برکت در قرآن

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ


برکت در قرآن
برکت در قرآن


 

منبع : راسخون




 



نویسنده : محمد صادق سلیمیان



چکیده :
 

دراین تحقیق ابتدا به معنای لغوی برکت پرداخته که خلاصه آن یعنی خیری که دریک مکان یایک چیز یایک شخصی حالت ثبوت پیداکند و بعداینکه منشأتمام برکات وخیرات خداوند است واینکه برکات مادی ومعنوی بایکدیگر ارتباط دارند.
خداوند در قرآن کریم سی ودو مورد ازکلمات گرفته شده ازریشه (برک)استفاده نموده است که آنها رابه صورتهای مختلف آورده است مثلاً کلمه شریف(تبارک) نه بارذکر شده واین کلمه مختص خداوند به کار رفته است وکلمه گهربار(بارکنا) هفت بارآمده که به توضیحات وتفسیر بعضی آنهاپرداخته ایم وکلمه پرنور(مبارک)دوازده بارتکرارشده که به توضیحاتش پرداخته ایم وکلمه خجسته(برکات)سه بار ذکر شده که آیاتش ذکر شده وکلمه ملکوتی(بورک)یک بارآمده که به تفسیرش پرداختیم ودرآخربه جمع بندی ونتیجه گیری مطلب پرداخته ایم

مقدمه:
 

اگر کمی به اطراف خود بنگریم وبه محاوره بین افراد نگاه کنیم خواهیم فهمید که مردم در سخنان روزمره خودشان ازکلمه مبارک ومشتقات آن به طورفراوان استفاده می کنند وچون نظرکردیم دیدیم که مردم زیاد ازاین لغات استفاده کرده وکم وبیش درموردامورمذهبی واعتقادی ازاین کلمه شریف استفاده می کنند پس لازم دیدیم تادر این زمینه تحقیقی راارائه دهیم لازم به ذکر است باجستجویی که بعمل آمده متوجه شدم که در این زمینه کتاب یامقالاتی که در حد کافی باشدنوشته نشده است. مادر اینجا قصد داریم تحقیقی نه چندان طولانی ارئه دهیم وبه توضیحات پراکنده وحاشیه هایی که ما رااز بحث دور می نماید نپردازیم بلکه سعی داریم اصل وکنه مسئله را مطرح کرده وبا مراجعه به منابع گوناگون نظیر مفردات راغب،لسان العرب ،تفسیر المیزان ،تفسیرمجمع البیان و 000کنه واصل مطلب رابیان کنیم
ما در زندگی روزمره ودرمحاورات عامه خود می گوییم : عیدتان مبارک ؟ ازدواجتان مبارک ؟ تولدتان مبارک ؟ شغلتا ن مبارک ؟ درس خواندنتان مبارک ؟ رزق وروزیتان با برکت باشد؟ ویا این که می گوییم قران مبارک است ؟ ویا اینکه شب قدرمبارک است؟ ویااینکه امروزمبارک است؟ ویا اینکه فلان حادثه مبارک بود؟ وازاین قبیل حال برای اینکه به سوالات بالاوازاین قبیل سوالات پاسخ داده شود ابتدا به معنای لغوی برکت پرداخته وبعد به دسته بندی وذکر آیات وتفسیر آنها ودر آخربه نتیجه گیری پرداخته ایم
بسم الله الرحم الرحیم
واژه های هم خانواده برکت درقرآن به صورت های تبارک(9 بار)، بارکنا(7 بار)، مبارک(12 بار)، برکات(3 بار) وبورک(1 بار)آمده است که جمعا 32 مورد می باشد.
نخست بهتر است، به معنای لغوی و اصطلاحی برکت بپردازیم
برای اینکه معنای لغوی و اصطلاحی برکت معلوم شود اول نظرات لغویون و سپس نظرات مفسرین را نقل می کنیم و بعد به جمع بندی مطالب می پردازیم
واژه شناسان نوشته اند:
برکت در اصل از برک البعیر می باشد، وقتی شتر روی زمین می نشیند وسینه او به زمین می رسد و به حالت ثبات وقرار درمی آید، عرب می گوید برک بعیر، پس برکت بمعنای ثابت بودن می باشد و همچنین معنای رشد ونمو وزیاد شدن هم می دهد(1) و برخی نوشته اند:
برکت به معنای خیر وفضل زیاده است، چه مادی وچه معنوی(2) جناب راغب اصفهانی پس از اشاره به معنای لغوی( ثبات شتر) می نویسد چون این معنا مستلزم یک نحوه قرار گرفتن وثابت شدن است، لذا این کلمه را درثبوت که لازمه معنای اصلی است ونیز استعمال کرده ومی گویند ( ابترکوا فی الحرب ) یعنی درجنگ پابرجا شدن وبه عقب برنگشتن و به همین مناسبت آن محلی راکه مردان دلیر و شجاعان لشکر موضع می گیرند، برکاء و بروکاء می نامند ونیز در جاییکه حیوان از راه رفتن باز می ایستد و به هیچ وجه تکان نمی خورد میگویند ( ابترکت الدابه ) و ( آب انبار ) را نیز به همین جهت ( برکه ) می نامند، برای اینکه آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است.
وبرکت ثبوت خیر خداوندی است درچیزی واگر درقرآن می فرماید ( لفتحنا علیهم برکات من السماء ولاارض ) (3) برای اینست که خیرات درزمین و آسمان قرار گرفته است و همچنان که آب در برکه جای می گیرد ومبارک چیزی است که این خبر درآن باشد وآیه(هذا ذکر مبارک انزلناه )(4) به همین معنا می باشد (5)
در تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی (ره) پس از بیان کلام راغب اصفهانی می فرمایند از آنجاییکه خیرات الهی از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر میشود و مقدار وعدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هرچیزی که دارای زیاده وغیر محسوس است می گویند: این چیز مبارک و دارای برکت است
روایتی هم که میگوید:( هیچ مالی از صدقه دادن کم نمی شود )، مقصودش همین نقصان غیر محسوس می شود، لذا مقصود از برکت درزبان دین آن چیزی است که درآن خیر معنوی ویا مادی منتهی به معنوی باشد، مانند آن دعایی که ملائکه درحق ابراهیم ( علیه السلام ) کرده وگفتند:( رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت )(6) که مراد از آن برکت معنوی مانند دین وقرب خدا وسایر خیرات معنوی می باشد ونیز برکت حسی مانند مال و کثرت بقای نسل ودودمان وسایر خیرات مادی است که برگشت آن به معنویات می باشد
بنابر آنچه گفته شد معنای برکت مانند امور نسبی با اختلاف غرضها مختلف می شود، چون خیر بودن هرچیزی به حسب آن غرضی است که متعلق به آن می شود ، مثلا طعامی که انسان می خورد، بعضی غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و برخی دیگر هدفشان تنها حفظ سلامتس است و ... عده ای دیگر، غذایی را که می خورند، به قصد شفا وبهبودی یافتن ورفع کسالت است. بعضی دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتی است درباطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خدای را عبادت کنند.پس وقتی عمل واحدی غرض های گوناگونی به آن تعلق می گیرد، برکت در آن نیز معنایش مختلف می گردد ولی جامع همه ان معانی این است که خداوند خیر منظور را با وسیله قرار دادن و برداشتن اسباب وموانع در آن غذا قرار داده، ودر نتیجه غرض از آن حاصل می گردد.(7)
در جای دیگر ایشان چنین می فرمایند:
برکت به معنای خیر بسیار و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر بدانجا افاضه و داده شود(8)
2. صاحب تفسیر مجمع البیان چنین می نویسد:
برکت در اصل به معنای ثبوت است، یعنی چیزی که بحال خود ثابت است وبرکت ثبوت وماندن خیر است درحال نمو، برکه یا همان گودال شبیه حوض که آب را در خود نگه می دارد، از همین ماده است که بواسطه ثبوت آب درآن به این نام خوانده می شود.(9)
3. امّا در تفسیر نمونه چنین می خوانیم :
برکات جمع برکت است و همانطور که سابق گفتیم، این کلمه در اصل به معنای ثبات و استقرار چیزی است وبه هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند، اطلاق می گردد، در برابر موجودات بی برکت که زود فانی و نابود و بی اثر می شوند.(10)

نتیجه گیری:
 

معنای لغوی برکت استقرار یا افزایش و رشد و نمودن یا نیکبختی می باشد از مجموع مطالبی که گذشت، چنین بدست می آید : چنانچه خیری استقرار یابد واز طرفی رشد نموده و غرضی را که از آن انتظار می رفت،تامین نماید، به آن شیء بابرکت گویند.
بعداز بحث در مورد معنای لغوی واصطلاحی برکت، می خواهیم برکت را در قرآن بررسی کنیم یعنی از نظر قرآن ، برکت شامل چه چیزهایی می شود؟
بامراجعه به آیاتی که این لفظ به اشکال مختلف در آنها آمده، معلوم می شود که از نظر قرآن کریم، هر موجودی می تواند مصداقی برای برکت باشد وقرآن کریم خیلی چیزهارا بابرکت توصیف نموده است که بعداز بیان مطالبی به ذکر آیات آن خواهیم پرداخت.
ابتداءً به یک مقدمه و سپس به دسته بندی موضوعی درمورد آیات مربوط به برکت در قرآن کریم و سپس به تفصیل بحث می پردازیم :

منشاء تمام برکات
 

منشاء و سرآغاز همه خیرات و برکات در نظام آفرینش، خداوند متعال است و همه آفریده ها چه بدانند و چه ندانند، چه بخواهند و چه نخواهند به اندازه ظرفیت و شایستگی خود از برکات الهی برخوردارند.

چهار نکته مهم در بحث اسباب برکت وجود دارد که خدمت شما عرض می نماییم:
 

الف) همجواری اسباب مادی و معنوی :
 

در بررسی اسباب برکت از نگاه قرآن و حدیث نخستین نکته مهمی که جلب توجه می کنند این است که درمتون اسلامی اسباب معنوی برکت در کنار اسباب مادی آن قرار دارند، از یک سو روایات ما : تقوا، عبادت، طهارت، دعا، نماز، حج، استغفار و مانند اینهارا مبادی ( زمینه های برکت ) و توسعه در زندگی معرفی میکند واز سوی دیگر دامداری، کشاورزی، تجارت و کار را پشتوانه ومایه برکت و توسعه می داند.
آنچه از همجواری این دودسته از اسباب برمی آید این است که در جهان بینی اسلامی اعتقاد به تاثیر معنویت در خیر و برکت و توسعه و شکوفایی مادی به معنای نفی اسباب مادی یا کم رنگ کردن نقش آنها در توسعه نیست، بلکه بدین معناست که اسلام علاوه بر اسباب مادی شناخته شده برای توسعه، اسباب ناشناخته ونامرئی دیگری را هم موثر می داند. و معتقد است که باورهای صحیح دینی اخلاق شایسته و اعمال نیکو نیز در شکوفایی و توسعه اقتصادی جامعه نقش دارند. قرآن کریم در این باره تصریح میکند که: امتهاى پیشین بر اثر کردار زشت خود بهلاکت رسیدندو مى‏فرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ:
اگر مردم قریه‏هایى که بر اثر انکار و سرکشى بهلاکت رسیدند، پیامبران ما را تصدیق و از شرک و معصیت پرهیز کرده بودند، خیرات روز افزون را از آسمان و زمین بوسیله باران و گیاهان و میوه‏ها بر آنها مى‏گشودیم.(11) چنان که نوح بقوم خود وعده کرد که اگر ایمان بیاورند برکات آسمانى بر آنها نازل خواهد شد. برخى گویند: برکات آسمان استجابت دعاها و برکات زمین میسر شدن حاجتهاست‏.(12)
خداوند در آیه ای دیگر از قول حضرت نوح علیه السلام میفرماید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً× یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً × وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً ×
پس گفتم از پروردگارتان امرزش بخواهید که او امرزنده است ٰ باران آسمان را فراوان بر شما فرو می ریزد وشمارا با اموال و فرزندان یاری می رساند برای شما باغهایی و نهرهایی قرار میدهد.(13)
افزون بر این (برکت) و شکوفایی اقتصادی و توسعه پایدار جامعه انسانی، با ارزشهای اعتقادی، اخلاقی و عملی همراه است و بدون این همراهی، برکات مادی هم دوام نخواهند داشت .برای آشنایی با موانع برکت میتوانید مراجعه کنید به فصل پنجم از کتاب التمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه.

ب ) جوشش برکات معنوی از درون برکات مادی :
 

نکته بسیار مهم دیگر این است که از نگاه اسلام نه تنها ارزشهای معنوی در برکات مادی و توسعه پایدار اقتصادی و تداوم آن تاثیر دارند، بلکه عکس آن نیز درست است، یعنی برکات مادی در چهارچوب رهنمودهای اسلامی موجب تقویت و شکوفایی ارزشها و برکات معنوی میگردد، اصولا در برنامه ریزی اسلامی برای تکامل انسان و جامعه انسانی شدند، تکامل معنوی از توسعه مادی جدا نیست، چرا که برکات مادی ازدرون برکات معنوی می جوشد وبرکات معنوی از متن برکات مادی پدید می آیند.
همچنان که خداوند متعال در سوره مبارکه انفال می فرماید :
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ
این بدان جهت است که خداوند هرگز نعمتی را که به گروهی بخشیده است، تغییر نمی دهد، تا آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند و همانا خداوند شنوای داناست (14)
و همچنین حضرت علی علیه السلام می فرماید: ما انعم الله علی عبد نعمه فظلم فیها الا کان حقیقا ان یزیلها عنه
خداوند هرگز به بنده ای نعمت نداده است که او در آن ستم کند مگر آنکه سزاوار است که نعمت از او زائل شود.(15)
و همچنین حضرت در جای دیگری میفرماید: مازلت نعمه عن قوم ولا غضاره عیش الا بذنوب اجترحوها ان الله لیس بظلام للعبید
هرگز نعمت و طراوت زندگی از گروهی زائل نمی شود مگر بخاطر گناهانی که انجام داده اند و خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی کند (16)
از یک سو قرآن تاکید دارد که اگر ایمان و پروامندی در جامعه فراگیر شود، برکات اللهی از آسمان و زمین مردم را، فرا خواهد گرفت و جامعه بشری، شاهد برکات همه جانبه مادی و توسعه اقتصادی بیش از حد تصور خواهد بود. متون اسلامی صراحت دارند که اموری مانند نماز و حج و دعا دربرکات مادی و توسعه اقتصادی نقش دارد.
از سوی دیگر دراسلام، کار سالم برای تامین زندگی آبرومندانه - که یکی از مهمترین اصول توسعه اقتصادی و برکات مادی است - از بزرگترین عبادتها و ارزشهای معنوی بشمار میرود، این فرمایش پیامبر خدا (ص) دربیان همین مطلب است: العباده سبعون جزءا، افضلها طلب الحلال عبادت هفتاد جزء دارد که برترین آنها کسب حلال است (17)
درپرتو این نگرش، اسلام، همه تلاشهایی را که در جهت پدید آوردن برکات مادی صورت می‌گیرند، چنانچه با انگیزه صحیح و در جهت سازندگی انسان باشند، عبادت شمرده و مقدس می دانند و معتقداست که برکات مادی، معنوی تنها در کنارهم پدید خواهند آمد.

ج ) نقش نظام آفرینش در تکامل انسان
 

آفریدگار هستی در نظام آفرینش همه گونه امکنات و ابزار را از دورن و برون برای تکامل مادی ومعنوی انسان فراهم ساخته و نعمتهای ظاهری وباطنی را برانسان تمام کرده است، واین مطلب از این آیه نورانی بخوبی فهمیده می شود :
أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة
آیا ندیدند که خداوند، آنچه را درآسمانها و آنچه را درزمین است برای شما مسخر گردانید و نعمتهای آشکار و نهان خودرا برایتان سرشار ساخت ؟(18)
وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ: و فراوان داشته بر شما نعمت‏هاى خود را.
ظاهِرَةً وَ باطِنَةً: آشکار و پنهانى که نعمت‏هاى آشکار او را هرگز نتوانید انکار نمائید چه او شما را آفریده و نعمت حیات و توانایى بخشیده و قوه شهوت و سایر قوا را داده تا با آن تنظیم امورتان شود و اما نعمتهاى پنهانى آنها است که جز با دقت نظر و کنجکاوى معلوم نمیشود. و از «ابن عباس» آمده که نعم پنهانى عبارت از مصالح دین و دنیا مردم است که بر مردم مخفى است اما خدا میداند- و طبق سنتهاى او در بین مردم جارى میگردد. و «ضحاک» از ابن عباس روایت کند که گفت از رسول خدا (ص) سؤال نمودم تا آیه برایم روشن شود، حضرت فرمود: اما نعمت آشکارا مانند اسلام و خلقت تو و ارزاق تو- که همه را خدا داده است- و اما نعمت پنهانى پس آن، گناهان و بدیهاى تو است که خداوند آن را پنهان ساخته تا آبرویت محفوظ بماند، اى فرزند عباس خدا فرموده سه چیز را من براى مؤمن قرار داده‏ام اما از او نیست، اول پس از مرگش رحمت‏ها و خیرات دوستانش را که براى او بعد از مرگش هدیه میکنند بدو خواهم رسانید، دوم ثلث اموالش را باختیار او گذارده‏ام تا با انفاق موجبات کفاره گناهانش فراهم شود، سوم گناهان و بدیهاى او را در دنیا پوشانده‏ام و گرنه نزدیکانش از او فرار نموده تا چه رسد به بیگانگان.
و از «ربیع» آمده که مقصود از (آشکارا) نعمت‏هاى جوارحى و (پنهانى) نعمت‏هاى قلب است.
و از «عطا» آمده که آشکارا تخفیف شرایع و وظائف دینى مردم در اسلام بوده و پنهانى شفاعت آخرت است(19)
و بعضى آشکارا را نعمت دنیا و پنهان را نعمت آخرت گرفته‏اند. و از «مجاهد» آمده که آشکارا ظهور اسلام و پیروزى بر دشمنان و پنهانى امدادهاى غیبى است که بوسیله ملائکه اجراء میشود.
و از «ضحاک» آمده که آشکارا، زیبایى صورت و اندام بوده و پنهانى شناخت پروردگار است. و بعضى گفته‏اند مقصود نعمت آشکارا خود قرآن و نعمت پنهانى تأویلات و معانى آنست
اینها احتمالاتى بود که در معنى نعمت ظاهرى و باطنى گفته شد اما امام باقر (ع) میفرماید نعمت ظاهرى وجود پیامبر (ص) و برنامه‏هاى او از شناخت خدا و توحید او و اما نعمت‏هاى باطنى ولایت ما اهل بیت و دوستى با ما میباشد.
و بین اقوال مذکوره ممکن است تنافى نباشد چون بالآخره همه نعمت پروردگار محسوب می شود(20)
این آیه بیانگر آن است که به انسان از درون ( عقل ) و ( فطرت ) و ( قوای باطنی ) واز بیرون ( وحی ) داده شده تا وی به یاری آنها راه کمالش را بپیماید.
به عبارت دیگر، آنچه در آسمانها و زمین است دراختیار انسان قرار داده شده است، تا وی ازبرکات آنها برای تکامل خویش ورساندن خود به مقصد ( انسانیت ، کمال مطلق ولقای خداوند ) بهره بگیرد، به گفته حافظ شیرازی :
ای دل ! به کوی عشق گذاری نمی کنی
اسباب جمع داری و کاری نمی کنی؟
میدان به کام خاطرو گویی نمی زنی
بازی چنین به دست و شکاری نمی کنی؟(21)
بنابراین، همه ارزشهای اعتقادی، اخلاقی وعملی و همه آنچه درزمین و آسمان دراختیار انسان است، دارای ( خیر و برکت ) اند واگر درمتون اسلامی تنها شماری ازصفات و کارهای نیکو ( خیر ) شمره شده است یا شماری ازمکانها، زمانها، حیوانات، نباتات، غذاهاو آبها، مبارک(دارای برکت) بشمار آمده است به آن معنا نیست که سایر صفات نیکو وکارهای پسندیده ویا سایر مکانها وزمانها و ... بدون برکت اند بلکه مقصود آنست که این موارد، بیش از سایرموارد، از برکت برخوردارند.

د ) نقش ضد ارزشها در رفتن برکت
 

همانگونه که ارزشهای اعتقادی، اخلاقی و عملی دربوجود آمدن خیر برکت موثرند، ضد ارزشها نیز در ازبین رفتن خیرو برکت، نقش دارند. لیکن شماری از ضد ارزشها هستند که تاثیر ونقش بیشتری دراز بین رفتن خیر و برکت دارند، مانند: سوء نیت، خیانت، شرابخواری، ظلم، زنا، ترک امربه معروف و نهی از منکر.(22)
دراین بخش ما به ذکر آیاتی که درآن مشتقات کلمه شریف ( برک ) بکار رفته می‌نماییم و در صورت ابهام و لزوم به تفسیر آن نیز می پردازیم.
الف) خداوند تبارک وتعالی در نه آیه شریفه، یا اینکه امر خودرا دارای برکت می داند ویا صفت برکت را برای خود قرار داده است وهمانطور که گفته شد، کلمه شریف ( تبارک ) فقط برای خود خداوند، بکار رفته است.
و دیگر اینکه این کلمه شریف را به معنای پاک و منزه هم گفته اند.(23)
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ
پروردگار شما خدایى است که آسمان‏ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش (و مقام تدبیر امر اشیاء) بر آمد، شب را با روز مى‏پوشاند در حالى که روز، شتابان شب را مى‏جوید و (نیز) خورشید و ماه و ستارگان را بیافرید در حالى که رام فرمان اویند، هان! از آن او است آفرینش و امر، پر برکت است پروردگار جهانیان (24)
تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً
بزرگ و لایق بزرگى است آن خدایى که این فرمان را به بنده خویش نازل کرد تا بیم‏رسان جهانیان باشد(25)
تَبارَکَ الَّذی إِنْ شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْراً مِنْ ذلِکَ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ یَجْعَلْ لَکَ قُصُوراً
بزرگ است آنکه اگر خواهد بهتر از این‏ها به تو مى‏دهد، بهشتهایى که در آن جوى‏ها روان است و براى تو قصرهایى پدید آورد (26)
تَبارَکَ الَّذی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنیراً
بزرگ است آنکه در آسمانها برجهایى نهاد و در آن چراغ و ماهى روشن پدید آورد (27)
وَ تَبارَکَ الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
و کسى که ملک آسمانها و زمین و ما بین آن دو از او است، مصدر خیر بسیار است، و علم قیامت نزد او و بازگشت شما همه به سوى او است (28)
تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ
چه پر برکت است نام رحمان خدا که پروردگار تو و داراى صفات جلال و جمال است (29)
تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
پر برکت است خدایى که ملک به دست اوست و او بر هر چیزى توانا است (30)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ
آن گاه نطفه را. علقه و علقه را مضغه (چیزى شبیه به گوشت جویده) کردیم و سپس آن مضغه را استخوان کردیم پس بر آن استخوانها گوشتى پوشاندیم پس از آن خلقتى دیگرش کردیم پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است (31)
اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ
خدا همو است که زمین را براى شما مستقر و آسمان را بنا قرار داد و شما را به بهترین شکلى صورتگرى نمود و از چیزهاى پاکیزه روزیتان نمود. همین اللَّه است که پروردگار شما است که چه پر برکت است اللَّه رب العالمین (32)
تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ: تبارک، باب تفاعل براى مطاوعت باب مفاعله است، و مفاعله دلالت بر استمرار مى‏کند، و مادّه برکت بمعنى زیادى و خیر و فضل مخصوص باشد، مادّى یا معنوى.
یعنى پروردگار تربیت کننده جهانیان مبارک شده و داراى خیر و فضل افزون باشد (33)
تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ: او همواره در عظمت لا یتناهى خداوندى باقى و برقرار است و جهانیان را خالق و مالک و سرور است. (34)
" تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ"- یعنى پروردگار عالمیان داراى برکاتى است که آن را بر مربوب‏هاى خود نازل مى‏کند.(35)
تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ سپس امر به دعا و تضرّع را فرع آن قرار داد زیرا کسى که داراى شأنى جز مخلوقیّت و مربوبیّت نمى‏باشد سزاوار نیست که از تعلّق و دعا و تضرّع نزد پروردگارش سر باز زند در حالى که او مالک کلّ و صاحب خیرات فراوان است.
ب) خداوند تبارک وتعالی در هفت آیه شریفه چیزهایی را نام برده که به آن چیزها برکت عطا نموده است ودراین آیات شریفه از لفظ شریف و گرانقدر ( بارکنا ) استفاده نموده است که بارک یعنی برکت دهد تورا، خداوند. (36)
بارکنا یعنی ما برکت دادیم ( به چیزی ) ویا ( چیزی را )‌ مایه برکت قرار دادیم، که در اینجا این آیات شریفه به دودسته تقسیم می شوند:
1 – آیاتی که در مورد اشخاص بکار رفته اند، 2- آیاتی که در مورد سرزمین ها و اشیاء بکار رفته

1- آیاتی که درمورد اشخاص بکار رفته :
 

سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ
پاک و منزه است خدایى که در مبارک شبى بنده خود (محمد) (ص) را از مسجد حرام (مکه معظمه) به مسجد اقصایى که پیرامونش را (به قدوم خاصان خود) مبارک ساخت، سیر داد تا آیات خود را به او بنمایاند که همانا خداوند شنوا و بیناست (37)
الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ: مسجد الاقصى جایى است که اطراف آن را با برکت ساخته‏ایم و داراى درختان و میوه‏ها و گیاهان و امنیت و فراوانى نعمت است و احتیاجى نیست که نیازمندیهاى مردم آن از جاهاى دیگر تأمین شود.
مجاهد گوید:
- یعنى اطراف آن را مبارک ساختیم، زیرا آنجا را مقر پیامبران و محل نزول فرشتگان گردانیده‏ایم. بدین ترتیب، از آلودگى شرک، پاک است و پیامبران در آنجا به پرستش خداوند یکتا پرداخته‏اند و مشرکان- که بازار خود را کساد دیده‏اند- از آنجا رخت بربسته‏اند.
بنا بر این اطراف مسجد الاقصى هم از برکات دینى و هم از برکات دنیوى برخوردار است‏ (38)
براى‏مطالعه در مورد معراج می توانیدبه ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص: 78مراجعه نمایید
وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلى‏ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبینٌ
و بر او و بر اسحاق برکت نهادیم و از ذریه ایشان بعضى نیکوکار بودند و بعضى آشکارا به خود ستم کردند (39)
2- آیاتی که برای غیر اشخاص بکار رفته :
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ
و خاورها و باخترهاى آن سرزمین را که برکت در آن نهاده بودیم به گروهى که خوار به شمار مى‏رفتند واگذاشتیم و کلمه نیکوى پروردگار تو در باره پسران اسرائیل به پاداش صبرى که کرده بودند انجام شد و آنچه را فرعون و قوم وى مى‏ساختند با بناهایى که بالا مى‏بردند ویران کردیم (40)
وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتی‏ بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ
او و لوط را با مهاجرت به سرزمینى که در آنجا براى همه جهانیان برکت نهاده‏ایم نجات دادیم (41)

پیام‏ها :
 

1. خداوند، اولیاى خود را رها نمى‏کند. «وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً»
2. کسى که از کوه آتش و دریاى دشمن نترسد، به منطقه مبارک خواهد رسید.«إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا»
3. نجات الهى در گرو تلاش و هجرت انسان است. «نَجَّیْناهُ ... إِلَى الْأَرْضِ» (42)
4. نوادگان، عطیّه الهى هستند. (یعقوب نوه ابراهیم است) «وَهَبْنا لَهُ»
5. زمین‏ها یکسان نیستند. «الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا» گاهى قطعه زمینى براى همه جهانیان برکت دارد. «لِلْعالَمِینَ» (بعضى مبارک بودن زمین‏ها را بخاطر سکونت اولیاى خدا در آنها مى‏دانند، ولى این آیه، برکت را به خود زمین نسبت داده است.)
6. برکت بدست خداست. «بارَکْنا»
7. ایمان و عمل صالح، علاوه بر خود شخص، در نسل او نیز بازتاب و اثر دارد. «وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ ... کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ»
8. افراد و نسل مبارک مى‏بایست در سرزمین مبارک باشند. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى‏ الْأَرْضِ الَّتی‏ بارَکْنا فیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عالِمینَ
باد سرکش را براى سلیمان رام کردیم در نتیجه به فرمان وى به سرزمینى که در آن برکت نهاده بودیم روان بود و ما به همه چیز داناییم (43)
إِلى‏ الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا و مى‏رود به سوى زمینى که آن را مبارک گردانیدیم، که مقصود شام است.بعضى گفته‏اند: سلیمان صبح از شام حرکت مى‏کرد و عصر به آنجا بر مى‏گشت.(44)
و در تفسیر قمى در ذیل آیه" وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً" فرموده:
باد از هر سو به سرزمین شام و بیت المقدس- که خدا برکتش داده بود- مى‏ورزید(45)
وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ
و ما بین آنان و دهکده‏هاى پر برکت قریه‏ها قرار دادیم، که یکدیگر را مى‏دیدند، و مسافت بین آنها را به اندازه هم کرده بودیم، گفتیم: در بین این شهرها شبها و روزها سیر کنید، در حالى که ایمن باشید (46)
مراد از قرایى که فرموده (در آن برکت نهادیم، قراى شام است، و مراد از اینکه فرموده: قرایى ظاهره بود، این است که نزدیک به هم و پشت سر هم قرار داشتند، به طورى که از این قریه آن قریه دیده مى‏شد.(47)
وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها أَقْواتَها فی‏ أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلینَ
و در زمین کوه‏هاى ریشه‏دار قرار داد که قسمت بیرونى‏اش سر به آسمان کشیده و نیز در زمین آنچه قوت و رزق هست در چهار فصل پدید آورده قوت و رزقى که کفاف همه روزى‏خواران را بدهد (48)
ج) خداوند تبارک وتعالی در دوازده آیه شریفه از کلمه مبارک استفاده کرده است، این کلمه در لغت به معنای میمون، فرخنده و خجسته آمده است (49)
خداوند متعال در کتاب محکمش در بعضی از جاها بعضی اشیاء را مبارک شمرده و در جای دیگری برخی اشخاص را، که اکنون به آیات آن اشاره می کنیم
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ
اولین خانه عبادتى که براى مردم بنا نهاده شد، آن خانه‏اى است که در مکه واقع است، خانه‏اى پر برکت که مایه هدایت همه عالمیان است (50)
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ یُحافِظُون‏
این کتابیست که ما آن را نازل کرده‏ایم هم مبارک است و هم تصدیق کننده کتابهاى پیشین تا ام القرى (مکه) را با هر که اطراف آن هست بیم دهى و کسانى که به دنیاى دیگر ایمان دارند به آن بگروند و نمازهاى خویش را مواظبت کنند (51)
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون‏
و این کتابیست پر برکت که ما نازلش کردیم تا پیرو آن باشید و پرهیزکارى کنید شاید شما را رحمت کنند (52)
وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا
و هر جا که باشم با برکتم کرده است، و به نماز و زکات ما دام که زنده باشم سفارشم فرموده (53)

خلاصه تفسیر آیه :
 

معناى مبارک بودنش هر جا که باشد این است که محل براى هر برکتى باشد، و برکت به معناى نمو خیر است، یعنى او براى مردم منافع بسیار دارد، علم نافع به ایشان مى‏آموزد، و به عمل صالح دعوتشان مى‏کند، و به ادبى پاکیزه‏تر تربیتشان مى‏کند، و کور و پیس را شفا داده، اقویا را اصلاح و ضعفا را تقویت و یارى مى‏کند.
وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ
این کتاب پر برکتى است که نازلش کرده‏ایم چرا شما منکر آن هستید(54)
تفسیر آیه : کلمه" هذا- این" اشاره است به قرآن و اگر آن را ذکر مبارک خواند بدین جهت بود که قرآن ذکرى است ثابت و دائم و کثیر البرکات، هم مؤمن از آن بهره‏مند مى‏شود و هم آسایش کافر را در جامعه بشرى تامین نموده است، و خلاصه همه اهل دنیا از آن منتفع مى‏گردند، چه آن را قبول داشته باشند و چه نداشته باشند چه به حقانیت آن اقرار داشته باشند و چه منکر آن باشند. دلیل بر این معنا تجزیه و تحلیل آثار رشد و صلاحى است که همین امروز در مجتمع بشرى مشاهده مى‏کنیم زیرا اگر به عقب برگردیم و تا به عصر نزول قرآن و ما قبل آن پیش برویم مى‏فهمیم که در اثر قرآن بشر از کجا به کجا رسید، چه بود و چه شد، آن وقت مى‏فهمیم که قرآن ذکرى است مبارک که همه افراد بشر به وسیله آن رشد یافتند، حال چه اینکه خودشان با زبان اقرار کنند و یا آنکه از اقرار زبانى به حقانیت آن خوددارى نمایند و منکرین حق آن را از زیر پا بگذارند و نعمت عظماى آن را کفران کنند گو اینکه مسلمین هم در انکار منکرین و کفران آنان بى‏دخالت نبوده‏اند چون مسلمانان در امر قرآن کریم اهمال نمودند، هم چنان که خود قرآن از زبان رسول خدا (ص) نقل مى‏کند که در قیامت مى‏گوید: یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (55)
وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنی‏ مُنْزَلاً مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلین‏
و نیز بگو پروردگارا مرا به منزل مبارکى فرود آر که تو بهترین فرود آورنده‏اى(56)
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ
خدا نور آسمانها و زمین است نو را و همچون محفظه‏اى است که در آن چراغى باشد، و چراغ در شیشه‏اى، شیشه‏اى که گویى ستاره‏اى است درخشان، و آن چراغ با روغن زیتى صاف روشن باشد که از درخت پر برکت زیتون (سر زمین مقدس) گرفته شده باشد نه زیتون شرقى و نه غربى، در نتیجه آن چنان صاف و قابل احتراق باشد که نزدیک است خود به خود بسوزد هر چند که آتش بدان نرسد، و معلوم است که چنین چراغى نورش دو چندان و نورى بالاى نور است، خدا هر که را خواهد به نور خویش هدایت کند و این مثلها را خدا براى مردمى مى‏زند که خدا به همه چیز دانا است (57)
لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون‏
نه براى کور مانعى هست نه براى لنگ، نه براى بیمار و نه براى شما که از خانه‏هاى خود یا پدرانتان یا مادرانتان یا برادران یا خواهران یا عموها یا عمه‏ها یا خانه داییها یا خاله‏ها یا خانه‏اى که کلیدش را به شما سپرده‏اند یا خانه دوستانتان چیزى بخورید، نه، تنها خوردنتان گناه است و نه با هم خوردنتان، و چون به خانه‏اى در آمدید خویشتن را سلام کنید که درودى از جانب خدا و مبارک و پاکیزه است چنین خدا، این آیه‏ها را براى شما بیان مى‏کند شاید تعقل کنید(58)
فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین‏
ولى همین که نزدیک آتش رسید صدایى از کرانه رود از طرف راست از درختى که در قطعه زمینى مبارک واقع بود برخاست که اى موسى به درستى من خداى رب العالمینم(59)
کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب‏
این کتابى است که ما به سوى تو نازلش کردیم تا در آیات آن تدبر کنند و در نتیجه خردمندان متذکر شوند(60)
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرین‏
که ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است(61)
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصیدِ
و از آسمان، آبى پر برکت نازل کردیم و به دنبالش باغها و دانه‏هاى درو کردنى رویاندیم(62)

خلاصه تفسیر آیه:
 

کلمه" سماء" به معناى جهت بالا است، و منظور از" ماء مبارک" باران است. و اگر آن را مبارک خوانده بدین جهت است که خیرات آن به زمین و اهل زمین عاید مى‏شود.(63)
منظور از" حب الحصید" حبه و دانه درو شده است. و اضافه کلمه" حب" بر کلمه" حصید" از باب اضافه موصوف به صفت است، و معناى آیه روشن است.(64)
د)خداوند متعال در سه آیه شریفه در کتاب محکمش از کلمه برکات( که در لغت جمع برکه و به معنای افزایش، زیادت وسعادت آمده)(65) استفاده نموده است که در ذیل به آنها اشاره می کنیم
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون
اگر مردم قریه‏ها ایمان آورده و پرهیزکارى کرده بودند برکت‏هایى از آسمان و زمین به روى ایشان مى‏گشودیم، ولى تکذیب کردند، و ما نیز ایشان را به اعمالى که مى‏کردند مؤاخذه کردیم(66)
قیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلى‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیمٌ
گفته شد اى نوح! با سلامت و برکت از ناحیه ما بر تو و بر تمام امت‏هایى که با تواند فرود آى، و امت‏هایى نیز هستند که به زودى خواهند آمد و ما در آغاز، آنان را بهره‏مندشان مى‏کنیم و در آخر عذابى دردناک از ناحیه ما آنان را فرا خواهد گرفت(67)
قالُوا أَ تَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجید
(فرشتگان) گفتند: آیا از امر خدا شگفتى مى‏کنى با اینکه (اولا کار، کار خدا است و ثانیا شما اهل بیتى هستید که) رحمت و برکات خدا شامل حالتان است، چرا که او حمید و مجید است(68)
ح)خداوند منان در قرآن مجید در یک آیه از واژه بورک استفاده نموده که ظاهراًمنظور از این واژه در این آیه شریفه، دارای امنیت ونعمت شدن است
فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمین‏
و چون به آتش رسید ندا داده شد که هر که در این آتش است و هر که پیرامون آن است مبارک باد و پروردگار جهانیان منزه است(69)
در اینکه منظور از" کسى که در آتش است" و" کسى که در اطراف آن" کیست؟ مفسران احتمالات گوناگونى بیان کرده‏اند، آنچه نزدیکتر به نظر مى‏رسد این است که منظور از کسى که در آتش است موسى ع بوده که به آن شعله آتش که از میان درخت سبز نمایان شده بوده، آن قدر نزدیک گردیده که گویى در درون آن قرار داشت، و منظور از کسى که اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است که در آن لحظه خاص، آن سرزمین مقدس را احاطه کرده بودند.
و یا اینکه به عکس منظور از کسانى که در آتشند فرشتگان الهى مى‏باشند و کسى که در گرد آن قرار دارد موسى ع.
به هر حال در پاره‏اى از روایات آمده است که وقتى موسى ع به نزدیکى آتش رسید ایستاد و خوب دقت کرد، دید از درون شاخه سبزى شعله آتش مى‏درخشد شعله لحظه به لحظه پرفروغتر و درخت سبزتر و زیباتر مى‏گردد، نه حرارت آتش درخت را مى‏سوزاند، و نه رطوبت درخت شعله آتش را خاموش مى‏کند! تعجب کرد، با شاخه کوچکى که در دست داشت، خم شد تا کمى از آن بگیرد، آتش به سوى او آمد، او وحشت کرد و عقب رفت، گاه او به سوى آتش مى‏آمد و گاه آتش به سوى او، که ناگهان ندایى برخاست و بشارت وحى به او داده شد.
منظور این است آن قدر موسى به آتش نزدیک شد که با جمله" مَنْ فِی النَّارِ" تناسب پیدا کرد.
تفسیر سومى که براى این جمله گفته‏اند این است که منظور از" مَنْ فِی النَّارِ" نور خدا است که در شعله آتش خودنمایى مى‏کرد، و منظور از" من حولها" موسى است که نزدیکى آن قرار داشت، ولى در هر صورت براى اینکه توهمى در مورد" جسمیت" خداوند در اینجا پیدا نشود، در آخر آیه جمله" سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ" آمده که منزه بودن خدا را از هر گونه عیب و نقص و جسمیت و عوارض جسم، روشن مى‏سازد.(70)

نتیجه گیری :
 

بعد ازآنکه به تفصیل بحث پرداختیم وآیات مربوط به کلمه شریف مبارک و مشتقاتش را آورده حال درمی یابیم که هنگامی که شخصی به شخص دیگر می گوید عیدتان مبارک یعنی اینکه از خداوند می خواهم که این روز را برای شما پر از خیر مداوم و بیشمار قرار دهد و یا اینکه می گویید ازدواجتان مبارک یعنی اینکه از خداوند متعال می خواهم که پیوندتان را مایه برکات مادی و معنوی قرار دهد و یا این برکات مادی و معنوی را در زندگیتان قرار دهد و هنگامی که می گوییم تولدتان مبارک یعنی اینکه خداوند عمر شما را دارای خیر روزافزون وثبوت آن خیر در شما قرار دهد و زمانی که می گوییم شغلتان مبارک یعنی اینکه خداوند متعال به واسته این شغل خیرهای مادی و معنویش را بر شما نازل کند و همین طور است درس خواندن و روزی حلال وغیره و آن هنگام که می گوییم یک چیزی دارای برکت است مثلا قران ، شب قدر، یا بعضی از روزها که در روایات و غیره بابرکت شمرده شده اندیعنی اینکه در وجود این چیزها یک خیر مداوم و ماندگار وجود دارد که آنها را نسبت به چیزهای دیگر متمایز ساخته است ان شاالله توانسته باشیم با این تحقیق مختصر این بحث قرآنی با عظمت را روشن کرده باشیم0

پی نوشت ها :
 

لسان العرب ج 10 ص 359
التحقیق ج 1 ص 142
3- اعراف آیه 59
4 – انبیاء آیه 50
5 – مفردات راغب اصفهانی ص 4
6- هود آیه 73
7- ترجمه مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ج4 ص170
8- ترجمه المیزان ج7 ص390
9- ترجمه المیزان ج3 ص542
10- تفسیر نمونه ج6 ص326
11- اعراف آیه 96
12- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏9، ص: 190
13- سوره نوح آیات 10 تا 12
14- سوره انفال آیه 53
15- غررالحکم 9710 ، عیون الحکم والموعظه 482/8888
16- کنزالفوائد 2/162 ، غررالحکم 9629
17 - التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه ص 164
18-سوره لقمان آیه 20
19- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 186
20- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 186
21- دیوان حافظ غزل 48
22- خیر وبرکت از نگاه قرآن وحدیث
23- ترجمه المنجد ج1 ص 112
24- اعراف آیه 54
25- فرقان آیه 1
26 - فرقان آیه 10
27-فرقان61
28-زخرف85
29-الرحمن 78
30-الملک1
31-مومنون14
32-غافر64
33-ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج9،ص:131
34- ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 191
35- ترجمه بیان السعادة، ج‏5، ص: 318
36- ترجمه المنجد ج1 ص 112
37- اسراء 1
38- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر قرآن ج 14ص 78
39-صافات آیه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۵
اعظم سادات سرآبادانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی