را متفرق نازل کردیم تا تو آن را به‌تدریج دریافت و به‌تدریج بر مردم تلاوت کنی» و در آیه کریمه دیگری، اعتراض کافران را بیان می‌فرماید که می‌گفتند چرا قرآن بر تو،  مانند تورات موسی،  یکباره نازل نشده است؟ خداوند متعال در جواب این اعتراض، خطاب به رسول اکرم(ص) آیه‌ای نازل می‌کند و می‌فرماید: «نزول تدریجی قرآن،  برای تثبیت قلب تو است.» بنابراین، ظاهر آیات قرآنی در مسئله کیفیت نزول قرآن،  متفاوت است؛ برخی از آنها بر نزول دفعی و یکباره قرآن و برخی دیگر بر نزول تدریجی و در طول زمان رسالت آن حضرت دلالت دارند.

 

? این معنا از نظر قرآن شناسی مسلم است که هرگز اختلاف و تعارضی بین آیات کریمه قرآن وجود ندارد. در حقیقت باید گفت که قرآن کریم ۲نزول داشته که یکی به‌صورت دفعی انجام گرفته است و دیگری به‌صورت تدریجی، و هر دسته از آیات مورد اشاره نیز دلالت بر یکی از این دو گونه نزول دارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۱۷:۳۳
اعظم سادات سرآبادانی


کمک خواستن، حاجت،دعا
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ ‏هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ «یوسف آیات 97 و 98‏» ؛ «گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما ‏خطاکار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم که او، ‏همانا آمرزنده مهربان است»‏
پرسش:

چرا براى درخواست حاجت، به سراغ واسطه مى رویم؟ برخى به شیعیان اتهام مى ‏زنند که رفتن به زیارت‏گاه ‏ها و یا حاجت خواستن از امامان: به معناى عبادت آنها و شرک است؛ چه پاسخى مى ‏توانیم به آنها بدهیم؟

پاسخ:

براساس آیات قرآنى، توحید و شرک، داراى معیارهاى روشنى هستند.

«توحید» در لغت، به معناى یکتا دانستن است و هنگامى که بر خداوند اطلاق مى شود، به معناى اعتقاد به وحدانیت و یکى بودن اوست.

«شرک» در لغت، به معناى همتا دانستن در چیزى است و «شریک»، همان همتا و همتراز است. شرک در اصطلاح، به معناى شریک قرار دادن براى خدا در حاکمیت و ربوبیت است و حقیقت آن، این است که کسى را همتاى خدا و هم تراز او در خالقیت، مالکیت، ربوبیت و عبادت بدانیم و این، همان شرک عظیم است.[1] قرآن مى فرماید: (أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)[2]؛ «از هر معبودى جز خدا، بپرهیزند». مهم ترین انگاره در این جا، این است که چه عملى نشانه توحید و چه عملى شرک است؛ تا نتوان به راحتى به کسى اتهام شرک زد و یا عمل او را خارج از دایره توحید دانست.

توحید در عبادت و زیارت

برخى به شیعیان اتهام مى زنند که نماز شما در زیارتگاه هاى امامان (علیهم السلام) و یا حاجت خواستن از آنها، به معناى عبادت آنها و شرک است؛ در حالى که شیعیان در زیارت گاه ها به دو صورت زیر نیت مى کنند:

یک. نماز را براى خداوند و به نیت تقرب به خدا مى خوانند و ثواب آن را به روح امامان: هدیه مى کنند.

دو. به نیابت از امامان:، نماز مى خوانند و براى خداوند، رکوع و سجود به جا مى آورند.

در این باره باید دانست که: «عبادت» در اصطلاح قرآن و حدیث، ارکان خاصى دارد که با بودن آنها، عبادت اصطلاحى تحقق مى یابد و بدون آنها، تنها مطلق خضوع محقق مى شود. آن ارکان عبارتند از:

1- انجام فعلى که گویاى خضوع و تذلّل باشد.

2- عقیده و انگیزه خاصى که انسان را به عبادت و خضوع نسبت به شخص واداشته است؛ مانند:

الف) اعتقاد به الوهیت کسى که براى او خضوع کرده است؛

خداوند متعال درباره مشرکان مى فرماید: (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ)[3]؛ «آنان که با خداى یکتا، خدایى دیگر گرفتند، به زودى خواهند دانست که در چه جهل و اشتباهى بوده اند و با چه شقاوت و عذابى، محشور مى شوند».

همچنین در جاى دیگرى مى فرماید: (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا)[4]؛ «و مشرکان خداى یگانه را ترک گفته، براى احترام و عزت دنیوى، خدایان باطل را برگرفتند».

از این دو آیه و آیات دیگر، استفاده مى شود که رکن عبادت غیرخدا و شرک، اعتقاد به الوهیت غیرخداوند است؛ در حالى که شیعیان، امامان: را بنده خدا  مى دانند و معتقدند: «لا حول ولا قوة الا باللَّه»، «ولا مؤثر فى الوجود الا للَّه»؛ همه اراده ها مسخر اراده و توان حق تعالى است و همه امامان و پیامبران:،

مستقل از اراده و خواست خداوند، هیچند و تمام قدرت و ارزششان، به واسطه اتصال به آن منبع لایزال است و بندگى و اطاعت آن عزیزان نسبت به خداوند، موجب شده که خداوند به آنها معجزات و کرامات فراوانى عطا نماید.

ب) اعتقاد به ربوبیت کسى که بر او خضوع کرده است؛

خداوند متعال مى فرماید: (یا بَنِی إِسْرائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ)[5]؛ «اى بنى اسراییل! خدایى را که آفریننده من و شماست، بپرستید».

همچنین در جایى دیگر مى فرماید: (إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ)[6]؛ «همانا پروردگار من و شما، خداست؛ بپرستید او را که همین است راه راست».

از این دسته آیات نیز استفاده مى شود که یکى از ارکان عبادت غیرخدا و شرک، اعتقاد به ربوبیت استقلالى غیرخداوند است؛ در حالى که شیعیان احترام و خضوعى که در برابر امامان: دارند، به این عنوان است که آنها بندگان خوب خدا و اولیاى الهى هستند و براى آنها، جدا از ربوبیت و اراده الهى، هیچ نقش و جایگاهى را قبول ندارند.

بر این اساس، «حقیقت شرک» آن است که کسى را همتاى خدا و همتراز او در خالقیت، مالکیت، ربوبیت و عبادت بدانیم؛ ولى اگر بگوییم:

حضرت مسیح (علیه السلام)، بیماران غیرقابل علاج را به اذن خدا شفا مى داد و مردگان را به اذن خدا زنده مى کرد و با علمى که از ناحیه خداوند کسب کرده بود،

از مسائل پنهانى و غیب خبر مى داد، نه به راه شرک رفته ایم و نه سخنى به گزاف گفته ایم.

قرآن درباره مسیح مى فرماید: « [او را به عنوان ] رسول و فرستاده، به سوى بنى اسراییل [قرار دادیم که به آنها بگوید:] من نشانه اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ام. من از گِل، چیزى به شکل پرنده مى سازم؛ سپس در آن مى دمم و به فرمان خدا، پرنده اى مى گردد و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص را بهبود مى بخشم و مردگان را به اذن خدا، زنده مى کنم و از آن چه مى خورید و در خانه هاى خود ذخیره مى کنید، به شما خبر مى دهم. به یقین در اینها معجزه اى براى شماست؛ اگر ایمان داشته باشید».[7]بنابراین، اگر از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) و بعضى از بندگان صالح خدا، همچون اهل بیت (علیهم السلام) چنین امورى را به همین صورت، یعنى «به اذن خدا» تقاضا کنیم، نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید است؛ زیرا ما  هرگز آنها را همتراز و هم ردیف و شریک خدا و مستقل در تأثیر قرار نداده ایم؛ بلکه بندگانى سر بر فرمان او و مجرى اوامر او دانسته ایم.

اصولًا این سؤال مطرح است که خدایى که تواناى مطلق است، (إِنَّ اللَّهَ عَلى  کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ)[8]، آیا نمى تواند قدرت و اختیارات ویژه اى به برخى از بندگان خاصش عطا نماید که آنها به اذن او اعمال کنند؟ تا این امر، موجب توجه مردم به آن سفیران هدایت شود و راه خدا، روشن شود و رهبران فرزانه، در جامعه اسلامى معرفى شوند.

با این سخن، پاسخ سؤال دوم که چرا براى درخواست حاجت به سراغ واسطه مى رویم، معلوم مى شود.

از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که انسان ها براى توبه و بهره مندى از آمرزش الهى و یا حاجت خواستن، سه وضعیت مى توانند داشته باشند؛

1- توبه به درگاه الهى و حاجت خواستن، به طور مستقیم توسط خود شخص گناهکار و یا نیازمند انجام گیرد؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم:

(فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى  أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ)[9]؛ «و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد».

2- علاوه بر این که انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهى توبه کنند و حاجت بخواهند، پیامبران یا اولیاى الهى نیز براى آنها طلب آمرزش و یا طلب  حاجت کنند؛ چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً)[10]؛ «و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر [نیز] براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان مى یافتند».

بدیهى است در این صورت، بندگان خدا از آمرزش و لطف بیشتر خداوند، بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعاى خودشان، از دعاى اولیاى الهى نیز کمک مى گیرند.

3- گاهى به جهت شدت تواضع و یا به جهت شدت خطا، انسان هاى گناهکار و یا نیازمند، ترجیح مى دهند تنها به وسیله پیامبران و اولیاى الهى از خداوند، طلب آمرزش و یا طلب حاجت کنند؛ چنان که برادران حضرت یوسف (علیه السلام) به جهت شدت خطاى خود به حضرت یعقوب (علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند: (قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ. قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)[11]؛ «گفتند: اى پدر! براى گناهان ما، آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است».

علاوه بر آمرزش در آخرت، گاهى براى رفع عذاب دنیا نیز مى توان اولیاى الهى را واسطه قرار داد؛ چنان که درباره قوم حضرت موسى (علیه السلام) مى خوانیم:

(وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا یا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ ...)[12]؛ «و هنگامى که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: اى موسى! پروردگارت را به عهدى که نزد تو دارد، براى ما بخوان. اگر این عذاب را از ما برطرف کنى، حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنى اسراییل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت».

بنا بر آن چه گفته شد، هر سه روش طلب آمرزش و طلب حاجت، از سوى خداوند و آیات قرآنى تأیید شده اند و واسطه قرار دادن اولیا، به هیچ وجه، شرک نیست و منافاتى با درخواست مستقیم از خدا ندارد؛ بلکه اگر آدمى از وساطت اولیاى الهى بهره مند شود، از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.

شگفت آن که چگونه برخى از فرقه هاى مسلمان نما، از واژه شرک که معناى روشنى دارد، برداشت هاى نادرست و ناروایى کرده، هرگونه درخواست از بندگان صالح خدا را-/ که جز به اذن خدا کارى نمى کنند-/ شرک دانسته اند؛ آن هم مطلبى برخلاف صریح قرآن! تمام اشتباهات اینان، از آن جا ناشى مى شود که آیات قرآن را در کنار هم قرار نداده اند؛ تا مفهوم واقعى آنها روشن شود؛ بلکه با پیش داورى، برداشت ناقص و نادرستى از آیات کرده اند.

پی نوشت ها:

[1]. ر. ک: لسان ‏العرب، ماده شرک؛ مفردات راغب، ماده شرک.

[2]. نحل ( 16)، آیه 36.

[3]. حجر ( 15)، آیه 96.

[4]. مریم ( 19)، آیه 81.

[5]. مائده ( 5)، آیه 72.

[6]. آل عمران ( 3)، آیه 51.

[7]. همان، آیه 49.

[8]. آل عمران ( 3)، آیه 49.

[9]. قصص ( 28)، آیه 67.

[10]. نساء ( 4)، آیه 64.

[11]. یوسف ( 12)، آیه 97 و 98.

[12]. اعراف ( 7)، آیه 134.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۲۰:۱۰
اعظم سادات سرآبادانی


در آیات متعددی از قرآن کریم به مباحث علمی اشاره شده است. از آنجا که برخی از این اشارات علمی در زمان نزول قرآن کشف نشده بود و بشر قرن‌ها بعد به بخشی از آنها پی برد، طرح این مطالب علمی در قرآن، اخبار غیبی و اعجاز علمی این کتاب آسمانی محسوب می‌شود.

بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه

بخش اول

چکیده

در آیات متعددی از قرآن کریم به مباحث علمی اشاره شده است. از آنجا که برخی از این اشارات علمی در زمان نزول قرآن کشف نشده بود و بشر قرن‌ها بعد به بخشی از آنها پی برد، طرح این مطالب علمی در قرآن، اخبار غیبی و اعجاز علمی این کتاب آسمانی محسوب می‌شود. در تفسیر نمونه ذیل آیات علمی قرآن، اکتشافات و علوم روز مورد توجه بوده و اعجازهای علمی آن‌ها مشخص گردیده است.

در این مقاله آیاتی که در تفسیر نمونه سخن از اعجاز علمی آنها به میان آمده است، گردآوری و در پاره ای از موارد تحلیل شده است. این موارد 14 موضوع است که عبارتند از: تزیین آسمان با ستارگان؛ جایگاه و مسیر مشخص ستارگان؛ حرکت دورانی و جریانی خورشید؛ حرکت زمین؛ قانون جاذبه؛ آماده شدن زمین برای زراعت به وسیله باران؛ زوجیت در گیاهان؛ رستاخیز انرژی‌ها؛ تشکیل تمام اجسام از اتم؛ زندگی اجتماعی زنبور عسل؛ آفرینش انسان از علق؛ شکل گیری استخوان ها در جنین؛ رقیق تر بودن هوا در ارتفاعات و بریدگی میان رشته کوه‌ها.

کلید واژه‌ها: قرآن، تفسیر نمونه، اعجاز، علم، اعجاز علمی قرآن.

مقدمه

اعجاز علمی از مهم‌ترین ابعاد اعجاز قرآن در عصر حاضر است. تفسیر ارزشمند «نمونه» نوشته مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و همکاران از جمله تفاسیری است که نسبت به اعجاز علمی قرآن کریم رویکردی مثبت و متعادل دارد. شیوه این تفسیر استخدام علوم در فهم، تفسیر و بیان اعجاز علمی قرآن است و تلاش کرده است تا از علوم قطعی در این راستا استفاده کند نه اینکه نظریه‌های اثبات نشده را بر قرآن تحمیل نماید.

مؤلف محترم در تفسیر آیه شریفه ذلِکَ الْکِتَابُ لاَرَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ (بقره/ 2) می‌نویسد: «جالب اینکه گذشت زمان نه تنها طراوت قرآن را نمی‏کاهد، بلکه با پیشرفت علوم و برداشته شدن پرده از روی اسرار کائنات، حقائق قرآن روشن‌تر می‏گردد و هر قدر علم به سوی تکامل پیش می‏رود، درخشش این آیات بیشتر می‏شود. این یک ادعا نیست، واقعیتی است که به خواست خدا در لابه‌لای همین کتاب تفسیر به آن پی خواهیم برد» (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1/ 66).

هم‌چنین ذیل تفسیر آیه 89 از سوره مبارکه اسراء می‌نویسد: «این آیه در واقع، بیان یکی از جنبه‏های اعجاز قرآن یعنی جامعیت آن است. به راستی این تنوع محتویات قرآن، آن هم از انسانی درس نخوانده عجیب است؛ چرا که در این کتاب آسمانی، هم دلایل متین عقلی با ریزه‏کاری‌های مخصوصش در زمینه عقاید آمده و هم بیان احکام متین و استوار بر اساس نیازمندی‌های بشر در همه زمینه‏ها. هم بحث‌های تاریخی قرآن در نوع خود بی‌نظیر، هیجان‏انگیز، بیدارگر، دلچسب، تکان‏دهنده و خالی از هر گونه خرافه است و هم مباحث اخلاقیش که با دل‌های آماده همان کار را می‏کند که باران بهار با زمین‌های مرده! مسائل علمی که در قرآن مطرح شده، پرده از روی حقایقی بر می‏دارد که حداقل در آن زمان برای هیچ دانشمندی شناخته نشده بود» (همان، 12/ 276).

هم‌چنین در جای دیگر تفسیر نمونه بیان می‌دارد: «می‏دانیم قرآن یک کتاب علوم طبیعی نیست، بلکه یک کتاب انسان‌سازی است و بنابر‌این، نباید انتظار داشت که جزئیات این علوم از قبیل مسائل مربوط به تکامل، تشریح، جنین‏شناسی، گیاه‏شناسی و مانند آن در قرآن مطرح شود، ولی این مانع از آن نخواهد بود که به تناسب بحث‌های تربیتی اشارة کوتاهی به قسمت‌هایی از این علوم در قرآن بشود» (همان، 11/ 81). با توجه به این رویکرد، به بررسی موارد چهارده‌گانه‌ای از اعجاز علمی که در این تفسیر بیان شده، می‌پردازیم.

1ـ تزیین آسمان با ستارگان

إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ (الصافات‏/ 6)؛ «در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیّارات آراستیم».

نکتة علمی

خدای متعال در آیه فوق می‏فرماید: «آسمان پایین را با کواکب تزیین کردیم»، در حالی که فرضیه‏ای که در آن زمان بر افکار و دانشمندان حاکم بود می‏گفت فقط آسمان بالا (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلمیوس) آسمان ستارگان ثوابت است.

ولی چنان که می‏دانیم، بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قــرآن از فرضیة نادرست مشهور آن زمان، خود معجزه زنده‌ای از این کتاب آسمانی است (همان، 19/17).نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان به خاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار وا می‏دارد و این با تعبیر «السماء الدنیا»؛ (آسمان پایین) بسیار مناسب است، اما در بیرون جو زمین، ستارگان حالت زیبای چشمک زنی را ندارند.

2ـ جایگاه و مسیر مشخص ستارگان

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ (واقعه/ 75 و 76)؛ «و به جایگاه ستارگان، سوگند یاد مى‏کنم! و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانید!».

نکتة علمی

امروزه برای ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصی دارد و مســیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین می‏شود، بسیار دقیق و حساب شده است. سرعت سیر هر کدام از آنها با برنامه معینی انجام می‏پذیرد. این مسأله گرچه در کرات دور دست دقیقاً قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل می‏دهد، دقیقاً مورد بررسی قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدری دقیق و حساب شده است که انسان را به شگفتی وا می‏دارد.

هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یک هزار میلیون ستاره وجود دارد و در جهان، کهکشان‌های زیادی موجود است که هر کدام مسیر خاصی دارد، به اهمیت این سوگند قرآن بیشتر پی می‌بریم. هم‌چنین دانشمندان فلکی معتقدند این ستارگان که تعداد آنها بیش از میلیاردها عدد است، فقط قسمتی از آنها را با چشم غیر‌مسلح می‌‏توان دید و قسمت بسیار بیشتری را جز با تلسکوب‌ها نمی‌توان دید. حتی قسمتی از آنها با تلسکوب هم دیده‌شدنی نیست، بلکه فقط با وسائل خاصی می‌‏توان از آنها عکس‌برداری کرد و همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند و هیچ احتمال نیز وجود ندارد که یکی از آنها در حوزة جاذبه ستاره دیگری قرار گیرد یا با ستاره دیگری تصادف کند.

در واقع، چنین تصادفی همانند این است که فرض کنیم یک کشتی اقیانوس‏پیما در دریای مدیترانه با کشتی دیگری در اقیانوس کبیر تصادف کند، در حالی که هر دو کشتی به یکسو و با سرعت واحدی در حرکتند. چنین احتمالی اگر محال نباشد، لااقل بعید است. با توجه به این اکتشافات علمی از وضع ستارگان اهمیت سوگند بالا بیشتر روشن می‏گردد؛ از این‌رو، آیه بعد می‌‏افزاید: وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ (واقعه/ 76)؛ «و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانید!».

این آیه به خوبی گواهی می‏دهد که علم و دانش بشر در آن زمان این حقیقت را به طور کامل درک نکرده بود و این خود که در عصری که شاید هنوز عده‏ای می‌‏پنداشتند ستارگان میخ‌های نقره‏ای هستند که بر سقف آسمان کوبیده شده‏اند، یک اعجاز علمی قرآن به شمار می‌‏رود. یک چنین بیانی، آن هم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی بود، محال است از یک انسان عادی صادر شود (همان، ‏23/ 265).

3ـ حرکت دورانی و جریانی خورشید

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَااللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِوَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (یس/ 38ـ40)؛ «و خورشید که تا قرارگاهش روان است؛ این اندازه‏گیرى (خداى) شکست‏ناپذیر داناست * و ماه را برایش منزلگاه‏هایى قرار دادیم، تا این‏که هم‏چون شاخک دیرینه [قوسى شکلِ زرد رنگ‏] برگردد * نه خورشید برایش سزاوار است که ماه را دریابد، و نه شب بر روز پیشى گیرنده است؛ در حالى که هریک در مدارى شناورند».

نکتة علمی

آن روز که این آیات نازل شد، فرضیه هیأت بطلمیوس با قدرت هر چه تمام بر محافل علمی حاکم بود. طبق این فرضیه، اجرام آسمانی به خودی خود گردشی نداشتند، بلکه در دل افلاک که اجسامی بلورین و همچون طبقات پوست پیاز روی هم متراکم بودند، میخکوب شده بودند و حرکت آنها تابع حرکت افلاکشان بود.

بنا‌بر‌این، در آن روز نه شناور بودن خورشید مفهومی داشت و نه حرکت طولی و جریانی آن، اما بعد از فرو ریختن پایه‏های فرضیة بطلمیوس در پرتو کشفیات قرون اخیر و آزاد شدن اجرام آسمانی از قید و بند افلاک بلورین، این نظریه قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی‏حرکت است و تمام منظومه شمسی پروانه‏وار به گرد آن می‌‏چرخند.

در اینجا باز مفهوم تعبیرات آیات فوق که حرکت طولی و دورانی را به خورشید نسبت می‌‏داد، روشن نبود تا اینکه باز علـم به پیشرفت خود ادامـه داد و حرکت‌هایی برای خـورشید ثابت شد حرکت‌هایی از قبیل:

1ـ حرکت وضعی آن به دور خودش؛ 2ـ حرکت طولی آن همراه منظومه شمسی به سوی نقطه مشخصی از آسمان؛3ـ حرکت دورانی آن همراه مجموعه کهکشانی که جزیی از آن است.و بدین ترتیب، یک معجزه دیگر علمی برای قرآن به اثبات رسید.برای روشن‌تر شدن این مسأله، قسمتی از بحثی را که در یکی از دایرة‌المعارف‌ها پیرامون حرکت خورشید آمده است، در اینجا می‏آوریم.

خورشید دارای حرکات ظاهری (حرکت یومی و حرکت سالیانه) و حرکات واقعی است. خورشید در حرکت یومی و حرکت ظاهری کره آسمان شرکت دارد. در نیمکره ما از مشرق طلوع می‏کند، در طرف جنوب از نصف النهار محل می‏گذرد و در مغرب غروب می‏نماید. عبور آن از نصف النهار (ظهر حقیقی) را مشخص می‏سازد. خورشید، حرکت (ظاهری) سالیانه‏ای به دور زمین نیز دارد که هر روز آن را نزدیک یک درجه از مغرب به طرف مشرق می‏برد. در این حرکت، خورشید سالی یک‌بار از مقابل برج‌ها می‏گذرد. مدار این حرکت در صفحه دائرة البروج واقع است. این حرکت در تاریخ نجوم اهمیت فراوان داشته است، اعتدالین و انقلاب و میل کلی مربوط به آن، و سال شمسی مبتنی بر آن است.

علاوه بر این، حرکات ظاهری حرکت دورانی کهکشان، خورشید را با سرعت حدود یک میلیون و یکصد و سی هزار کیلومتر در ساعت در فضا می‏گرداند، اما در داخل کهکشان ثابت نیست بلکه با سرعتی قریب هفتاد و دو هزار و چهارصد کیلومتر در ساعت! به جانب صورت فلکی حرکت می‏کند و اینکه ما از این حرکت سریع خورشید در فضا بی‌‏خبریم، به سبب دوری اجرام فلکی است که مأخذ تشخیص این حرکت وضعی خاص نیز هست. دوره حرکت وضعی خورشید در استوای آن حدود بیست و پنج شبانه روز می‌باشد (همان، ‏18/ 388).

بررسی

درباره انطباق حرکت‌های خورشید با آیات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است:

نکته اول ـ سه احتمال در کلمه «مستقر» وجود دارد؛ مصدر میمی اسم مکان و اسم زمان. هم‌چنین چند احتمال در معنای لام در «لمستقر» وجود دارد؛ به معنی «الی»، «فی» و به معنی غایت. هم‌چنین در مورد کلمه «جریان» چهار احتمال وجود دارد؛ حرکت انتقالی طولی، حرکت وضعی، ادامه حیات زمانی و حرکت درونی خورشید. با ترکیب این احتمالات با یکدیگر 36 احتمال در معنای آیه متصور است که ممکن است همه این احتمالات مراد آیه باشد.

پس این احتمال هم وجود دارد که جریان (حرکت) دیگری هم برای خورشید وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده باشد و آن هم مراد باشد؛ از این‌رو، نمی‌توان به طور قطعی گفت که مقصود آیه یکی از این احتمالات است و دیگر احتمالات شناخته شده یا کشف نشده را نفی کرد. البته ظاهر آیات 37ـ40 سوره یس، همان معنای حرکت دورانی خورشید در یک مدار ثابت است که با واژه «یسبحون» در ذیل آیه تأیید می‌شود.

نکته دوم ـ حرکت انتقالی خورشید به طرف یک مکان نامعلوم را می‌توان از کلمه «لمستقر» استفاده کرد، اما تعیین این مکان (‌ستاره وگا یا...) یا تحمیل آن بر آیه قرآن صحیح به نظر نمی‌رسد؛ چرا که تعیین قطعی این مکان مشخص نیست؛ لذا نمی‌توان مکان‌های حدسی را به قرآن نسبت داد.

  نکته سوم ـ اشارات صریح قرآن به حرکت خورشید ـ هر کدام از معانی حرکت و جریان را که در نظر بگیریم ـ از مطالب علمی قرآن و نوعی رازگویی است؛ چون قرآن کریم در زمانی سخن از مدار (فلک) خورشید و جریان و حرکت واقعی آن گفته که هیأت بطلمیوسی فقط همین حرکت کاذب را به رسمیت می‌شناخت و این مطلب، عظمت علمی قرآن و آورنده آن، یعنی پیامبر اکرم(ص) را نشان می‌دهد.

نکته چهارم ـ در مورد اینکه آیا این اشارات علـمی قـــرآن اعجاز علمـی آن را اثبات می‌کند یا خیر، می‌توان تفصیل قایل شد؛ بدین معنی که بگوییم بخشی از این حرکت‌ها قبلاً توسط کتاب مقدس گزارش نشده بود، بلکه توسط قرآن و بر خلاف هیأت بطلمیوسی بیان شده است، پس اعجاز علمی قرآن است. آنچه کتاب مقدس از آن خبر داده، همان جمله‌ای است که می‌گوید: و «خورشید» مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی می‌کند» (کتاب مقدس، کتاب مزامیر، 19/ 5).

از این جمله فقط حرکت انتقالی دورانی خورشید استفاده می‌شود؛ چون پهلوانان در میادین به طرف جلو و به صورت دورانی می‌دوند. اما حرکت‌های دیگر مثل حرکت انتقالی طولی، حرکت وضعی، حرکت زمانی و حرکت دورانی خورشید از ابتکارات قرآن است که اعجاز علمی آن را ثابت می‌کند (رضایی اصفهانی، پژوهشی دراعجاز علمی قرآن، 1/ 169).

4ـ حرکت زمین

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/ 88)؛ «کوه‌ها را می‏بینی و آنها را ساکن و جامد می‏پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکتند. این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده است. او از کارهایی که شما انجام می‏دهید، آگاه است».

نکتة علمی

قرآن در این آیه به مسأله مبدأ و معاد و نشانه‏های قدرت و عظمت خداوند در عالم هستی و هم‌چنین حوادث رستاخیز پرداخته است. بسیاری از مفسران معتقدند این آیه به حوادث آستانه رستاخیز اشاره دارد؛ چرا که می‏دانیم در پایان این جهان و آغاز جهان دیگر، زلزله‏ها، انفجارها و دگرگونی‌های عظیم واقع می‏شود و کوه‌ها از هم متلاشی می‏گردند. این نکته در بسیاری از سوره‏های آخر قرآن صریحاً آمده است.

قرار گرفتن این آیه در میان آیات رستاخیز، دلیل و گواه این تفسیر است، ولی قراین فراوانی در آیه وجود دارد که تفسیر دیگری را تأیید می‏کند و آن اینکه آیه فوق از قبیل آیات توحید و نشانه‏های عظمت خداوند در همین دنیاست و به حرکت کره زمین که برای ما محسوس نیست، اشاره می‏کند. در توضیح این تفسیر، مطالب زیر جالب توجه است:

1. آیه می‏گوید: گمان می‏کنی کوه‌ها جامد و ساکنند، در حالی که همچون ابر در حرکتند. معلوم است این تعبیر با حوادث آغاز رستاخیز سازگار نیست؛ چرا که این حوادث به قدری آشکار است که به تعبیر قرآن از مشاهده آنها مادران کودکان شیرخوار خود را فراموش می‏کنند و زنان باردار سقط جنین می‏نمایند و مردم از شدت وحشت همچون مستانند، در حالی که مست نیستند.

2. تشبیه به حرکت ابرها متناسب حرکات یکنواخت و نرم و بدون سر و صداست نه انفجارهای عظیمی که صدای رعد‌آسایش، گوش‌ها را کر می‏کند.3. تعبیر بالا نشان می‏دهد، در عین اینکه کوه‌ها ظاهراً ساکنند، در واقع، در همان حال به سرعت حرکت می‏کنند؛ یعنی آیه دو حالت از یک شیء را در آن واحد بیان می‏کند.4. تعبیر به اتقان که به معنی منظم ساختن و محکم نمودن است نیز تناسب با زمان برقراری نظام جهان دارد، نه زمانی که این نظام فرو می‏ریزد و متلاشی و ویران می‏گردد.

5. جمله إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ مخصوصاً با توجه به اینکه «تفعلون» فعل مضارع است، نشان می‏دهد که مربوط به این دنیاست؛ چرا که می‏گوید: او از اعمالی که شما در حال و آینده انجام می‏دهید با خبر است؛ لذا اگر مربوط به پایان این جهان بود، می‏بایست گفته شود «ما فعلتـم» (کاری که انجام دادید). از مجموع این قراین دقیقاً چنین استفاده می‏شود که این آیه یکی دیگر از عجایب آفرینش را بیان می‏کند.

نتیجه‏ای که از تفسیر آیه می‏گیریم، این است که این کوه‌ها که ما آنها را ساکن می‏پنداریم، با سرعت زیاد در حرکتند. مسلّماً حرکت کوه‌ها بدون حرکت زمین‌های دیگر که به آنها متصل است، معنی ندارد و به این ترتیب معنی آیه چنین می‏شود که زمین با سرعت حرکت می‏کند، همچون حرکت ابرها. طبق محاسبات دانشمندان امروز سرعت سیر حرکت زمین به دور خود نزدیک به 30 کیلومتر در هر دقیقه است و سرعت سیر آن در حرکت انتقالی به دور آفتاب از این هم بیشتر است.

اینکه چرا قرآن کوه‌ها را مرکز بحث قرار داده، شاید بدین جهت است که کوه‌ها از نظر سنگینی و وزن و پا بر جایی ضرب‏المثل‌اند و برای تشریح قدرت خداوند نمونه خوبی هستند؛ زیرا آنجا که کوه‌ها با این عظمت و سنگینی به فرمان خدا (همراه زمین) حرکت کنند، قدرت او بر هر چیز به ثبوت می‏رسد.

به هر حال، آیه مورد نظر از معجزات علمی قرآن است؛ زیرا می‏دانیم نخستین دانشمندانی که حرکت کره زمین را کشف کردند، گالیله ایتالیایی و کپرنیک لهستانی بودند که در اواخر قرن 16 و اوائل قرن 17 م. این عقیده را برملا کردند، هر چند ارباب کلیسا به شدت آنها را محکوم کرده، تحت فشار گذاشتند. با این حال می‌بینیم که قرآن مجید حدود یک‌هزار سال قبل از آن دو، پرده از روی این حقیقت برداشت و حرکت زمین را به صورت فوق به عنوان یک نشانه توحید مطرح ساخت (همان، ‏15/ 563).

بررسی

در مورد حرکت زمین چند نکته لازم است که بیان شود.

نکته اول ـ به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که حرکت زمین اجمالاً مورد پذیرش قرآن کریم بوده است؛ هر چند این آیات به حرکت‌های متفاوت زمین اشاره می‌کند و تنها یک حرکت خاص را در نظر ندارد.

نکته دوم ـ تعبیرات قرآن و اشارات علمی آن به حرکت زمین، بر خلاف هیأت بطلمیوسی حاکم بر فضای علمی زمان نزول قرآن است؛ چرا که در هیأت بطلمیوسی زمین را ساکن و مرکز جهان می‌دانستند، اما قرآن سخن از حرکت آن گفته است و این یکی از مطالب علمی حق و صادق قرآن بود که حدود 9 قرن بعد از نزول آن توسط امثال کپرنیک به اثبات رسید و این گونه عظمت قرآن و پیامبر(ص) را اثبات می‌کند.

نکته سوم ـ خبر دادن قرآن از حرکت زمین، هر چند که عظمت قرآن را می‌رساند، اعجاز علمی قرآن به شمار نمی‌رود؛ چرا که افرادی مثل فیثاغورث، فلوته خوس، ارشمیدس، استرخوس ساموسی و کلیانتوس آسوسی قبل از بطلمیوس قایل به حرکت زمین شده بودند. پس قبل از اسلام دو دیدگاه در محافل علمی جهان در مورد حرکت و سکون زمین بوده است که دید‌گاه حاکم و مشهور همان سکون زمین یعنی نظریه بطلمیوس بود و دید‌گاه مغلوب همان حرکت زمین بود.

اعجاز علمی قرآن وقتی ثابت است که قرآن نظریه‌ای را ابراز کند و کسی نتواند مثل و مانند آن را به صورت عادی بیاورد، در حالی که نظریة حرکت زمین قبل از قرآن آورده شده بود، ولی مشهور نبود؛ هر چند این مطلب ضرری به عظمت قرآن نمی‌زند چرا که قرآن در عصری که مشهور دانشمندان مقهور نظریه سکون زمین بطلمیوس بودند، شجاعانه و با صراحت بر خلاف آن سخن گفت و مطالب علمی حق و صادقی را به جهان عرضه کرد که قرن‌ها بعد به صورت قطعی به اثبات رسید (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 185).

5 ـ قانون جاذبه

اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوی عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ «خدا کسى است که آسمان‏ها را، بدون ستون‏هایى که آنها را ببینید، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهان‏دارى) تسلّط یافت؛ و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنى روان‏اند. کارها را تدبیر مى‏کند؛ آیات (و نشانه‏هاى خود) را شرح مى‏دهد؛ تا شاید شما به ملاقات پروردگارتان یقین پیدا کنید».

نکته علمی

این آیه با توجه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است، پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول آیات بر کسی آشکار نبود؛ چرا که در آن زمان گمان می‌کردند آسمان‌ها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار دارند و چنین کراتی طبعاً هیچ کدام معلّق و بی‏ستون نیست، بلکه هر کدام بر دیگری تکیه دارد، ولی حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود معلّق و ثابتند بی‏آنکه تکیه‌گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می‏دارد، تعادل قوة جاذبه و دافعه است که یکی با جرم این کرات ارتباط دارد و دیگری به حرکت آنها. این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامریی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است.

حدیثی که از امیر مؤمنان علی(ع) در این زمینه نقل شده، بسیار جالب است. طبق این حدیث امام فرمود: «هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطة کل مدینة الی عمود من نور؛ این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره‏ای با ستاره دیگر) با ستونـــی از نور مربوط است» (مجلسی، بحارالانوار، 55/ 91).

آیا تعبیری روشن‌تر و رساتر از ستون نامریی یا ستونی از نور در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می‏شد؟ سپس می‏فرماید: خداوند بعد از آفرینش این آسمان‌های بی‏ستون که نشانه بارز عظمت و قدرت بی‏انتهای اوست، بر عرش استیلا یافت؛ یعنی حکومت عالم هستی را به دست گرفت (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 10/ 111).

هم‌چنین در تفسیر نمونه ذیل آیه‌ 10 سوره لقمان در باره نیروی جاذبه چنین آمده است:عمد (بر وزن قمر) جمع عمود به معنی ستون است و مقید ساختن آن به «ترونها» دلیل بر این است که آسمان ستون‌های مریی ندارد. مفهوم این سخن آن است که ستون‌هایی دارد، اما غیر قابل رؤیت نیست. تعبیری که دراین آیه به کار رفته است، اشاره لطیفی است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونی بسیار نیرومند اما نامرئی، کرات آسمانی را در جای خود نگه داشته است.

در حدیثى که حسین بن خالد از امام على بن موسى الرضا(ع) نقل کرده، به این معنى تصریح شده است. ایشان فرمودند: «سبحان اللَّه، الیس اللَّه یقول بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى، فقال: ثم عمد و لکن لا ترونها؛ منزه است خدا، آیا خداوند نمى‏فرماید بدون ستونى که آن را مشاهده کنید؟ راوى مى‏گوید: عرض کردم: آرى، فرمود: پس ستون‌هایى هست ولى شما آن را نمى‏بینید» (تفسیر القمی، 2/ 125. به هر حال، جمله فوق یکی از معجزات علمی قرآن مجید است (همان، 17/ 29).

بررسی

در مورد انطباق قانون جاذبه عمومی با آیات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است. نکته اول ـ در تفسیر «بغیر عمد ترونها» به نیروی جاذبه دو نکته تأمل‌برانگیز است. الف) آنکه کلمه «عمد» جمع است و به معنی «ستون‌ها» می‌باشد. پس هر چند تفسیر آن به نیروی جاذبه ممکن است، ولی امکان دارد که مقصود از ستون‌ها چندین نیروی متفاوت باشد که یکی از آنها نیروی جاذبه است و چه بسا آیندگان با پیشرفت علم آن را کشف کنند. پس حصر عمد (ستون‌ها) در نیروی جاذبه، صحیح به نظر نمی‌رسد.

ب) «سماوات» در قرآن معانی متعددی دارد؛ مثل: جهت بالا، جوّ زمین، کرات آسمانی، آسمان‌های معنوی، ستارگان، سیارات و... . در اینجا در صورتی تفسیر آیه به نیروی جاذبه صحیح است که آسمان را به معنای «کرات آسمانی» معنا کنیم. اما با توجه به سیاق آیه 10 سوره لقمان که در مورد نزول باران از آسمان سخن می‌گوید و آسمان‌ها را در مقابل زمین به کار می‌برد و در آیه 2 و 3 سوره رعد که به دنبال ذکر آسمان‌ها از خورشید و ماه و سپس زمین سخن می‌گوید، معلوم می‌شود که قدر متقین از آسمان در این موارد، همان آسمان مادی یعنی کرات آسمانی یا طبقات جوّ زمین و... است.

نکته دوم ـ در مورد آیه 41 سوره فاطر نیز سه نکته تأمل‌برانگیز است.یکی اینکه در اینجا هم باید «آسمان‌ها» را به معنای کرات آسمانی فرض کنیم. دوم اینکه نگهداری آسمان و زمین توسط خدا را به معنای نگهداری آنها توسط نیروی جاذبه معنا کنیم. آری، ممکن است که خداوند توسط وسایل و نیروهای متعددی آسمان‌ها و زمین را نگه‌دارد تا منحرف نشوند که نیروی جاذبه یکی از آنهاست نه تمام آنها. پس انحصار معنای آیه فوق در نیروی جاذبه صحیح نیست.

سوم اینکه این آیه دو تفسیر دارد و بر اساس یکی از آنها قابل انطباق با نیروی جاذبه است.نتیجه آنکه احتمال دلالت آیات 10 سوره لقمان و آیه 2 سوره رعد بر نیروی جاذبه قوی است، ولی معنای آنها منحصر در نیروی جاذبه نیست، بلکه نیروی جاذبه یکی از مصادیق «عمد» (ستون‌ها) می‌باشد. به هر حال، این یک اشاره علمی قرآن به شمار می‌آید که با توجه به عدم اطلاع مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن از نیروی جاذبه، عظمت قرآن کریم را در بیان اسرار علمی روشن می‌سازد و می‌تواند اعجاز علمی قرآن به شمار آید (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 155).

6ـ آماده شدن زمین برای زراعت به وسیله باران

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا (عبس/ 24ـ 28)؛ «و انسان باید به غذایش نظر کند؛ که ما آب را با بارشى فرو ریختیم؛ سپس زمین را کاملاً شکافتیم؛ و در آن دانه (ها) رویاندیم؛ و (نیز) انگور و سبزى‏».

نکته علمی

در آغاز، سطح زمین را قشر عظیمی از سنگ‌ها پوشانده بود. باران‌های سیلابی پی در پی فرو باریدند و سنگ‌ها را شکافتند. ذرات آن را جدا کردند و در قسمت‌های گود زمین گستردند و به این ترتیب تودة خاک قابل زراعت تشکیل شد و هم اکنون نیز سیلاب‌ها قسمتی از آنها را در خود حل کرده، به دریا می‏ریزند.

اما خاک‌های جدیدی که به وسیله برف و باران مجدداً تشکیل می‌‏شود، جای آن را می‏گیرد وگرنه انسان گرفتار کمبود خاک زراعتی می‌‏شد. به این ترتیب آیه اشاره به یکی از معجزات علمی قرآن است که نشان می‏دهد اول باران‌ها فرو می‌‏بارند و سپس زمین‌ها شکافته می‌‏شوند و آماده زراعت می‌‏گردند. نه تنها در روزهای نخست این عمل صورت گرفته که امروز نیز ادامه دارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ‏26/ 148).

منابع

1. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآنی، چاپ دوم، 1386 ش.

2. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1404ق.

3. کتاب مقدس، مترجم انجمن کتاب مقدس، ایران، چاپ دوم، 1987 م.

4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.

5. مصطفوى، حسن‏، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏ مصطفوى حسن، 1360ش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۸
اعظم سادات سرآبادانی


اندکی از بندگان شکرگزارند


در فرهنگ اسلامی، شکر از جمله صفات حضرت حق است و خداوند متعال در قرآن کریم خود را شاکر و شکور معرفی می فرماید. با این مفهوم که در برابر نیکی ها، اعمال شایسته و اندیشه های نورانی بندگان خود به خوبی پاداش می دهد و چیزی از حسنات خلق از نگاه خالق پنهان نمی ماند و حضرت حق در برابر او پاداش های فراوانی برای بندگان خود در نظر می گیرد.

 
وقتی قاری قرآن هم عذاب می شود
یکی از صفاتی که در صدر فهرست ویژگی های انسان مؤمن قرار می گیرد، صفت شکر در برابر حضرت حق است. لذا انسان مؤمن اگر در برابر خداوند متعال در وضعیت بسیار مطلوبی قرار بگیرد شاکر می شود و اگر باز هم ارتقا پیدا کند به مقام شکور می رسد.
چون صفت شکر، به زیرساخت ها و مبانی بسیار روانی و روحانی نیاز دارد تا کسی به مقام شکور برسد، به همین دلیل خداوند فرموده است: «و قلیل من عبادى الشکور؛ و از بندگان من اندکی شکرگزارند» (1)

« بنده ای را در قیامت به پیشگاه الهی می آورند و خداوند درباره او فرمان عذاب می دهد عرض می کند، بارالها! درباره‌ام امر به دوزخ فرمودی با آن که من در دنیا مسلمان و قاری قرآن بودم، خداوند می فرماید بنده من! نعمت هایی را به تو دادم و شکر آنها را بجای نیاوردی. عرض می کند، بارالها! فلان نعمت را دادی تو را شکر کردم، فلان نعمت را دادی، تو را شکر نمودم، یک به یک نعمت ها را می شمرد و از شکر ها نام می برد. خداوند می فرماید: بنده من! راست می گویی، جز آن که کسی را که من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شکر نکردی، و من با خود عهد نموده ام شکر نعمت هایی را که به بنده ای داده‌ام نپذیرم تا شکر کند کسی را که نعمت من توسط او به وی رسیده است.»


جلوه ای از مقام بندگی

بندگی جلوه هایی دارد و یکی از باشکوه ترین جلوه های آن شکر است، به عبارتی از جلوه های «ایاک نعبد» این است که «ایاک نشکر» به این معنا که سپاس و شکر من صرفا از آن توست.

چرا شکرگزاران واقعی اندکند؟
شکر بیشتر از مقوله عمل است و باید آن را در لابلاى اعمال انسان ارائه داد و شاید به همین دلیل قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعى را اندک شمرده است. خداوند در آیه 23 سوره ملک بعد از آنکه نعمت هاى بزرگى همچون آفرینش گوش و چشم و دل را بر مى شمرد اضافه مى کند: «قلیلا ما تشکرون؛ کمتر شکر او را بجا مى آورید» و در آیه 73 نمل نیز آمده «و لکن اکثر هم لا یشکرون؛ بیشتر آنها شکرگزارى نمى کنند». سپس می فرماید: اما عده کمى از بندگان من شکرگزارند!: «و قلیل من عبادى الشکور؛ و از بندگان من اندکی شکرگزارند» (2)
بدیهى است اگر منظور از شکرگزارى تنها شکر با زبان باشد مساله مشکلى نیست تا عاملان به آن قلیل بوده باشند، بلکه منظور شکر در عمل است، یعنى استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافى که بخاطر آن آفریده و اعطا شده اند و مسلم است کسانى که مواهب الهى را عموما در جاى خود به کار گیرند اندکى بیش نیستند.
بزرگان فرموده اند: «الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالى فیما خلق لاجله؛ سپاس خدا آن است که بنده از نعمت های الهی در مسیری که برای آن آفریده شده اند بهره گیرند» (3) راستى چرا خدا به ما چشم داد؟ و چرا نعمت شنوائى و گویائى بخشید؟' آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگى را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تکامل گام برداریم؟ حق را درک کنیم و از آن دفاع نمائیم و با باطل بجنگیم؟ اگر این نعمت هاى بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف کردیم، شکر عملى او است و اگر وسیله اى شد براى طغیان و خودپرستى و غرور و غفلت و بیگانگى و دورى از خدا، این عین کفران است.


شکرگزار بندگان خدا هم باشید

امام سجاد (علیه السلام) مى فرماید: روز قیامت که مى شود خداوند متعال به بعضى از بندگانش مى گوید آیا شکر فلان کس را بجاى آوردى عرض مى کند: پروردگارا! من شکر تو را بجاى آوردم، خداوند مى فرماید: چون شکر او را بجا نیاوردى شکر مرا بجا نیاورده اى!»، سپس افزود: «اشکرکم لله اشکرکم للناس؛ از همه شما شکرگزارتر در پیشگاه خدا کسى است که بیشتر از نعمتها و زحمات مردم قدردانى و شکرگزارى کند»(4)
امام علی (علیه السلام) می فرماید: «أشکر الناس أقنعهم، وأکفرهم للنعم أجشعهم؛ شاکرترین مردم، قانع ترین آنهاست و ناسپاس ترین آنها نسبت به نعمتها، آزمندترین آنان است» (5)

شکر بیشتر از مقوله عمل است و باید آن را در لابلاى اعمال انسان ارائه داد و شاید به همین دلیل قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعى را اندک شمرده است. خداوند در آیه 23 سوره ملک بعد از آنکه نعمت هاى بزرگى همچون آفرینش گوش و چشم و دل را بر مى شمرد اضافه مى کند: «قلیلا ما تشکرون؛ کمتر شکر او را بجا مى آورید»


امام رضا (علیه السلام) در حدیثی از جد بزرگوار خود پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله) نقل فرمودند که: « بنده ای را در قیامت به پیشگاه الهی می آورند و خداوند درباره او فرمان عذاب می دهد عرض می کند، بارالها! درباره‌ام امر به دوزخ فرمودی با آن که من در دنیا مسلمان و قاری قرآن بودم، خداوند می فرماید بنده من! نعمت هایی را به تو دادم و شکر آنها را بجای نیاوردی. عرض می کند، بارالها! فلان نعمت را دادی تو را شکر کردم، فلان نعمت را دادی، تو را شکر نمودم، یک به یک نعمت ها را می شمرد و از شکر ها نام می برد. خداوند می فرماید: بنده من! راست می گویی، جز آن که کسی را که من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شکر نکردی، و من با خود عهد نموده ام شکر نعمت هایی را که به بنده ای داده‌ام نپذیرم تا شکر کند کسی را که نعمت من توسط او به وی رسیده است.» (6)

پی نوشت:
1- سوره سباء، آیه ۱۳
2- همان 
3- تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی- جلد 10
4- الکافی: ج2، ص99، ح30
5-بحار النوار، ج 77، ص 422
6- اخلاق اسلامی، ص۳۷۶-۳۷۷
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۰۵
اعظم سادات سرآبادانی

یک گنهکار در میان مردم، مانند کسی است که با گروهی سوار کشتی می شود و هنگامی که در وسط دریا قرار می گیرد، به سوراخ کردن جایگاه خویش می پردازد. اگر دیگران او را از این کار خطرناک باز ندارند، آب به کشتی نفوذ می کند و یک باره همگی غرق می شوند.

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
سوره یس

جامعه به سان کشتی است. سرنشینان کشتی تنها تا حدی آزادند که موجب هلاک دیگران نشوند. هرگاه مسافری از این آزادی استفاده نادرست کند و بخواهد با میخ یا تیشه بدنه کشتی را سوراخ کند، همه مسافران بنابر غریزه دفاعی خود، به شدت با او مبارزه می کنند و عمل او را حرکتی از روی نادانی و محدود نگری می پندارند. بی شک سستی و بی توجهی آنان، خطر غرق شدن و نابودی همگان را به دنبال خواهد داشت. از این رو، همه مؤمنان در بازداشتن افراد از ارتکاب گناهان و زیر پا نهادن ارزش های الهی، متعهد و مسئولند.

در آیه ای از سوره توبه هم آمده است: مردان و زنان مؤمن، دوستان و هواداران یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و از خدا و پیامبر فرمان برداری می کنند. خداوند آنان را مورد رحمت قرار دهد که خدا عزیز و حکیم است. (توبه: 71)

با توجه به سوره توبه، در حقیقت امر به معروف و نهی از منکر کردن ریشه در علاقه افراد به یکدیگر است. به عبارتی اگر کسی فردی یا افرادی را دوست دارد و از خودش می داند، به آن ها تذکر می هد و آن ها را به خوبی ها دعوت می کند.

در قرآن کریم داریم که می فرماید: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ؛ (یس (36) آیه 20 ( مردی (با ایمان) از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید، گفت: ای قوم من! از فرستادگان خدا پیروی کنید.

در آیه مورد بحث و آیات بعدی به بخشی از مبارزات رسولانی که در این داستان به آنها اشاره شده آمده است، و آن مربوط به حمایت حساب شده و شجاعانه مؤمنان اندک از آنها است که در برابر اکثریت کافر و مشرک و لجوج ایستادند و تا سر حد جان از پیامبران الهی دفاع کردند.

مردی که  در سوره یس به بیان در مورد او پرداخته شده به نظر غالب مفسران نامش "حبیب نجار" است. او از کسانی بود که در برخوردهای نخستین با رسولان پروردگار به حقانیت دعوت آنها و عمق تعلیماتشان پی برد، و مؤمنی ثابت قدم و مصمم از کار در آمد، هنگامی که به او خبر رسید که در قلب شهر مردم بر این پیامبران الهی شوریده‏اند، و شاید قصد شهید کردن آنها را دارند، سکوت را مجاز ندانست، و چنان که از کلمه "یسعی" بر می ‏آید با سرعت و شتاب خود را به مرکز شهر رسانید و آنچه در توان داشت در دفاع از حق فرو گذار نکرد.

تعبیر به" رجل" به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نکته است که او یک فرد عادی بود، قدرت و شوکتی نداشت، و در مسیر خود تک و تنها بود، در عین حال نور و حرارت ایمان آن چنان او را روشن و گرم ساخته بود که بی ‏اعتنا به پیامدهای این دفاع سرسختانه از مبارزان راه توحید، وارد معرکه شد، تا مؤمنان عصر پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در آغاز اسلام که عده قلیلی بیش نبودند سرمشق بگیرند و بدانند حتی یک نفر مؤمن تنها نیز دارای مسئولیت است و سکوت برای او جائز نیست.(مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏18، ص 346؛ علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج‏17، ص 122)

حبیب نجار به تأسی از قدمت امر حضرت آدم ، نخستین انسان روی زمین، که دعوت کننده به نیکی ها بود؛ وظیفه امر به معروف و  نهی از منکر را فراموش نکرد و همین تبعیت او بود که در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ایشان حبیب را از صدیقین معرفی کرده اند.(شیخ صدوق، الأمالی، ص 476)

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در قرآن

در سوره آل عمران آمده است: باید از شماها گروهی وجود داشته باشند که مردم را به نیکویی و خیر فرا خوانند و به معروف امر کنند و از منکر باز دارند و آنان رستگارانند. (آل عمران: 104)

از این آیه استفاده می شود که امر به معروف و نهی از منکر، دو مرحله دارد: یکی مرحله فردی که هر کس باید به تنهایی وظیفه نظارتی خود را انجام دهد و دیگری مرحله همگانی و دسته جمعی که در این حال، همه مردم موظفند برای پایان دادن به نابسامانی های اجتماعی دست به دست هم بدهند و با یکدیگر همکاری کنند. 

در جایی دیگر آمده است که «چرا دانشمندان و عالمان دین، آنان [مردم] را از سخنان گناه آلود و خوردن مال های نامشروع باز نمی دارند؛ چه زشت است کاری که می کنند. (مائده: 63)

در آیه ای از سوره توبه هم آمده است: مردان و زنان مؤمن، دوستان و هواداران یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و از خدا و پیامبر فرمان برداری می کنند. خداوند آنان را مورد رحمت قرار دهد که خدا عزیز و حکیم است. (توبه: 71)

تعبیر به" رجل" به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نکته است که او یک فرد عادی بود، قدرت و شوکتی نداشت، و در مسیر خود تک و تنها بود، در عین حال نور و حرارت ایمان آن چنان او را روشن و گرم ساخته بود که بی ‏اعتنا به پیامدهای این دفاع سرسختانه از مبارزان راه توحید، وارد معرکه شد، تا مؤمنان عصر پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در آغاز اسلام که عده قلیلی بیش نبودند سرمشق بگیرند و بدانند حتی یک نفر مؤمن تنها نیز دارای مسئولیت است و سکوت برای او جائز نیست.

با توجه به سوره توبه، در حقیقت امر به معروف و نهی از منکر کردن ریشه در علاقه افراد به یکدیگر است. به عبارتی اگر کسی فردی یا افرادی را دوست دارد و از خودش می داند، به آن ها تذکر می هد و آن ها را به خوبی ها دعوت می کند. بنابراین نباید از امر به معروف و نهی از منکر نه بترسیم و نه خجالت بکشیم، از طرفی هم باید کساانی را که این عمل و وظیفه ی خود را انجام می دهند مدح کرده و از آن ها سپاسگزار باشیم.

رمز پایداری یک جامعه

امام علی «علیه السلام» در بخشی از سخنان حکیمانه خویش با استناد به قرآن کریم، بی تفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی انحطاط دولت های گذشته معرفی می کند و برای جلوگیری از سقوط جامعه اسلامی مردم را به انجام این وظیفه که رمز پایندگی و بالندگی تمدن اسلام است، فرا می خواند و می فرماید: «... انّما هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلُکُم حَیْثُما عَمِلُوا مِنَ الْمَعاصی وَ لَمْ یَنْهَهُمْ الرّبانیُّونَ و الاخْبارُ عَنْ ذلکَ» «به درستی کسانی که پیش از شما هلاک شدند، مرتکب گناهانی می شدند و دانشمندان و نیکان، آن ها را از آن باز نداشتند و نهی از منکر نکردند.»


منابع:
سایت اسلام کوئست
سایت ایکنا
سایت پاسخگو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۳۳
اعظم سادات سرآبادانی